همشهری آنلاین_ پریسا نوری: بسیاری از شهروندان خاطرات خوش و خیالانگیزی از دوران کودکی و نوجوانی دارند که بخشی از آن را مدیون آثار ادبی خوب و ماندگار ویژه این دوران میدانند. اینجا، حرف از ادبیات کودکان و نوجوانان است و روزی که به این موضوع اختصاص یافته است. هجدهم تیرماه سال ۱۳۸۸ بود که «مهدی آذریزدی» نویسنده مطرح کودک و نوجوان چشم از جهان فرو بست و از آن سال تاکنون سالروز درگذشت این نویسنده شهیر و خالق کتاب ماندگار «قصههای خوب برای بچههای خوب» در روزشمار کشورمان به نام ادبیات کودک و نوجوان ثبت شد. در آستانه فرا رسیدن این روز سراغ ۳ نفر از فعالان حوزه ادبیات کودک و نوجوان که از اقبال بلندمان در همسایگی ما و در شرق تهران زندگی میکنند، رفتیم و ضمن مرور کارنامه فعالیتشان، درباره وضعیت ادبیات کودک و نوجوان به گفتوگو نشستیم.
- تلاش ۲۰ ساله برای ابداع سبک «قهوهخانهای کودکانه»
«سید حسامالدین طباطبایی» از هنرمندان معاصر و صاحب سبک در عرصه تصویرگری کتاب کودک است که با تصویرگری حرفهای در این حوزه، قصهها را برای کودکان جذابتر، شیرینتر و خواندنیتر میکند. طباطبایی در همسایگی ما در محله ابوذر زندگی میکند و با اینکه آثارش بارها در جشنوارههای داخلی و خارجی برگزیده شده و شهرتش فراتر از مرزها رفته، اما در میان همسایهها گمنام است. این هنرمند متواضع روحیه لطیفی دارد که حاصل سالها زندگی در طبیعت است: «وقتی ۵ ساله بودم پدرم کارمند اداره فرهنگ بود و با یک جیپ به روستاها میرفت تا برای مردم فیلم پخش کند؛ من هم همراهش میرفتم و در این سفرها همیشه محو طبیعت زنده و بکر روستاها میشدم و از این فضاها ایده میگرفتم. بعدها که بزرگتر شدم برای زنده نگه داشتن ذهنیتم و خلق آثار زنده و اتصال به طبیعت، سالها در روستایی نزدیک تفرش زندگی کردم. » حاصل سالها تلاش و همزیستی با فرهنگ عامه و طبیعت ابداع سبک «قهوهخانهای کودکانه» است، سبکی که اهل فن را در همه جا به یاد استاد طباطبایی میاندازد. این هنرمند تصویرگری ۲۲۰ کتاب را در کارنامهاش دارد که برخی از آنها مثل «کوچه روزبه» و زندگینامه پیامبران در چندین کشور از جمله ترکیه، چین، آلمان و کشورهای آفریقایی منتشر شدهاند.
از او که تا قبل از شیوع کرونا کارگاه آموزش تصویرگری و داستاننویسی را در آموزشگاههای خصوصی برگزار میکرد، درباره تأثیر کرونا بر ادبیات کودک و نوجوان میپرسیم که میگوید: «درباره بازخورد کرونا بر ادبیات کودک الان نمیشود صحبت کرد چون کرونا هنوز ادامه دارد و معلوم نیست کی تمام شود. باید به وقتش در اینباره پژوهش میدانی شود. » طباطبایی که پدر ۳ فرزند است، اعتقاد دارد تعطیلی کارگاههای آموزشی به دلیل کرونا فرصتی را فراهم آورده تا او در دوران قرنطینه خانگی زمان بیشتری برای بودن کنار فرزندانش پیدا کند و زوایای شخصیت آنها را بیشتر بشناسد.
این هنرمند از میان آثاری که تصویرگری و تألیف کرده، کتاب «داستان پیامبران» که روایت زندگی ۲۲ پیامبر است و به ۵ زبان زنده دنیا ترجمه و چاپ شده و کتاب «کوچه روزبه» که داستان کوچ عشایر و حاصل تجربه زندگی در میان آنهاست، را بیشتر از بقیه دوست دارد.
طباطبایی که سالها سابقه تدریس در ورکشاپها را دارد، معتقد است خیلیها تصویرگری کودک را نمیشناسند و لازم است برای شناساندن این هنر، کارگاههای آموزشی با حضور استادان مجرب و دلسوز در فرهنگسراها و مراکز دولتی برپا شود؛ ولی متأسفانه جای این هنر و هنرمندان نامی این حوزه در اغلب مراکز هنری و فرهنگی خالی است. »
- جای خالی ادبیات کودک در مراکز فرهنگی
امروزه اهمیت پرداختن به ادبیات کودک و نوجوان بر کسی پوشیده نیست و به نظر میرسد مراکز فرهنگی، ادبی و فرهنگسراها در این حوزه فعال باشند. اما با چند جستوجوی ساده و تماس با مراکز فرهنگی شمال شرق تهران متوجه شدیم با وجود برگزاری انواع کلاسهای هنری، ورزشی، مذهبی، سرگرمی و... فرهنگسراهای اشراق، هنگام، گلستان، امید و خاوران که جزو مراکز فرهنگی بزرگ و مهم پایتخت هستند و در مناطق ۴، ۸، ۱۳ و ۱۵ فعالیت میکنند، کارگاه آموزشی برای تربیت شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان یا بزرگسالانی که به فعالیت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان علاقه دارند، وجود ندارد. مسئول یکی از خانههای فرهنگ در منطقه ۱۳ این کمبود را به دلیل نبود متقاضی در این حوزه میداند و میگوید: «تابستان سال گذشته کارگاه آموزش داستاننویسی برای کودکان را در سالن ۶۰ نفره دایر کردیم، اما فقط ۳ مخاطب داشت، پس برگزار نشد. » او معتقد است خانوادهها از داستاننویسی کودک استقبال نمیکنند و دلشان میخواهد بچههایشان به کلاس زبان یا ورزشی و... بروند. » به نظر میرسد برای رشد و تعالی ادبیات کودک و نوجوان، این ذهنیت که بچهها باید به کلاسهای زبان یا ورزشی بروند و ادبیات در اولویت نیست، باید تغییر کند و ادبیات هم در برنامهریزیهای خانوادهها برای فرزندان لحاظ شود.
- افزایش فروش اسباببازی و کاهش فروش کتاب در قرنطینه
خوش قول است و رأس ساعت مقرر به محل مصاحبه در میدان صدم محله نارمک و روبهروی مدرسه قدیمیاش آمد، جایی که برایش تداعیکننده خاطرات خوش دوران کودکی و شیطنتهای دوران مدرسه است. «تهمینه حدادی» نویسنده و خبرنگار نامی حوزه کودک و نوجوان و ساکن محله نارمک است و تألیف دهها جلد کتاب داستان کودکانه و سالها کار خبرنگاری در نشریات «دوچرخه»، «رشد کودک»، «سروش نوجوان» و «همشهری بچهها» را در کارنامهاش دارد.
این نویسنده جوان که جدیدترین اثرش با عنوان «دگمههای گربهای» هفته پیش توسط انتشارات سروش منتشر شد، در بیشتر آثارش از جمله همین کتاب، از کلیشهها فاصله گرفته و با داستانهای فانتزی و خیالیاش ذهن بچهها را به دنیای رنگارنگ خیالهای شیرین کودکانه پرواز میدهد. همراهی با بچهها برایش لذتبخش است، درست همانقدر که بچهها از خواندن کتابهایش لذت میبرند. او خبرنگاری در حوزه کودک را رسالتی میداند که بر دوشش است تا به بچهها کمک کند که از زاویه دیگری به موضوعات اطرافشان نگاه کنند.
