سینا قنبرپور: «کشور ما در حوزه موزه‌داری تعریف و سناریوی موزه ندارد».

این جمله «مسعود نصرتی» مدیرکل موزه‌های سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری کشورمان است که در آستانه روز جهانی موزه و میراث فرهنگی حاضر شد درباره حوزه مسئولیت خود بدون تعارف سخن بگوید و نقدها را بشنود.

این مدیر 43 ساله سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، باستان‌شناسی را در دانشگاه تهران تا مقطع کارشناسی ارشد به پایان رسانده  و از سال 1381 در این بخش از سازمان مشغول به کار است.

او که پیش از این در آموزش و پرورش تدریس می‌کرده و اینک در دانشگاه آزاد مشغول تدریس است، اعتقاد دارد موزه یک ایستگاه فرهنگی است که می‌تواند نقش آموزشی مؤثری در جامعه ایفا کند.

گفت‌وگو با نصرتی درباره نبود جذابیت در موزه‌های کشور با این پاسخ او ادامه یافت که در موزه‌های ما آگاهی انتقال نمی‌یابد و صرفاً لذت بصری حاصل از اشیا مطرح است.

مدیرکل موزه‌های سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری که همچنان خود را با خصوصیات یک معلم تعریف می‌کند از «مکان‌یابی» و «شیوه معماری» به‌عنوان 2 عامل اساسی و تعیین‌کننده در طراحی و ایجاد موزه‌ها یاد می‌کند. در ادامه مطلب می‌توانید مشروح این بحث‌ها را دنبال کنید.

  • موزه‌های کشور ما با شعار امسال ایکوم با عنوان «موزه، عامل تحول و توسعه فرهنگی» چقدر فاصله دارند و ما چه موقعیتی در قبال این مبحث داریم.

اگر پیش‌تر سخن از نقش آموزشی موزه‌ها بر زبان‌ها جاری می‌شد جای تعجب داشت. موزه‌ها در دهه‌های گذشته در کشورهای مختلف با موزه‌های باستان‌شناسی متولد شدند. شاید در آن زمان اصلا تصور بر این نبود که موزه‌ها در آموزش، حفاظت و صیانت از فرهنگ نقشی داشته باشند.

با این وصف اگر می‌گفتیم موزه‌ها نقش تربیتی، آموزشی دارند و عامل توسعه محسوب می‌شوند، عجیب به‌نظر می‌رسید. اینک در سال جدید شعار ایکوم (کمیته ملی موزه‌ها) «موزه عامل توسعه اجتماعی فرهنگی» تعریف شده و اگر ما در ایران به نقطه‌ای برسیم که این شعار مطرح شود و تعجب نکنیم، آن وقت در موزه‌داری درست‌عمل کرده‌ایم.

  • واقعیت این است که در موزه‌های ما نحوه عرضه اشیا و آثار باستانی، تاریخی و فرهنگی به گونه‌ای نیست که مخاطب را جذب کند. وقتی مخاطب جذب نشد آن وقت دیگر نمی‌توان آن انتظار ایستگاه فرهنگی بودن را از موزه داشت. در واقع منظورم نبود کیفیت در عرضه اشیای  موزه‌ای‌است.

این نکته که مد نظر شماست به موضوع مهمی برمی‌گردد وآن هم چیزی نیست جز نبود آسیب‌شناسی موزه‌داری ما. بدون تعارف باید بگویم که ما سناریوی موزه‌ای نداریم. به عبارت دیگر ما تعریف موزه‌ای نداریم. نتیجه این شده که ما به همین دلایل چیدمان درستی برای اشیا نداریم.

  • خب، این چه ربطی به کیفیت عرضه پیدا می‌کند؟

نکته‌اش این است که وقتی ما تعریف موزه‌ای نداریم، آن وقت همه چیز به بخش بصری موزه برمی‌گردد. مثلا در موزه ملی ما فقط اشیا  را می‌بینیم بی‌آنکه انتقال آگاهی صورت گرفته باشد. همه چیز در این حالت به لذت و قدرت بصری ما محدود می‌شود. اگر تعریف موزه‌ای می‌داشتیم قبل از آنکه موزه افتتاح شده و به فعالیت بپردازد، برای انتقال آگاهی در آن برنامه‌ریزی می‌شد.

