نمادها و نشانههایی که سالها گوشهای از یک محله و یا یک شهر جا خوش کردهاند و بعد از مدتها به هویت آنجا بدل شدهاند. هویتی که یادآور تاریخ، سرگذشت و خاطرات یک محله یا یک شهر است. به قول ناظم حکمت، شاعر شهیر معاصر «بزرگی شهر به بناهایی است که به یاد شاعرانش ساختهاند، نه به عظمت برجها و دیوارهای بلندش.»
انسان شهرنشین امروز برای اینکه احساس تعلق خاطر به محلهاش پیدا کند نیازمند یادآوری خاطراتی است که در ذهن او تهنشین شده و احساس وابستگی او به محلهاش را بیشتر و بیشتر میکند. راستی تصویری که ما از پیشینه شمیران داریم چقدر به امروزش و سرگذشتی که از سر خیابانها، آدمها و چهرههای مشهور این محله گذشته، نزدیک است؟ کدام یادگاری را در گوشه و کنار این محله میتوانیم ببینیم که ما را با سجل این محله یا لااقل آدمهای اسم و رسمدارش آشنا کند؟ مثلاً جایی تندیسی از «جعفر شهری» تهرانشناس شهیر یا «عباس کیارستمی» کارگردان نامآشنا که بچه همین محله بودهاند میتوان پیدا کرد؟ یا حتی مجسمهای از «نیمایوشیج» به بهانه خانه این شاعر در محله دزاشیب میتوان دید؟ متأسفانه نه. نگرانیام این است که فردا روزی یکی از بچههای همین محله بپرسد نیما، شاعر بود یا بازیگر یا کاسب!
مثل روز روشن است که ما از نظرتعداد مجسمه و نماد شهری در محلههای ۱و۲ در فقر به سر میبریم. اگرچه در سالهای اخیر شهرداریهای مناطق و سازمان زیباسازی شهرداری تهران تلاش کردهاند که سیمای شمال تهران را با نمادها و نشانههایی تغییر دهند و الحق منطقه۳ در این میان سرآمد مناطق شمالی تهران است اما همچنان جای تندیسهایی از چهرههای مشهور در میان این نمادها و نشانهها خالی است. با نصب مجسمه شاعران، نویسندگان، شخصیتهای علمی و... چه آنهایی که در محلههای شمال تهران زیستهاند و چه آنهایی که نامشان بر دیوارهای خیابانهای این منطقه نقش بسته است، با یک تیر میتوان دو نشان زد. از یکسو میتوان چهرههای مشهوری را که در یک محله زیستهاند به اهالی آنجا معرفی و احساس تعلق خاطر آنها به محلهشان را بیشتر کرد و از سوی دیگر این مجسمهها را به نشانهای برای شناخت یک محله تبدیل و به تلطیف فضای زندگی جمعی هم کمک کرد.
نظر شما