همشهری آنلاین_ رابعه تیموری: آهو روزهایی را که پدرش با کمربند و سیخ داغ به جان او و مادرش میافتاد از یاد نبرده، ولی از وقتی به «خانه حنان»آمده هر شب خواب میبیند که حال پدرش خوب شده و دنبال او آمده است. آهو در خانه حنان هر چیزی را که سالها نداشته به دست آورده؛ لباسهای قشنگ، غذای خوب، خالههایی که مثل مادرش غمگین و کم حوصله نیستند، عمو فدایی که برخلاف پدرش صبور و مهربان است و خواهرانی که حرف دل او را میفهمند، ولی باز هم در حسرت خانه و آغوش پدر و مادرش است. آهو تنها دختر پرحسرت خانه حنان نیست. در این خانه31دختر کوچک و بزرگ زندگی میکنند که سرنوشت هریک حکایتی دارد. «الهه ابراهیم پورضیایی» رئیس هیئتمدیره خیریه «پژوهش حنان» میگوید: «بزرگترین آرزوی دختران حنان این است که در یک خانواده گرم و سالم بهعنوان فرزندخوانده پذیرفته شوند.» خانه حنان یکی از پلاکهای محله13آبان درشهر ری است.
در بزرگ و آهنی آن تابلو و عنوانی ندارد. مانند همه خانهها باید زنگش را بزنی و اگر صاحبخانه در را به رویت باز کرد وارد شوی. حیاط خانه بزرگ و دلباز است. انبوه گلها و سبزهها و درختانی که در باغچهها کاشته شده، حیاط را به زیبا شبیه کرده است. تعداد وسایل بازی حیاط آنقدر هست که لااقل 20کودک بدون انتظار کشیدن برای رسیدن نوبتشان یک دل سیر تاب بخورند و سرسره بازی کنند. ساختمان اداری به فاصله کمی از آپارتمان بچهها قرار گرفته و به دفتر جلسات هیئتمدیره، سالن آمفیتئاتر و اتاق روانشناس خلاصه میشود. آپارتمان بچهها شبیه خانهای پرجمعیت است که با ورود هر مهمان تازه وارد از هر اتاق آن چند دختر بچه قد و نیم قد سرک میکشند. خانه حنان برای نگهداری دختران7تا12ساله پا گرفته، اما دختران بزرگ خانه پس از گذراندن این سن دوست نداشتند خانه را ترک کنند و آنجا ماندگار شدند. آپارتمان دختران زیر12سال به آپارتمان دختران بزرگ خانه راه دارد، اما از هم مجزا هستند و هرکدام ورودی مستقل دارند. خانم ضیایی از جلو ساختمان اداری با دیدن «نازنین» دست تکان میدهد و با هیجان میگوید: «نازنین مامان! مهمان داریمها. من الان با دوستم میآیم پیش شما.» فقط چند دقیقه پس از نازنین وارد آپارتمان میشویم. همه آنها با موی آب و شانه زده و صورتهای شسته به گرمی به استقبالمان میآیند. بچهها مانند خانمهای کدبانو تعارف میکنند: «خیلی خوش اومدین، خوشحالمون کردین...» خانم مدیر از آبروداری و کدبانوگری دختران خردسالش ذوقزده شده و با فخرفروشی مادرانه اتاقهای آراسته آنها را نشانمان میدهد. روتختی و روبالشتیهای رنگارنگ دختران مرتب است و در چیدن اسباببازیها و وسایل بچهها سلیقهای خانمانه به کار رفته است. مربیان جوان خانه پذیرایی از مهمانان را تمام و کمال به بچهها سپردهاند.
- هم سفرگی با گرگهای بیابان
وقتی «لیلا» و «زهرا» با بساط پذیرایی به هال میآیند و مشغول چیدن میوه و شربت روی میز میشوند، خانم مدیر و مربیان با حظ و لذت تماشایشان میکنند. لیلای10ساله فقط یک سال از زهرا بزرگتر است، اما از خواهرش و دیگر دختران خانه فرزتر و فلفلیتر است. لیلا و زهرا فرزند پدری و مادری هستند که به اجبار سنتها در 15 سالگی و 13 سالگی با هم ازدواج کردهاند. آنها پس از چند سال زندگی مشترک از هم جدا شدند و دختران3و4ساله خودرا در ترمینال جنوب رها کردند. لیلا و خواهرش در طول چند سالی که در شیرخوارگاههای بهزیستی زندگی میکردند با رفتارهای عجیب و غریبشان امان همه مربیان را بریده بودند. آنها با دیدن غذا آرامش خود را از دست میدادند و نمیتوانستند مانند کودکان معمولی غذا بخورند. آسیب زدن به اسباببازیها و همبازیهایشان تفریحشان بود و در حالی که کودکان همسالشان تازه زبان باز کرده بودند، آنها الفاظ معمول در بگومگوهای کوچه بازاری را خوب بلد بودند. حالا لیلا حکم خواهر بزرگتر دختران خانه را پیدا کرده که در شیطنتهای کودکانه آنها میانجیگری میکند و آرزو دارد روزی یک خانم مهندس آی.تی شود. ضیایی میگوید: «لیلا و زهرا هنوز باور نکردهاند که پدر و مادرشان رهایشان کردهاند و هر شب خواب زندگی با آنها را میبینند.» «مریم» مانند همخانههایش برای نشان دادن کدبانوگری و تواناییهایش اصراری ندارد و با بیتفاوتی بروبیای آنها را تماشا میکند. مریم و مادرش سالها در بیابانهای شهرری و زیر سقف غاری نمور و تاریک زندگی کردهاند. مریم بارها دیده که مادرش پنهانی و با حسرت به غذا خوردن گرگ و روباههای بیابان چشم میدوخت و انتظار میکشید تا شاید قطعهای از شکار حیوان بر زمین بماند و او با آن شکم خودش و مریم خردسالش را سیر کند. حتی یک شب شاهد بوده که مادرش چطور با شغالی گرسنه گلاویز شده تا جان دخترش را حفظ کند. مربیان خانه حنان مادر مریم را به کمپ ترک اعتیاد بردهاند تا اعتیادش به موادمخدر را ترک کند. آنها میخواهند خانه و وسایل زندگی در اختیارشان قرار دهند تا بتوانند در کنار هم و به خوبی زندگی کنند.
- خواهران غریب خانه حنان
گویا سونیا صبح شیطنتی کودکانه کرده و نگران است که هنوز هم خانم مدیر از او دلگیر باشد. سونیا با هر جمله حکیمانهای که میگوید زیرچشمی به مربیانش نگاه میکند و با دیدن لبخندهای پر از تحسین آنها خاطرجمع میشود برای به دست آوردن دل خانم مدیر محبوب خود راه خطا نمیرود. وقتی خانم مدیر او را در آغوش میگیرد و میبوسد، لبخند روی صورت معصوم سونیا پهن میشود. پدر سونیا سالها پیش آنها را ترک کرده و برادر خردسالش هم گم شده است. مادر سونیا با زبالهگردی زندگی خود و دخترش را اداره میکرد. سونیای7ساله که از خوابیدن لابهلای زبالههای بدبو و خوردن غذاهای ته مانده داخل سطلهای زباله خسته شده بود به صحن حضرت عبدالعظیم(ع) پناه برده و خادمان حرم او را به بهزیستی سپردند. سونیا پس از آنکه عضو خانه حنان شد، در مسابقات ورزشی مختلف شرکت و در یکی از این مسابقات از سر اتفاق برادر گمشدهاش را پیدا کرد. او این روزها فقط منتظر مهمانی است که برای پیدا کردن یک فرزندخوانده در خانه حنان را بزند و او مانند «آن شرلی» یک دختر خوشبخت شود. آشپزخانه نزدیک آپارتمان دختران نوجوان قرار گرفته، ولی بوی خورشت جاافتاده تا حیاط هم کشیده شده است. بعضی از دختران خردسال خانه که غذای ناهار را دوست ندارند به آپارتمان آبجی بزرگها سرکی میکشند تا اگر در آشپزخانه جمع و جور گوشه آپارتمان برای خودشان سیبزمینی سرخ کردهاند تا با سس کچاپ فراوان بخورند شریک سفره آنها شوند، اما دختران نوجوان خانه حنان امروز دل و دماغ پخت وپز ندارند. امروز وقتی آهو به مادرش زنگ زد فهمید که پدرش خمار و تنها از دنیا رفته و غصهدار است. همخانههای آهو هم که حکم خواهران نداشتهاش را دارند، در غم او شریک هستند. دختران نوجوان حنان سالها در این خانه و کنار هم زندگی کردهاند و گاهی سنگ صبور و غصه خور هم میشوند، گاهی هم با قیل و قال و بگومگوهای خواهرانهشان خانه را روی سر خود میگذارند. این روزها یک نگرانی بزرگ بار غصههای دختران نوجوان خانه حنان را سنگینتر کرده است. آهو و دختران شنیدهاند دست خانم مدیر و مسئولان خانه حنان برای تأمین مخارج بچهها تنگ شده و اگر نتوانند از پس هزینههای خانه برآیند، اینجا تعطیل و آنها در مراکز بهزیستی مختلف تقسیم میشوند....
- کارنامه پرو پیمان خیریه حنان
خدمات مؤسسه خیریه «پژوهش حنان» به نگهداری از کودکان بیسرپرست خلاصه نمیشود و با همت بانیان خیریه تاکنون43 کودک که در مراکز بهزیستی زندگی میکردند، با توانمندسازی خانوادههای آسیب دیده یا طی مراحل فرزندخواندگی به آغوش خانواده بازگشتند. توانمندسازی خانوادههای آسیب دیده با روشهای مختلف مانند تأمین مسکن و مایحتاج زندگی، آزادی والدینی که به دلیل ارتکاب به جرائم غیرعمد در زندان به سر میبردند، ترک اعتیاد افراد معتاد خانواده و... انجام شده است. این43 کودک در زمینههای درمانی، آموزشی و دریافت مستمری ماهانه از حمایت خیریه برخوردارند. ارائه خدمات و امکانات توانبخشی به معلولان و حمایت تحصیلی از کودکان بازمانده از تحصیل از دیگر فعالیتهای خیریه حنان است. این خیریه در چند سال متوالی عنوان مرکز نمونه و موفق در اجرای طرح ازدواج آسان را دریافت کرده است. گروه مردمنهاد حنان در هنگام بروز حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله برای کمک به هموطنان آسیب دیده پیشقدم است. در دوران شیوع ویروس کرونا اعضای این گروه در ضد عفونی محلههای شهرری و ورامین با بسیج محلهها همکاری داشتند.
- مدیران حنان از دشواریهای تأمین بودجه میگویند/ نگرانی شدید از کاهش کمکهای مردمی
سنگ بنای «خانه حنان» در پژوهشگاه شرکت نفت گذاشته شده است. تعدادی از اعضای هیئتمدیره خانه حنان حدود3دهه پیش در این پژوهشگاه همکار بودند و به تحقیق و پژوهش درباره صنعت نفت میپرداختند، اما تنها اتفاقی که خستگی آزمایشها و پژوهشهای علمی را از تن و روحشان میتکاند، مرهم گذاشتن بر زخمهای دل کودکان آسیب دیده بود. ماجرای پا گرفتن خانه حنان و خدمات این خانه را از زبان اعضای هیئتمدیره «مؤسسه خیریه پژوهش حنان» بشنوید. «مصطفی فدایی»، «فریبا راه حق»، «الهه ابراهیم پورضیایی»، «مرضیه حسنی»، «محمود ولیزاده»، «فرشته حسنآبادی» و «علیاکبر تقویان» اعضای هیئتمدیره این خیریه هستند.
بازنشستگان پژوهشگاه شرکت نفت چگونه در یک گروه مردمنهاد با زمینه آسیبهای اجتماعی دور هم جمع شدند؟
فدایی: سابقه فعالیت مؤسسه خیریه پژوهش حنان به سال 70برمیگردد. آن زمان که در پژوهشگاه نفت همکار بودیم نسبت به سرنوشت کودکان بیسرپرست و بدسرپرست دغدغه داشتیم و برای کمک به این کودکان یک گروه مردمنهاد خیرخواهانه تشکیل دادیم. این گروه اسفند سال94ثبت شد و تا اردیبهشت96فعالیت آن درکمک به خانوادههای آسیب دیده متمرکز شده بود. وقتی سازمان بهزیستی تصمیم به واگذاری مراکز شبه خانواده را به بخش خصوصی گرفت، عدهای از دوستان به ما که در این زمینه شناخته شده بودیم پیشنهاد کردند اداره شبه خانواده شهید ضرغامی را بپذیریم. این مرکز به دلیل سن حساس کودکان پذیرفته شده از اهمیت خاصی برخوردار بود.
چرا در نام خیریه حنان، عبارت«پژوهش» ذکر شده است؟
ضیایی: ما در پژوهشگاه شرکت نفت عمری را به تحقیق و پژوهش گذراندهایم و حتی در مورد آسیبهای اجتماعی هم جستوجویی محققانه داریم و به موازات تلاش برای بهبود زندگی افراد آسیب دیده، شناخت علل و کاهش آسیبهای اجتماعی را هم از وظایف خود میدانیم. کلمه «پژوهش»تلنگری برای ماست که رسالت خود در پیشگیری و درمان آسیبهای اجتماعی را فراموش نکنیم.
بزرگترین دستاورد خیریه را چه چیزی میدانید؟
راه حق: ما به کودکان حنان یادآوری میکنیم که شما فقط در برابر موقعیت و نعماتی که اکنون در اختیار شماست مسئولیت دارید و اگر بتوانید از امکانات موجود برای رسیدن به زندگی سالم استفاده کنید باید سرتان را بالا بگیرید و به خودتان افتخار کنید. بسیاری از دختران حنان به این باور رسیدهاند و اعتماد به نفس پیدا کردهاند. حتی بعضی از آنها به دوستانشان میگویند که در خانه حنان زندگی میکنند و احساس خجالت و شرم ندارند. بارها عدهای به ما خرده گرفتند و گفتند چرا هزینهای را که میتوان برای بهبود معیشت چند خانواده خرج کرد، صرف نگهداری31دختر بیسرپرست و بدسرپرست میکنید. در حالی که ما به این خانه بهعنوان مرکز پرورش31نسل مینگریم. کمکهای مالی و معیشتی نگرش و شخصیتها را تغییر نمیدهد. تقریباً همه دختران حنان وقتی به اینجا آمدند دوست داشتند بازیگر یا خواننده یا ارایشگر شوند، ولی حالا فقط به شغلهایی که هویت کاذب ایجاد میکند گرایش ندارند و بسیاری از آنها آرزو دارند پزشک، معلم، مهندس یا هنرمند شوند. الان4دختر ما در هنر معرق و کاشی مدرک فنی و حرفهای دریافت کردهاند و در بازارچههای کارآفرینی محصولات خود را عرضه میکنند.
مرکز شهید ضرغامی برای نگهداری دختران7تا12ساله تأسیس شده، ولی دختران نوجوان هم اینجا زندگی میکنند.
حسنآبادی: یکی از مشکلات سیستم بهزیستی در نظرگرفتن سن18سال برای مستقل و جدا شدن بچهها از خانواده بهزیستی است. بسیاری از جوانان در این سن آمادگی لازم برای ورود به جامعه را ندارند و دچار آسیبهای اجتماعی میشوند. دختران بزرگسال خانه حنان در همین مرکز بزرگ شدهاند و رسیدن به سن انتقال از این مرکز باعث نگرانی آنها شده بود. ما برای ایجاد آرامش در کودکان خانواده حنان مکانی را برای زندگی دختران بزرگسال خانه در نظر گرفتیم تا فرزندانمان احساس کنند اینجا خانه آنهاست و مانند هر خانه دیگری بچهها فقط پس از ازدواج و تشکیل خانواده از آن جدا میشوند.
نوجوانان مجموعه نگران مشکلات مالی خیریه هستند. این مشکلات ممکن است به تعطیلی شبه خانواده بینجامد؟
تقویان: خیّران زیادی با خانه حنان همکاری میکنند که به برکت کمکهای آنها در زمینه تهیه خوراک، پوشاک و نوشتافزار بچهها هیچ مشکلی نداریم، ولی این خیّران تمایلی ندارند کمکهای آنها صرف مواردی مانند پرداخت اجارهبها به بهزیستی شود. اصلاً فلسفه دریافت اجارهبها از مراکز خدماتی واگذارشده بهزیستی که فعالیت اقتصادی ندارند واقعاً جای سؤال دارد و قابل توجیه نیست. خیریه در تأمین نقدینگی برای پرداخت اجارهبهای مرکز و حقوق مربیان و کارکنان با محدودیتهای زیادی روبهرو است.
کدام یک از آسیبهای اجتماعی در بیخانمان شدن کودکان سهم بیشتری دارند؟
ولیزاده: افزایش ازدواجهای موقت آمار کودکان بیخانمان و بدسرپرست را به شدت بالا برده است. بسیاری از زنانی که به عقد موقت در میآیند و صاحب فرزند میشوند، پس از پایان زمان زندگی زناشویی خود از حمایت مالی و عاطفی برخوردار نیستند و به دلیل ناتوانی در تأمین نیازهای اقتصادی و اجتماعی فرزندانشان آنها را رها میکنند. کودکان عضو خانه حنان چگونه پذیرش میشوند؟
حسنی: خیریه با مدیریت بخش خصوصی و زیر نظر بهزیستی اداره میشود و فقط مجاز به پذیرش کودکانی است که پس از طی مراحل قانونی از سوی بهزیستی به این مرکز سپرده میشوند.
- 31دختر در خانه حنان زندگی میکند که سن20تن از این دختران 7تا12سال است و11دختر12تا16سال دارند.
- 16سال سن بزرگترین دختر خانه حنان است.
- 2کودک خانه حنان سال گذشته بهعنوان فرزندخوانده پذیرفته شدند.
- 90میلیون ریال اجارهبهای ماهانه خانه حنان است که مدیران خیریه به سازمان بهزیستی میپردازند وتأمین آن فشار مالی سنگینی بر خیریه تحمیل میکند.
نظر شما