چیدمان اشیای درون موزه براساس همان سناریوی موزه‌ای این امکان را به وجود می‌آورد که شما بتوانید علاوه بر مرور سیر تحولات تاریخی که از کجا شروع شده  و به کجا ختم شود، در مورد انتقال آگاهی نیز برنامه‌ریزی کنید.

ما در کاخ‌موزه‌هایمان هم نتوانستیم این برنامه را داشته‌باشیم زیرا براساس تعریف کاخ‌موزه‌ها هر شیء یا وسیله‌ای که قرار باشد در  آنجا به نمایش درآید، باید مربوط به دوره زمانی همان کاخ موزه باشد.

  • برای این بی‌نظمی و نبود تعریف‌موزه‌ای کاری هم کرده‌اید؟

البته. ما از سال 1384 اجرای برنامه‌ای را آغاز کرده‌ایم که علاوه بر تحقق تعریف موزه‌ای، بهسازی، تجهیز و شرح وظیفه موزه‌ها را مورد نظر دارد. در واقع ما باید به این جایگاه برسیم که بدانیم چه نوع موزه‌ای با چه شرح وظیفه‌ای باید راه‌اندازی کنیم.

  • یعنی مشابه همان چیزی که برای آثار تاریخی در نظر گرفته می‌شود؟

بله. موزه باید حتما حریم داشته باشد. موزه باید بتواند منظر خوبی داشته باشد. در واقع منظر موزه باید به گونه‌ای باشد که معماری آن به چشم بیاید. مکان‌یابی و معماری موزه 2 عنصر اساسی طراحی و راه‌اندازی موزه است.

  • الان تا چه حد این موضوع پیگیری می‌شود که حریم موزه حفظ شود و 2 عنصری که یاد کردید، در ساخت موزه‌ها لحاظ شود؟

ببینید ،ما تازه‌ این بحث و اجرایی کردن آن را لحاظ کرده‌ایم. اما نکته اینجاست که ما در اداره کل موزه‌ها بیشتر ستادی عمل می‌کنیم و وظیفه نظارت را بر عهده داریم و استان‌ها اجرای طرح‌ها را به‌عهده دارند.

ما تلاش می‌کنیم الان ضمن تعیین حریم برای یک موزه به‌عنوان نخستین مراحل ساخت و اجرا «باغ موزه‌ها» را به اجرا درآوریم زیرا در فرهنگ‌ ایرانی باغ‌ها جایگاه ویژه‌ای دارند و ما با این کار می‌توانیم یکی از عناصر هویت‌ساز ایرانی را دوباره به خدمت گرفته و از آن بهره‌برداری فرهنگی کنیم.

  • شما به شعار امسال ایکوم اشاره کردید. آیا برای بهره‌برداری آموزشی از موزه‌ها و همان چیزی که ایستگاه فرهنگی نامیدید روابطی با آموزش و پرورش  یا دانشگاه‌ها برقرار کرده‌اید؟

برنامه‌هایی بوده است. من نمی‌خواهم وارد این بحث شوم چون بخش دیگری از سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری مسئول پیگیری آن بوده است ولی با آموزش
و پرورش و دانشگاه‌ها مذاکراتی کرده‌ایم اما آن تعاملی که منجر به بهره‌برداری دانش‌آموزان و دانشجویان شود، نشده است. ضمن آنکه بعضا برخی مراکز آموزشی برای بازدید خواستار تخفیف بسیار در بهای بلیت  یا رایگان شدن بازدید هستند که این کار درستی در قبال موزه‌ها نیست.

  • مگر هزینه و بهای بلیت موزه‌ها چه حد و حدودی دارد که برای مراکز آموزشی بدون تخفیف جذاب نیست؟

بلیت ورودی موزه‌ها حداکثر 500 تومان و حداقل 100 تومان است و این بهای زیادی برای یک بازدید فرهنگی با آن اشیایی که قابل بازدید است، نیست. واقعاً این مبلغ در قبال اشیا و وسایل فرهنگی درون موزه‌ها ناچیز است. نکته دیگر اینکه این تنها ابزار ما برای حفاظت و کیفیت بخشی به موزه‌هایمان است وگرنه گنجایش و امکانات ما توان تحمل فشاری که بابت رایگان شدن ورود به موزه‌ها تحمیل می‌شود را ندارد.

  • به نکته‌ای اشاره کردید که بحث قابل توجهی از آن می‌توان مطرح کرد. ما استاندارد یا شاخصی برای میزان و گنجایش بازدید از موزه‌ها و آثار تاریخی نداریم. مثلا همین تخت‌جمشید که مایه فخر ایرانیان است همواره پذیرای همه گردشگرانی که به فارس می‌روند از همه قشری هست. آیا این به ضرر اثر نیست؟

هنوز دراین‌باره مطالعه و بحثی مطرح نشده است اما در واقع تاکید ما بر فروش بلیت و اعمال ورودی نوعی کنترل است. ما متأسفانه شاخصی برای تعیین میزان گنجایش و تعداد بازدید از یک موزه و اثر تاریخی نداریم اما مسلم است که برای مثال منارجنبان اصفهان با عمری که دارد توان و تحمل فشاری خاصی را دارد و این مدیران مجموعه‌های این‌چنینی هستند که باید به کنترل اوضاع بپردازند. آنها میزان مراجعه را می‌بینند و باید کنترل کنند. ما به‌طور موکد گفته‌ایم و از مدیران مجموعه‌ها خواسته‌ایم به کنترل این شرایط بپردازند.

  • به موضوع مدیریت اشاره کردید آیا مشکل موزه‌های ما به مدیریت آن برنمی‌گردد که جذاب نیستند؟

خب، این موضوع غیرقابل انکار است که ما شرح وظایف مدیریت موزه نداریم. من نباید در کار هر مدیر موزه دخالت کنم. به عبارت دیگر مدیر هر موزه باید مستقل عمل کند و ابتکار عمل داشته باشد. به این بحث در چارت سازمانی پرداخته نشده بود. ما توانستیم در سازمان پیگیری کنیم و اینک با هیأت امنایی شدن موزه‌ها می‌توانیم امیدوار باشیم که ضمن اساسنامه‌دار شدن شرح وظایف، مدیریت موزه‌ها به استقلال مالی برسند و خودگردان شوند.

  • این خودگردان شدن همان بلایی که بر سر بیمارستان‌ها آورد را بر سر موزه‌هایمان نمی‌آورد؟

 نه، ما امیدواریم که  این اتفاق نیفتد  زیرا بحث نظارت سازمان می خواهد و ما امیدواریم با این کار موزه‌داری ما در مسیر درستی قرار بگیرد.

  •  اساسا به‌نظر شما موزه‌داری در کشور ما راه درستی می‌رود؟ به‌نظر می‌رسد بخشی از جذابیتی که ما در جست‌وجوی آن هستیم و موزه‌هایمان دارند، مربوط به نوع مدیریت و برنامه‌های آنان می‌شود؟

 ببینید، موزه‌داری در ایران سابقه چندانی ندارد. اگر خیلی بخواهیم سابقه‌اش را به گذشته ببریم به دوره ناصرالدین‌شاه بازمی‌گردد که اشیایی را به شیوه اروپاییان یکجا جمع‌کرده‌اند. رشته موزه‌داری هم در کشور ما عمر زیادی ندارد و تقریبا  دوره تولد سازمان میراث‌فرهنگی به پس از انقلاب اسلامی بازمی‌گردد. بنابراین ما هنوز اوایل این راه هستیم.

  • خب، شاید بتوان از همان ابتکار عملی که شما گفتید استفاده کرد. ببینید راهنمایان موزه‌ها یکی از عناصر جذابیت هستند که ما عملا از آن بی‌بهره‌ایم. اگر موزه‌های ما نظیر راهنمای موزه عبرت، اشخاصی را می‌داشتند که با عشق و علاقه و با شور و حال درباره موزه توضیح می‌دادند یا سیستم‌های الکترونیکی که دست‌کم کسی بتواند خودش جست‌وجویی در مورد اشیا  و تاریخ آن بکند، آن وقت دیگر این قدر موزه‌های ما حالت راکد به‌خود نمی‌گرفت؟

ببینید، سیستم‌های الکترونیکی به‌دلیل آنکه مرتب با فناوری روز تغییر می‌کنند هزینه‌گزافی را به مجموعه تحمیل می‌کنند اما اینک با همکاری بخش خصوصی در حال برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌هایی هستیم که راهنمایان الکترونیکی را تحقق ببخشیم. البته در حال حاضر در موزه ملی راهنمای الکترونیکی کار گذاشته‌ایم.

کد خبر 52831

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز