ما حدود ۳۵۰ موزه داریم که برای ورود به آنها بلیت فروخته میشود و اگر بناها و محوطههای تاریخی را در نظر بگیریم که برای آنها فروش بلیت در نظر گرفته نشده است این رقم به بیش از ۶۰۰ میرسد.
اما در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنیم که موزه حتما یک مکان سربسته با تعدادی شیء تاریخی، باستانی و فرهنگی نیست. ما در کاخ چهلستون حتما نباید شیء بگذاریم که موزه تلقی شود. ماسوله و ابیانه ۲ روستا – موزه ما هستند و باید بتوانیم به درستی از آنها بهرهبرداری و مراقبت کنیم.
پارک ملی خجیر یک سایت طبیعی و یک میراثطبیعی است که خود حکم موزه دارد. به هر حال ما اینک در هر استان بین ۱۰ تا ۱۵ موزه در حال طراحی و ساخت داریم.
در واقع اگر ما نتوانیم برنامهای مطابق با جایگاه این روستاها تدارک ببینیم، هم شأن این روستاها و هم شأن بازدیدکنندگان آن از بین میرود.
اما بحث مهمتر از موزهها، راهنمایان این ایستگاههای فرهنگی است. مثلا اگر ما راهنمایانی میداشتیم که حس و حالشأن با آنها که پردهخوانی میکردند و نقال بودند پهلو میزد، میتوانستیم در مخاطبی که به موزه آمده جذابیت انتقال بدهیم و بازدید از موزه را برایش خاطرهانگیز کنیم.باید گفت اینک شگردهای نوین و مختلفی هست که میتواند به ماکمک کند تا به ایجاد جذابیت در موزهها بپردازیم.
مثلا در موزه رئیسعلی دلواری شخصی هست که لباسی چون رئیسعلی پوشیده و در حالی که تفنگ برنو بر دوش دارد و قطاری از فشنگ به دوشش بسته است با صدایی رسا از مخاطبان استقبال میکند و برایشان دراینباره توضیح میدهد.