این تشکل، مبنای چند جریان وسیع انقلابی، سیاسی و مذهبی در ایران معاصر بوده است. اهمیت قضیه در رشد سیاستگری روحانیون و پرورش تعداد زیادی از راهبران روحانی در انقلاب و جمهوری اسلامی است. در این نوشتار، فشردهای از وقایع و گذشته این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.
از نیمه دوم سال 1354 به بعد، گروهی از روحانیون مبارز کشور برای ایجاد هماهنگی و تشکل متناسب با شرایط، اقدامات ویژه و بسیار سنجیدهای انجام دادند، ماحصل اقدامات این مبارزان، در جلسات مهمی و با حضور چهرههای نام آشنایی چون آیتالله خامنهای، دکتر بهشتی و حجتالاسلام دکتر باهنر، همراه با اخذ تصمیمات دورانسازی به سرانجام رسید. این تصمیمات در یکی از آخرین جلسات گروه، در مشهد اخذ شد و مورد توافق همه قرار گرفت.
به طور خلاصه، اهداف آنان در ایجاد تشکیلات سراسری و منظم، ایجاد رابطه میان مبارزان مسلمان در سراسر کشور و بالاخره اتخاذ تصمیمات واحد و متمرکز در رهبری مبارزه به نتیجه رسید. در اواخر سال 1355، این جریان از طریق دیداری که استاد مطهری با امام خمینی به انجام رساند، تحت پوشش زعامت ایشان قرار گرفت. امام خمینی در رهنمودهای جدید بر ایجاد تشکلی اسلامی و هماهنگکردن نیروهای مسلمان پیرامون آن، جهت مبارزهای واحد علیه رژیم شاه تاکید کرده بودند.
بدین ترتیب سازمان و جریانی با رابطههای مستحکمتر و اهدافی روشنتر در آستانه شکلگیری قرار گرفت. برخی از رجال برجسته روحانیت، نظیر استاد مطهری آیتالله خامنهای، دکتر بهشتی، دکتر باهنر، آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله جنتی، آیتالله ربانی املشی، آیتالله امامی کاشانی، آیتالله ملکی، دکتر محمد مفتح و ... از فعالترین نیروهای این جریان محسوب میشدند.
تماسها و جلسات پی در پی این گروه و عدهای دیگر از روحانیون مبارز، گام بزرگی در جهت هماهنگ ساختن مبارزات و حمایت از آحاد مبارز بود. در این تشکیلات، علاوه بر روحانیون مبارز نامبرده، انقلابیونی چون مهدی عراقی، محمد صادق اسلامی، سیدعلی اندرزگو، حبیبالله عسگراولادی، حسن آیت، آیتالله مشکینی، حجتالاسلام موسوی خوئینیها و حجتالاسلام عبدالکریم هاشمینژاد در مرکزیت آن حضور داشتند. جلسات این تشکیلات به طور مرتب در شهرهای مختلف برپا میشد و تصمیمات مختلف برای هدایت مبارزان مردمی گرفته میشد.
مهمترین نهادهای منبعث از این جریان تا پیش از تشکیل شورای انقلاب، جامعه روحانیت مبارز و پس از آن حزب جمهوری اسلامی بود که اولی پیش از انقلاب و دومی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب فعالیت خود را آغاز کردند. جامعه روحانیت مبارز نقش مهمی در تحکیم رهبری روحانیت در جریان گسترش انقلاب ایفا نمود. این تشکیلات که مرتبا با امام خمینی در ارتباط بود، علاوه بر مشاوره با ایشان، نقش بازوی اجرایی امام در جریان انقلاب را نیز برعهده داشت.
به ویژه آنکه تعداد پرشمار مساجد تهران، همچون ستادهای کوچک فرماندهی، همه محلات را تحت پوشش قرار داده و امکان تحرک را برای مبارزان مسلمان و نیروهای مرتبط با روحانیت بسیار افزایش میداد.جامعه روحانیت مبارز در تهران به هشت منطقه تقسیم میشد که در هر منطقه، با پایگاه قراردادن یک مسجد، به سازماندهی مبارزین همان منطقه میپرداخت.
در هر منطقه دو نفر رابط وجود داشت که در شورای مرکزی تشکیلات حضور مییافتند و هدایت مبارزه را در تهران به طور دستهجمعی به عهده میگرفتند. استاد مطهری، آیتالله دکتر بهشتی و حجج اسلام دکتر باهنر و دکتر مفتح، سمت مشاور عالی شورای مرکزی این جامعه را داشتند.
نظیر همین تشکل در مقیاسهای محدودتر در شهرستانها نیز دیده میشد. تشکل روحانیون ایران در سال 1356 شکل نهایی و علنی و واقعیتری در انظار یافت. رهبران این جریان با ارسال تلگرام به محضر امام خمینی و انتشار بیانیهای در 5 آبان 1356، نسبت به درگذشت مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی واکنش نشان دادند.این واکنش به مثابه اعلام موجودیت جریان پیشتاز روحانیت در صحنه مبارزات سیاسی و حرکتهای سیاسی حوزههای علمیه بود.
درست پس از این تاریخ است که اعلامیهها و نوشتههای پخته و سنجیدهای از سوی روحانیت منتشر شد که حاوی رهنمودهای دقیقی خطاب به مردم بود. نامههای سرگشادهای نیز که خطاب به مراجع و آیات عظام نوشته میشد، یکی دیگر از شگردها و شیوههای روشنگر این جریان مبارز بود. در پس این حرکت، چند هدف متوازی و همزمان دنبال میشد.
