همشهری آنلاین_ مژگان مهرابی: بانوی جوانی است. هنر منبتکاری را از وقتی به هنرستان میرفته یاد گرفته است. در این حرفه تبحر خاصی دارد. تابلوهای زیبایی که درست کرده بیانگر این نکته است. به گفته خودش از فروش تابلو درآمد زیادی عایدش میشده، اما ترجیح داده به جای درآمدزایی برای خودش، کارگاه کارآفرینی دایر کند و این هنر را به دیگران هم یاد بدهد. بیشتر کارآموزانش، نوجوان هستند البته در بین آنها تعداد انگشتشماری افراد میانسال و سالمند هم دیده میشود که برای پر کردن اوقات فراغتشان به کارگاه او میآیند. «مرضیه طهماسبی» نزدیک به ۳ سال است در سرای محله آشتیانی کارگاه کارآفرینی راهاندازی کرده و امکان اشتغال و درآمدزایی بعد از اتمام تحصیل را برای دانشآموزان فراهم کرده است. با این هدف که نوجوانان بعد از اخذ دیپلم، دغدغهای برای کار نداشته باشند و بتوانند از این راه کسب درآمد کنند.
طبقه چهارم سرای محله آشتیانی اتاقی است که روی در آن نوشته شده، کارگاه معرق و منبتکاری. فضای اتاق کوچکتر از آن است که بشود نامش را کارگاه گذاشت. داخل آن یک میز و چند صندلی با تعداد زیادی قفسه دیده میشود که دورتادور اتاق جاخوش کردهاند. نمونه کار هنرجوها در قفسهها چیده شده اما یکی از قفسهها محل نگهداری قطعات چوب است. به دلیل شیوع کرونا فقط ۴ نفر در کلاس حضور دارند.
طهماسبی مشغول آموزش به آنها است. بچهها با دقت به دست او نگاه میکنند تا بتوانند همان کار را روی تابلوی خود پیاده کنند. یکی از پسرها «سبحان رحیمی» است. در کلاس هفتم درس میخواند. ۲ سالی میشود که معرق کار میکند. در این مدت توانسته ۴ تابلو و تعداد زیادی جا کلیدی و وسایل تزیینی درست کند. او میگوید: «یک تابلو فروختم با تعداد زیادی جاکلیدی و وسایل تزیینی. برایم خوشایند است که توانستم مفید باشم. با یادگیری این هنر هم اوقات فراغتم را پر میکنم و هم میتوانم درآمدی کسب کنم. » سبحان دانشآموز نمونه دبیرستان ادیب است و در منبتکاری توانسته مقام اول را از آن خودکند.
- معرق اعتماد به نفس را زیاد میکند
«محمد صالح حسینی» کمتر از یک سال است آموزش دیده و در مدت ۸ ماه توانسته چند تابلو درست کند. گل مرغ، وان یکاد و تمثال حافظ از زیباترین تابلوهایی است که درست کرده است. میگوید: «وسایل کوچک، روی میزی، دستبند و... زیاد درست کردهام چون خواهان زیادی داشتهاند. در کنار آن برای اهل خانه کشوهای کوچک و میز مشبککاری هم درست کردهام. »
محمدصالح دوست دارد در آینده در رشته طراحی ادامه تحصیل دهد. «محمدمهدی کاظمی» هم هنرجوی دیگری است که با کمک این هنر در درس پیشرفت زیادی کرده است. میگوید: «فرد مضطربی بودم که توانستم با هنر معرق اعتماد به نفسم را قوی کنم و استرسم از بین رفته است. او هم ۶ تابلو درست کرده و فروش خوبی از آثارش داشته است. »
- غرق در هنر شدم
بعد از صحبت با هنرجوها، طهماسبی از خودش میگوید که چطور پی هنر معرق رفته است. او تعریف میکند: «علاقه من به هنر معرق از رفتن به یک نمایشگاه شروع شد. تابلوهای معرق را دیدم و خیلی خوشم آمد و با اینکه سن و سالی نداشتم اما تصمیم گرفتم پی این هنر بروم. بعد از دوره راهنمایی برای یادگیری اصولی و علمی هنر معرق و منبت به هنرستان رفتم. اول برای سرگرمی کار میکردم بعد عشق به این کار باعث شد تابلوهای مینیاتور درست کنم. در واقع غرق در هنر میشدم. »
او بعد از مدتی با تشویق خانواده و دوستان، در کنار کار، سراغ تدریس میرود. نحوه آموزش و شیوه بیانش باعث میشود روز به روز شاگردان بیشتری داشته باشد.
باقی ماجرا را از زبان خود او میشنویم: «این کار هم من را خیلی اغنا نکرد. با خودم گفتم، تواناییاش را دارم که به افراد بیشتری این هنر را انتقال دهم. چه خوب که نوجوان باشند. چون خودم در سن کم این هنر را یادگرفتم و تأثیر زیادی در پیشرفت زندگیام داشت. از اینرو کارگاه کارآفرینی راهاندازی کردم با این هدف که هم بچهها هدفمند شوند و استعداد خود را پیدا کنند و هم هنر ملی کشورمان بیشتر ترویج شود. اول از همه کار را با درست کردن زیورآلات شروع کردیم. بازتاب خوبی هم داشت. بعد از آن خلق تابلو را هم شروع کردیم. تابلوها از ۷۰ هزار تا ۲ میلیون تومان به فروش میرسد. خیلی از شهروندان برای عزیزان خود که خارج از کشور زندگی میکنند از این تابلوها میخرند. »
- گامی برای آینده درخشان
طهماسبی نمونه کارهای کارآموزهایش را از داخل قفسه نشان میدهد. در نوع خود بینظیرند و اگر آنها را در کارگاه نبینی باور نمیکنی که هنر دست یک کودک یا یک نوجوان باشد. او معتقد است این هنر میتواند با قالیبافی رقابت کند. میگوید: «بچهها کارهای زیبایی درست میکنند اما مشکل اینجاست که در کارگاه کوچک ما امکان پخش رنگ پلی استر وجود ندارد و آنها باید اثر خود را به جای دیگری ببرند تا بتوانند به آنها رنگ پلی استر بزنند. همین کار هزینه زیادی روی دست بچهها میگذارد. » طهماسبی از داخل قفسه تکههای چوب را برمیدارد و یکی یکی نشان میدهد. از نگاه من که جنس چوب را نمیشناسم همه از یک نوع درخت هستند. اما او توضیح میدهد، هرکدام از این تکه چوبها از یک درخت است و کاربردشان با هم فرق میکند. این بانوی کارآفرین خیلی وقتها چوبها را خودش تهیه کرده و در اختیار بچهها میگذارد. او میگوید: «در همان جلسات اول شاگردانم را با انواع چوبها آشنا میکنم به گونهای که خیلیشان با حضور در طبیعت چوبهای خشک شده و تنههای فرسوده را برای کار معرق استفاده میکنند. » طهماسبی آموزش و بازاریابی برای دانشآموزان را برای خوشحالی دل خودش انجام میدهد و به جنبه مالی آن فکر نمیکند. او ادامه می دهد: «همین که بچهها علاقهمند به هنری شوند و بتوانند در آینده با آن کسب وکاری راه بیندازند برای من کافی است. بیشتر پسرها بعد از اینکه دیپلم گرفتند دوست دارند وارد بازار کار شوند اما با توجه به شرایط جامعه ممکن است شغل مورد نظرشان را پیدا نکنند. از اینرو میتوانند با تکیه بر هنری که میدانند حداقل از سردرگمی نجات پیدا کنند. »
نظر شما