این آرزو به زبانهای مختلف بیان میشود، اما یک معنای مشترک دارد. آرزوی سلامتی برای عزیزان، حکایتی است همیشگی در خانواده که هیچ چیز تغییری در آن نمیدهد. این یکی از گنجینههایی است که قیمتی برای آن مشخص نشده است، زیرا برای جواهراتش نمیتوان جانشینی پیدا کرد. گنجینهای که خیلی وقتها به یادش نمیآوریم، مگر آن که مشکلی به نام بیماری یادمان بیندازد که سلامتی چه گوهر گرانبهایی است. بیهوده نیست که بزرگترها همیشه برای کوچکترها سلامتی آرزو میکنند. خیلی وقتها پس از آن که برای کسی کاری انجام میدهیم، یا به کسی کمک میکنیم، میشنویم که دعایی بدرقه راهمان میشود: تنت سالم، چهار ستونبدنت محکم، بلا و بیماری دور، گرفتار بیماری نشوی و اصطلاحات دیگری که در همه آنها آرزوی سلامتی بهترین و مهمترین آرزوهاست.
عکس از تامیلا یاوری
خیلیها تا دچار مشکل نشوند، ارزش سلامتی را نمیشناسند و یادشان نمیافتد که سلامتی چیزی نیست که به راحتی ماندگار باشد. یک سرماخوردگی معمولی که چند روز کار و درس و دیگر ماجراهای زندگی روزمره را تعطیل میکند، یا با دشواری همراه، نشانه کوچکی است از دشواریهای بزرگتری که میتواند برای روزها، ماهها و سالهای بعدی در راه باشد. بعضیها سالها از دیگران میشنوند که شبها زود بخوابید، مراقب دندانهایتان باشید، اشیای سنگین را بلند نکنید، مراقب چیزهایی که میخورید باشید و کلی نصیحت دیگر که به سلامتی مربوط میشود. گاهی بسیاری از افراد این توصیهها را جدی نمیگیرند؛ تا اینکه بعد از سالها آثار بیتوجهی به حفظ سلامتی را لمس میکنند، زمانی که متأسفانه گاهی فایدهای ندارد؛ چون دندانی که ریخته دوباره در نمیآید؛ قلبی که دور آن را چربی گرفته باشد، مانند گذشته کارش را انجام نمیدهد و کلیه و کبد بیمار به همین آسانی وظایف خود را در مسیر سلامتی انجام نمیدهند.
سلامتی مثل پساندازی است که برای بعدها حفظ میشود. سلامتی مثل درختی است که باید سالها مراقبش باشی تا پابرجا و استوار بماند؛ یا مثل خانهای که باید همواره مراقب بخشهای مختلفش باشی تا یکباره فرو نریزد. این گنجینهای است شخصی، که هر کس به تنهایی باید مراقب آن باشد. دیگران تنها میتوانند راههای حفظ سلامتی را مطرح کنند، اما در نهایت هر کس به تنهایی مسئول سلامتی خود است.