این بهترین فرصت است که بهجای اینکه مدام به غرغر بچهها گوش بدهید، با چند چشمبندی فوقالعاده علمی سرگرمشان کنید و شاید حتی به این نحو علاقهشان را به علم اپتیک (علم نور و تصویر و سایه) جلب کنید. پیشنهاد خوبی است البته به این شرط که همهچیز در خانه مهیا باشد و نخواهید برای خرید بیرون بروید. خب پس این شما و این سرگرمیهای آینهای. آینه که دارید؟
آینه ضدجاذبه؛ با آینه پرواز کنید!
برای این بازی فقط یک آینه نسبتا بزرگ میخواهید که بشود آن را روی زمین قرار داد. حالا طوری بایستید که هرکدام از پاهایتان یک طرف آینه باشد. وزنتان را روی پایی بیندازید که پشت آینه است و پای جلوی آینه را بلند کنید. این پا را مدام حرکت بدهید، انگار که دارید در هوا شنا میکنید. بینندهای که جلوی آینه است، باور میکند که دارید پرواز میکنید! کلک کار اینجاست که بیننده تصویر، پای جلوی شما را میبیند اما مغزش که عادت دارد شما را دوپا فرض کند، آن را به جای پای عقبی شما میبیند و متعجب میشود که چطور روی هوا ایستادهاید!
پنجره آینهای؛ میبینید یا فکر میکنید میبینید؟
این بار به 2 آینه تخت هماندازه احتیاج دارید. آنها را با چسب قطرهای پشت به پشت هم بچسبانید. حالا 2 نی یا 2 تکه چوب بردارید و هر کدام از آنها را طوری روی 2 آینه بچسبانید که انگار در امتداد هم هستند. حالا چوبها را دست بگیرید. درحالی که توی آینه نگاه میکنید، دستتان را روی چوب حرکت دهید. تصویری که میبینید، چه میکند؟ آیا احساس جالبی دارید؟ اینبار مغزتان، عکس توی آینه را تصویر دست جلویی فرض میکند و منتظر است که با حرکت دست جلویی، تصویرش هم حرکت کند اما اینطور نمیشود و مغزتان از اینکه فرضهایش درست از آب در نمیآیند، کلافه میشود.
دوستتان را غیب کنید اما لبخندش را نه!
آلیس در سرزمین عجایب را یادتان هست که یک گربهای داشت که خودش محو میشد اما لبخندش در هوا باقی میماند؟ حالا میخواهیم این بلا را سر یکی از دوستانتان بیاوریم. برای این کار یک آینه دستی میخواهیم و یک دیوار یا پرده سفید. باید طوری جلوی پرده یا دیوار بنشینید که پرده یا دیوار، سمت راست شما بیفتد. دوستتان هم باید روبهروی شما بنشیند و لبخند بزند. انتهای آینه را در دست چپتان بگیرید و آن را طوری جلوی تیغه بینیتان بگیرید که سطح بازتابدهندهاش کج و متمایل به طرف دیوار باشد. حالا آینه را طوری بچرخانید که چشم راستتان بازتاب دیوار یا پرده را ببیند، در حالی که چشم چپتان مستقیم به صورت دوستتان نگاه میکند.
حالا دستتان را مثل تخته پاککن روی دیوار سفید بکشید و ببینید که قسمتهایی از صورت دوستتان ناپدید میشود! سعی کنید سرتان را در طول آزمایش ثابت نگه دارید. اگر موفق نشوید یعنی اینکه یک چشمتان از چشم دیگر قویتر است. برای حل مشکل طوری بنشینید که پرده، سمت چپ شما باشد. معمولا 2 چشم ما یک تصویر 2بعدی از هر چیزی را میبینند و مغز طوری این 2تصویر را منطبق میکند که یک تصویر سهبعدی دیده شود اما ما مغز را با فرستادن 2 تصویر کاملا متفاوت گول میزنیم. مغز همچنان سعی میکند با انتخاب تکههایی از هر دو تصویر، آنها را روی هم منطبق کند. مغز خیلی به حرکت حساس است؛ برای همین وقتی دستتان را تکان میدهید، روی آن متمرکز میشود و تصویر ساکن صورت دوستتان را محو میکند.
سایههای رنگی
این آزمایش دنگ و فنگ بیشتری دارد اما حاصلش خیلی زیبا و سرگرمکننده است. برای این نمایش به 3لامپ قوی به رنگهای قرمز و سبز و آبی احتیاج دارید. اگر لامپ رنگی ندارید، میتوانید با گذراندن نور آنها از طلق رنگی، نور رنگی به دست بیاورید. حالا باید آنها را به ترتیب روبهروی یک پرده یا دیوار سفید بچینید. لامپها باید روی یک خط باشند و تمام صفحه را روشن کنند. لامپ سبز هم بهتر است بین لامپهای دیگر قرار بگیرد. اگر درست عمل کرده باشید، دیوار باید با نور سفید روشن شود. چراغها را خاموش کرده و اتاق را تاریک کنید.
خب، حالا از بچهها دعوت کنید تا بین دیوار و لامپها بایستند یا چیزی مثل یک مداد را بین نور و صفحه قرار دهید. به سایه روی دیوار نگاه کنید؛ رنگی است! شبکیه چشم ما 3 گیرنده برای نور رنگی دارد. یکی از گیرندهها به نور قرمز و یکی به نور سبز و دیگری به نور آبی حساس است. وقتی پرده با هر 3نور روشن شده است، سفید بهنظر میآید، زیرا هر سه گیرنده چشم را بهطور یکسان تحریک میکند. به این اتفاق، ترکیب نورهای رنگی میگوییم. اگر با دستتان جلوی یکی از نورها را بگیرید، نور هنوز از 2 منبع دیگر به صفحه میرسد و با هم ترکیب میشود؛ مثلا اگر جلوی سبز را بگیرید، نور آبی و قرمز ترکیب شده و سایه بنفش را به شما نشان میدهند. با گرفتن جلوی 2 نور، سایه به رنگ نور سوم در میآید و سایه سیاه یعنی جلوی هر3نور را گرفتهاید.