یکی آیتالله مجتهدی که در طول عمر پربرکتش جوانان زیادی را با دینمداری و اخلاق و انسانیت آشنا و طلاب زیادی را تربیت کرد و دیگری دکتر شهیدی استاد دانشگاه تهران که دانشجویان بسیاری را با معارف اسلامی و ادبیات کشورمان آشنا ساخت و کتابها و منابع بسیار باارزشی را از خود بهجای گذاشت.
اینجانب که افتخار شاگردی هر دو استاد را داشتهام جز خلوص، تقوا، دانشپژوهی و خدمت به خلق در این دو بزرگوار سراغ ندارم.
آیتالله مجتهدی سالهای سال شبها جوانان را در مسجد خویش جمع میکرد و با بیان شیرین و جوانپسند خویش آنها را با عقاید و وظایف خویش آشنا میساخت.
روزهای جمعه نیز آنها را برای گردش به بیرون شهر میبرد تا ضمن تفریح با آداب و اخلاق و معارف اسلامی آشنا شوند. در حوزه علمیه او نیز طلاب فاضل و متقی بسیاری پرورش یافتند که هریک منشأ خدمات زیادی بوده و هستند.
او آنقدر به مدرسه و مسجد و شاگردانش عشق میورزید که وصیت کرد در همان مدرسه دفنش کنند، چراکه حتی پس از ارتحال نیز نمیتوانست خود را از شاگردانش جدا ببیند.
دکتر شهیدی نیز که خود تجلی پیوندی عمیق و راستین بین حوزه و دانشگاه بود پس از گذراندن دروس حوزوی، تحصیلاتش را در دانشگاه به پایان برد و از استادان برجسته و کمنظیری بود که عمری را به تحقیق و تتبع در باب معارف دینی و ادبیات فارسی گذراند و توانست شاگردان بسیاری را تربیت کند و آنها را با سلوک و رفتارش با عمق بینش مذهبی و معارف اسلامی آشنا سازد.
او فراتر از وظایف دانشگاهی خود، کتابهایی را منتشر ساخت که هریک منبع و مرجعی برای محققان است. دکتر شهیدی تا آخر عمر پربرکتش ریاست بنیاد لغتنامه دهخدا را نیز برعهده داشت.
خدایشان بیامرزد. آنها با توشهای بزرگ از دانش و معرفت و عمل ولی سبکبار به دیار ابدی پیوستند و تنها چیزی را در حیات خویش دنبال کردند که رضایت خداوند را در آن میدیدند.
آنچه از ایشان باقی مانده است خودگواه خلوص و توفیق آن بزرگوار در خدمت به خلق و دین خداست. یادشان جاوید باد.