مرحله دوم ، به تکامل رساندن نمایشنامه بود که در طول تمرینات گروهی همه روزه در کنار گروه حاضر بوده و با مشورت آقای مسافر و نیز آقای پارسایی به حذف و اضافات مورد نیاز در نمایشنامه پرداختم که این تجربه خوشبختانه به سرانجام بسیار خوبی منجر شده نه در این کار که در اکثر کارهایم به دلیل حضور دائمیام در کنار آثار نوشتاریام، بیشتر به نقصها و نیز نقاط قوت آثار که باید پرداخت بیشتری شوند مشرف شده و درصد رضایت خودم به عنوان نویسنده، کارگردان و نیز مخاطب را با این همراهی افزونتر دیدهام.
به هر حال این اتفاق در مورد «در قاب ماه»هم افتاد وهفته گذشته در سالن افراسیابی به اجرا درآمده بود که خوشبختانه مورد استقبال بینظیر عموم علاقهمندان نیز قرار گرفت.
«در قاب ماه» اولین تجربه بنده با این شکل اجرایی نمایش است که اتفاقا جزو تجارب بسیار دلنشین و خاطره انگیز و از سویی دیگر تکمیل کننده بود؛ مثل برخورد با تماشاگران نمایش «در قاب ماه» که بیشتر اولین برخوردشان با هنر نمایش، آن هم این گونه مذهبی است، در شکل میدانی و خوشبختانه با استقبال عمومی تماشاگران همراه بود.
و این مایه مباهات من و گروه اجرایی است .«در قاب ماه» شاید در تعریف کلی قصه، گره خوردن 2 سرنوشت از افرادی خیالی است که، در تلاقی شان با هم آنهم در کوفه به مسیر دیگری منتهی میشود که تاثیر گرفته از اتفاقات کوفه و نیز کربلا است .
اما بنده به عنوان نویسنده تا جایی که امکان داشته از احساس گرایی و روی آوردن به نشانههای آشنا که تنها حکم کاتالیزور برای تماشاچی دارد، بیش از این پرهیز کردهام گرچه با توجه به مخاطب شناسی این گونه نمایشی میباید در وهله اول به ارتباط قلبی گروه مخاطب توجه خاص داشت.
تمام تلاش من و گروه اجرایی این بوده که اندیشه و تفکر تماشاگر عام و احساسگرا را حتی به اندازه یک گام به ادبیات دراماتیک و نمایش نزدیک کنیم که امیدوارم به نتیجه مطلوب در خصوص تاثیر بر مخاطب رسیده باشد.
*نویسنده نمایش «در قاب ماه»