نخستین داستان حدادی به نام «بازی ۷ نفره» وقتی ۱۵ ساله بود با تأیید «مصطفی رحماندوست» در نشریه «سروش کودکان» چاپ شد. انتشار این داستان که اتفاقاً بازخورد خوبی هم داشت اراده نویسنده نوجوان را برای نوشتن بیشتر کرد، بهطوری که در ۱۹ سالگی با چاپ نخستین کتابش«شهرهای بدون نردبام» به دنیای حرفهای نویسندگی کودک و نوجوان پا گذاشت. این نویسنده فعال که فارغالتحصیل رشته خبرنگاری است به دلیل علاقهاش به کودکان سالها در حوزه خبرنگاری کودکان قلم زده، کاری که به نظر خیلیها جدی نیست. او میگوید: «همدانشگاهیهایم که در سرویس سیاست و اقتصاد کار میکردند وقتی میدیدند که من در مجلهها بچهها مینویسم تعجب میکردند و کارم را جدی نمیگرفتند؛ در صورتی که به نظر من تولید محتوای خوب برای نشریات بچهها بسیار مهم و ضروری و جدی است. »
حدادی که ساکن محله نارمک است، معتقد است امکانات محلههای شرق تهران برای پرورش تفکر و استعداد کودکان و نوجوانان کم است، اما برای والدینی که جستوجوگرند، کفایت میکند: «در نارمک یک مرکز کانون پرورش فکری کودکان را داریم که والدینی که دغدغهشان تأمین خوراک فکری مناسب برای کودکشان است میتوانند به این مرکز یا دیگر مراکز کانون در سایر محلهها مراجعه کنند. اما موضوع این است که عده کمی این دغدغه را دارند خیلیها به بهانه گران بودن کتاب برای کودکشان کتاب نمیخرند اما میبینیم تبلت یا یک گوشی گران قیمت دست فرزندشان است. » او که به دلیل نوع فعالیتش در کتابفروشی کانون هم حضور دارد، درباره تأثیر کرونا بر کتاب کودک و نوجوان میگوید: «با شیوع کرونا و خانهنشینی خانوادهها، فروش اسباببازی زیاد شد، اما برعکس فروش کتاب کودک خیلی کم شد. »
او به جوانانی که میخواهند برای کودکان بنویسند توصیه میکند: «نویسنده حوزه کودکان باید دنیای کودک امروز را بشناسند و داستانهای کودکانه زیادی خوانده باشد. با بچهها زندگی کند، سفر برود و از دنیای بچهها ایده بگیرد. » این نویسنده پشتکار و صبر را هم لازمه نویسندگی میداند: «برای چاپ کتاب «سیب و درخت کودک» چند سال صبر کردم و کتاب را پیش ۸ ناشر بردم تا بالاخره یکی قبول کرد آن را چاپ کند و اتفاقاً آن کتاب در نمایشگاه، پرفروشترین کتاب غرفه شد. »
- حاضرم با فرهنگسراها برای عبور از بحران کرونا همکاری کنم
شاید چهره «محمدکاظم اخوان» برای اهالی محله تهرانپارس و مخاطبان برنامههای تلویزیونی و کودکان و نوجوانان آشنا نباشد، اما بی تردید خیلی از پدرها و مادرها در کودکی و نوجوانی لحظات شادی را با تماشای برنامههای تلویزیونی که به قلم او نگاشته شده، سپری کرده و او را به نام آثارش میشناسند. مجموعه «قصههای تابه تا» یا همان عروسک صورتی با گوشهای تا به تا که به «زیزیگولو» معروف بود و با لحن شیرینش، کوچک و بزرگ خانواده را صبحهای جمعه پای تلویزیون مینشاند، یکی از همین آثار ماندگار است. اخوان درباره نوشتن فیلمنامه این اثر تلویزیونی میگوید: «آن زمان مثل الان در تلویزیون جای برنامههای عروسکی فانتزی و تخیلی خالی بود؛ برای همین این کار را نوشتم و خانم برومند هم قبول کردند که آن را کارگردانی کنند و خوشبختانه با تیم خوبی که بهعنوان سازنده شکل گرفت کار جذاب و مخاطب پسندی از آب درآمد. » به اعتقاد اخوان،
زی زی گولو در تلویزیون دهه ۷۰، یک ساختارشکنی بود: «آن زمان روال این بود که عروسکها لحن کلمات را بد ادا کنند، یا اشتباه حرف بزنند تا بامزه شوند و مخاطب را بخندانند، اما زیزیگولو این سنت را شکست و خیلی کتابی و ادبی حرف میزد برای همین قبل از تولید خیلیها گفتند این ساختارشکنی خوب نیست و کار شکست میخورد، اما برعکس نتیجه خیلی خوبی داشت. » استاد اخوان که از ۳۰ سال پیش ساکن تهرانپارس است و به خاطر علاقهاش به بچهها ارتباط خوبی با آنها داشته، درباره ارتباطش با همسایهها میگوید: «خیلیها مرا به چهره نمیشناسند فقط میدانند که نویسندهام و این موضوع برایشان اهمیتی ندارد، اما وقتی میفهمند که سریال زیزیگولو یا «قورباغه سبز» یا «سیاه، سفید و خاکستری» را من نوشتهام گل از گلشان میشکفد و میگویند که کلی خاطرات خوش از این برنامهها دارند و همین واکنش خوب، برایم شیرین و لذتبخش است. »
این نویسنده مجموعههای تلویزیونی که دهها جلد کتاب در حوزه کودک و نوجوان نوشته است، درباره تأثیر کرونا بر نویسندگان میگوید: «شاید بهعنوان نویسنده چون در خانه کار میکنم به نظر برسد کرونا بر شغلم تأثیر نگذاشته اما بی تردید این موضوع بر نشر و توزیع کتاب و همینطور بازخوردش تأثیر منفی میگذارد. »
اخوان معتقد است کرونا روح و روان آدمها و بهویژه کودکان را هم نشانه گرفته و مراکز فرهنگی و ادبی محله باید برای مقابله با تأثیر کرونا بر کودکان و نوجوانان فعالیت کنند: «در این فضای ایزوله کرونا زده، کودکان هم مانند بزرگسالان ممکن است به مشکلات روحی مبتلا شوند. فرهنگسراها میتوانند با مشارکت کارشناسان و اهل فن فضایی برای خروج از این بحران درست کنند. » این هنرمند مردمی، آمادگیاش را برای همکاری با فرهنگسراها و مراکز دولتی اعلام میکند: «هر چند فرهنگسراها سراغی از ما فعالان حوزه ادبیات کودک و نوجوان نمیگیرند، اما با هدف پیشگیری از آثار سوءکرونا بر روح و روان بچهها، برای تولید محتوای جذاب و مناسب در فرهنگسراها آمادهام. »
- «مهدی آذریزدی» که بود؟
چند سالی میشود که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی و بنابر پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی، ۱۸ تیر و سالروز درگذشت «مهدی آذریزدی» بهعنوان روز رسمی ادبیات کودک و نوجوان در کشور اعلام شده است. او یکی از پرتیراژترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان بود که سبک و سلوک خاصی در زندگی داشت. «محمدعلی اسلامی ندوشن» در نوشتاری او را «جوان لق لقی، لاغر اندام، با قبای بلند و ریش نودمیده و سر نمره دو زده» توصیف میکند که در یک کتابفروشی واقع در بازار «میر» یزد کار میکند. او در این کتابفروشی، نه تنها کار، که زندگی میکند و کتاب میخواند.
او با همین رویه و سلوک، نزدیک به پنجاه سال در چاپخانهها و کتابفروشیها کار کرد و خواند و نوشت. ثمره این تلاش بیوقفه، تألیف بیش از بیست عنوان کتاب فاخر در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. مجموعه هفتگانه «قصههای خوب برای بچههای خوب» از معروفترین کتابهای او است که در ذهن و خاطره چند نسل از فرزندان این خاک ماندگار شد.
نظر شما