اول اینکه خطاب نامهها به نهادها و دستگاههای مرکزی روحانیت و حوزه بود و در نتیجه بر اعتبار آن میافزود. به همین دلیل، خود به خود نشاندهنده بیاعتباری دستگاههای دولتی و مسئولان رژیم سلطنتی محسوب میشد.
علاوه بر این، شخصیتهای برجسته و ذینفوذ روحانیت در جریان امور قرار گرفته و به عکسالعملهای لازم دست میزدند.در کنار همه این مسائل، بهانهای برای روشنگری در میان مردم و رسواسازی سیاستهای رژیم پدید میآید و بالاخره جریان و تشکیلات هدایت و مبارزه در میان روحانیون، با امضاهایی که در ذیل بیانیهها و تلگرامها و نامهها بود، برای مردم مشخص میشد.
یکی از جالبترین اعلامیههای روحانیون مبارز که بیانگر سرفصل نوین مبارزات دینی بود، اعلامیه جمعی از روحانیون تهران به مناسبت عید نوروز سال 1357 بود. در این اعلامیه آمده بود: «بهار امسال برای مسلمانان پاکدل و ستمدیده ایران، به جای آنکه شادی آورد، با درد و رنج جانکاه همراه است که خاطره حوادث خونین قم و تبریز و داغدیدگی صدها خانواده عزادار و تبعید و زندانیشدن صدها مسلمان بیگناه از خود به جای گذارده است.
ما سال نو را با احساس عمیقی از احترام به شهیدان قم و تبریز و همدردی با خانوادههای مصیبتزده آنان و با اعلام شور و شوق بیشتر به ادامه مبارزه ملت با استبداد و ظلم و فساد و تجدید پیمان با خدا و کتاب خدا و آیین خدا که آیین فضیلت و آزادی و عدالت است، آغاز میکنیم...»از طریق این اعلامیهها، مراسم دینی، تظاهرات، عزای عمومی، اعتصابها و ... هماهنگ میگردید و جالبتر آنکه تحلیلی همگون و هماهنگ که به وحدت صفوف مبارزه منجر میشد در میان قشرهای مختلف رواج مییافت و مورد قبول قرار میگرفت.
به طور کلی در سالهای 1356 و 1357، هدایت تظاهرات و راهپیماییها، اعتصابات و کلیه مبارزات مردمی به وسیله همین تشکیلات صورت میگرفت. جامعه روحانیت مبارز تهران، کمیته تنظیم اعتصابات، کمیته برپایی راهپیماییها و کمیته استقبال از امام به وسیله این تشکیلات که گروه وسیعی از روحانیون مبارز و انقلابیون را دربر میگرفت، به وجود آمدند.
اساسنامه و مرامنامهای برای این تشکل اسلامی نوشته شد که به حضور امام امت فرستاده شد و مورد تایید ایشان قرار گرفت. همچنین این اساسنامه و مرامنامه در زندان، مخفیانه از نظر حجتالاسلام رفسنجانی و آیتالله منتظری گذشت.
به هر حال، مبارزه در داخل زندان نیز با همان حرارت بیرون دنبال میشد، شبکهای قدرتمند و قابل اعتماد از روحانیون مبارز و خوشنام پدید آمده بود. این شبکه نهفقط به حل و فصل مسائل داخل زندان، که در مبارزه وسیع اسلامی بیرون از زندان نیز نقشآفرینی میکرد.ساواک در گزارشهای متعددی به این مسئله اشاره کرده است.
از جمله در گزارشهای شماره 75908-3112/383 مورخ 25/3/2537 و 75908-3111/383 مورخ 25/3/2537 موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آمده است که جلساتی با حضور سید محمود طالقانی، حسینعلی منتظری، اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن لاهوتی درباره اوضاع اخیر و تظاهرات مردم و در نهایت تماس با آیتالله خمینی و اخذ دستورات ایشان از طریق حاج احمد خمینی مطرح شده است. این گزارشها نشاندهنده دامنه وسیع فعالیت روحانیون مبارز بود.
در چنین شرایطی که شورای انقلاب اسلامی، پایهگذاری شد و با رهبری امام خمینی به رتق و فتق امور مربوط به مبارزه و انقلاب میپرداخت، در این ایام، هیچ یک از رهبران روحانی – اعم از زندانی و غیرزندانی – و یاران امام خمینی نمیتوانستند پیروزی سریع و گسترش مبارزه در سطح عموم را به این سرعت پیشبینی کنند؛ به ویژه آنکه اکنون همه روحانیون و مبارزان مسلمان و حتی غیر آنها، یک شیوه مشترک را در مبارزه برگزیده و اختلافهای تاکتیکی و نظری مراحل قبل را در انسجامی چشمگیر مستحیل ساخته بودند.
تا پیش از رهبری فراگیر امام خمینی، برخی روحانیون و مبارزان مسلمان، رویکردهایی فرهنگی و برخی دیگر رویکردهایی عملگرایانه و پرخاشگرانه داشتند، اما در این زمان، خط مشی همه آنها منطبق با دیدگاه امام خمینی بود که از پاریس ابلاغ میگردید و منزل ایشان ستاد رهبری انقلاب و یکی از پرخبرترین مراکز آن روز جهان محسوب میشد.
روحانیون مبارز داخل کشور به زودی متوجه شدند که در پاریس، عده زیادی سعی دارند خود را به امام نزدیک کنند و در کانون رهبری قرار گیرند، لذا طبیعی بود که از سوی روحانیت کوشیده شود تا ترتیبی دهند برخی از افراد مورد اعتماد، در پاریس و در کنار امام حضور یابند. محصول نهایی این ارتباطهای سنجیده، به زودی در نخستین و مهمترین نهاد رهبری انقلاب، یعنی شورای انقلاب تجلی یافت.