شاید بیش از هرچیز واژه هویت در این ترکیبها به نبود شرایط و امکانات لازم برای تعالی شهر تاکید دارد. واژه هویت در فارسی به اینهمانی ترجمه شدهاست و مبین ویژگیهایی است که چیزی را از چیزهای دیگر متمایز میکند. هویت واژهای است عام و خنثی.
نمیتوان گفت تهران شهری بیهویت است، چرا که همه آنچه تهران را از سایر شهرها جدا میکند، هویتاش است.
هویت 3 مؤلفه دارد. طبیعی، انسانی و انسانساخت. پایهایترین مؤلفه، مؤلفه طبیعی است که شهر روی آن بنا میشود. مؤلفههای انسانی نیز انسانهایی هستند که یک شهر را به وجود آوردهاند.
سومین مؤلفه هویتی هر شهر مؤلفه انسانساخت است. آنچه انسان در طول سالهای زندگی در شهر، به وجود آورده و مظاهر تمدنی آن به شمار میرود.
شکی نیست که تهران به دلیل وجود رشته کوههای البرز یکی از استثناییترین شهرهای جهان است.
هیچ شهری با ویژگی طبیعی تهران در جهان نمیتوان یافت که اینگونه سرشار از هنجارهای کیفی باشد. مسیر آبراههای این شهر، شیب آرام و بسیار زیبای آن، حرکت آبکش مانند سامانه طبیعی تهران که سالها این شهر را از فاضلابها حفظ کردهاست. 7 رود- دره در بخشهای مختلف آن که به مانند یک صافی، هوای آلوده این شهر را تصفیه میکنند و بسیاری دیگر از عناصر اقلیمی که به این شهر 200 ساله هویتی مشخص دادهاند.
اما چرا تهران را به بیهویتی که تعبیر اشتباه است، محکوم میکنند؟
ساخت و سازهایی که در طول سالهای گذشته در تهران شکل گرفته است، فاقد مطلوبیت کیفی، عملکردی و زیباییشناختی است. مؤلفه انسانساخت این شهر کهن، موجب تخریب ویژگیهای مثبت اقلیمی و طبیعی آن شدهاست. بسیاری از بناهای تهران مانند سدی در برابر البرز قد کشیدهاند و در تعارض با اقلیم آن قرار گرفتهاند.
هنجارهای شهرسازی به واسطه حضور ساختمانهای بیکیفیت، نادیده گرفته شدهاند. در یک سخن، نه تنها تهران شهری بیهویت نیست بلکه مؤلفه انسانساخت هویتی آن نیز بیهویت نیست. ساخت و ساز در این شهر، ویژگیهای کیفی طبیعت تهران را نادیده گرفتهاست و هویت آن نیز، دهنکجی به طبیعت تهران است.
تهران میتواند شهری با کیفیت مطلوب باشد؛ شهری بهنجار، به شرط آنکه اقلیم آن در انبوه ساختمانهای بیکیفیت و فاقد مطلوبیت فراموش نشود.
* عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت