چاقو در گلو
واشنگتن: این مرد نیمه شب ناگهان از خواب پرید و متوجه شد راه تنفسش بند آمده است. او که خیلی ترسیده بود، نمیتوانست صحبت کند یا از اورژانس کمک بخواهد به همین دلیل تنها راه نجات خود را در فرو کردن تیغه چاقو در گلویش یافت. او چاقو را با دست خودش در گلو فرو کرد و به این ترتیب راه ورود و خروج هوا به ریههایش باز شد.
پس از این اقدام، وی با اورژانس تماس گرفت و خود را به بیمارستان رساند. او گفت: تنها به خانوادهام فکر میکردم و مطمئن بودم خداوند کمکم میکند به همین دلیل بر وحشتم غلبه کردم و مانند فیلمهای سینمایی خودم دست به کار شدم تا زنده بمانم.
بازگشت کیف پول
تورنتو: فروریختن سقف کلاس یک مدرسه بر اثر ترکیدگی لوله فاضلاب، نتیجه شیرینی برای یکی از شاگردان سابق این مدرسه در برداشت. این شاگرد سابق که هم اکنون مادر 2 فرزند است ۳۵ سال پیش دانشآموز این مدرسه بود و در همان زمان کیف پول خود را در مدرسه گم کرد.
او و دوستانش هرچه دنبال کیف گشتند ، موفق نشدند آن را پیدا کنند و سرانجام معلوم شد یک نفرکیف را سرقت کرده است. سارق پس از برداشتن پول درون کیف، آن را داخل سرویس بهداشتی پرتاب کرد و با گذشت این مدت طولانی کیف همچنان داخل لوله فاضلاب گیر کرده بود که با ترکیدن لوله از آن بیرون آمد.
یکی از دانشآموزان مدرسه این کیف را که هنوز سالم مانده بود پیدا کرد و آن را به مدیر مدرسه تحویل داد. مدیر مدرسه هم با استفاده از اطلاعات موجود روی کارت شناسایی، توانست صاحب کیف را پیدا کند.
بزرگترین کتاب جهان
بوداپست: یک مهندس مجارستانی میگوید در حال طراحی و ساخت کتابی است که اندازه آن ۳ برابر میز پینگپنگ است. این کتاب ۳۲۰ صفحهای شامل تصاویری از مناظر طبیعی مرز مشترک مجارستان و اسلوونی است و انتظار میرود تا پایان سال تکمیل شود. این مهندس میگوید کتاب مورد نظر بزرگترین کتاب منتشر شده در جهان خواهد بود.
سطل زباله سخنگو
کپنهاگ: از آنجایی که دانمارکیها قصد دارند تا سال ۲۰۱۵ پایتخت کشورشان را به تمیزترین شهر اروپا تبدیل کنند، اقدامات ویژهای را در این زمینه به کار گرفتهاند. از جمله این اقدامات سطلهای زباله سخنگو است که از مردم به دلیل اینکه زبالهها را داخل سطل میریزند تشکر میکند و میگوید: با هم میتوانیم شهرمان را تمیز نگهداریم.
کنکاش در مورد علت طلاق
لندن: یک کارگردان سرشناس انگلیسی در حال تولید فیلمی با این مضمون است که چرا همسر سابقش او را ترک کرده است. این کارگردان که تجربه چند نامزدی ناموفق را نیز در زندگی شخصی خود دارد، با هریک از این افراد مصاحبه کرده تا سرانجام بفهمد چرا نامزدها و همسرش او را ترک کردهاند.
هر چند موضوع این فیلم تا حدودی شخصی و خصوصی به نظر میرسد ولی گروهی از کارشناسان تماشای این فیلم را به مردم توصیه میکنند و میگویند این فیلم که از نزدیک واقعیتها را لمس میکند، میتواند در آگاه کردن زوجهای جوان موثر باشد تا آنها اشتباهات این کارگردان و نامزدهایش را تکرار نکنند.
در طول این فیلم همسر سابق کارگردان علت ترک او را بیاحترامی شوهرش به مادر خود توصیف کرده است. یکی از نامزدهای سابق این مرد نیز میگوید: او وقت شناس نبود.