با وجود این در ایران بحث اوقات فراغت فقط در تابستان و همزمان با تعطیلات دانشآموزان داغ میشود. این مسئله خود نشان دهنده طرز تلقی و نوع نگرش مسئولان نسبت به فراغت در ایران است.
در ایران فراغت موضوعی کماهمیت و ثانوی تلقی میشود، که اختصاص به کودکان دارد و به همین دلیل نیز چندان جدی گرفته نمیشود.
در لایههای عمیقتر چنین نگرشی، سرگرمی، تفریح و حتی شادی معادل بیمسئولیتی، لاابالیگری، ولنگاری و بطالت است؛ این درحالی است که بسیاری از جامعهشناسان و صاحبنظران ،تمدن را محصول لحظات فراغت بشر میدانند؛ اوقاتی که انسان فارغ از هر نوع فشار و اجبار با ابتکار، نوآوری و خلاقیت خود توانسته به خود شکوفایی برسد.
نگرش منفی به فراغت در بین مسئولان و برنامهریزان کشور موجب کاهش اعتبارات و سرمایهگذاری در این بخش، شکل نگرفتن صنایع فراغتی و بیرونقی بازار عرضه خدمات و امکانات فراغتی است.
کماهمیتی و نگرش منفی به فراغت در ایران در حالی است که ما در بین کشورهای جهان بالاترین زمان تعطیلات و فراغت را داریم و میزان آن پس از انقلاب پیوسته در حال افزایش بوده است؛ بهطوریکه در سال 57 کشور ما تنها 16 روز تعطیلات رسمی داشت اما پس از انقلاب به 25 روز افزایش یافت.
در حال حاضر با احتساب جمعهها سالانه 136روز در ایران تعطیل است؛ این در حالی است که میانگین تعطیلات در جهان110روز است. اما میزان تعطیلات برای نوجوانان و جوانان دانشآموز از این میزان هم فراتر میرود و با منظور کردن 3ماه تعطیلات تابستانی به 205روز میرسد.
چنانچه نگرش منفی به فراغت و بیرونقی صنایع فراغتی را در کنار افزایش فوقالعاده روزهای فراغت و تعطیل قرار دهیم بهنوعی پارادوکس، سردرگمی، بلاتکلیفی میرسیم که خود را به شکل رفتارهای عصبی و پرتنش، اضطراب، افسردگی و بطالت و بزهکاری نشان میدهد.
روند روبه افزایش گرایش به مواد مخدر و روانگردانها در جامعه با وجود مبارزه گسترده با قاچاقچیان، دستگیری، زندان و حتی اعدام آنها و نیز کشف و انهدام هرساله دهها تن موادمخدر میتواند تنها یکی از پیامدهای بیبرنامگی و جدی نگرفتن اوقات فراغت باشد.
در نبود فضا و امکانات فراغتی مناسب، متنوع و ارزان برای بازی، تفریح و شادی طبیعی است که این نیاز سرکوب شده خود را بهشکلی ناهنجار بروز دهد.
پناه بردن به صورتهای منفعل تفریح و شادی و مخدرات خلسهآور و روانگردانها بهعنوان قرصهای شادیآور یا آدامسهای نشاط نتیجه مستقیم و غیرمستقیم فقدان برنامهها و امکانات فراغتی و فضای طبیعی شادی و نشاط در جامعه است اما متأسفانه کمتر مسئول یا دستگاه و سازمانی تاکنون بهطور جدی و با برنامهریزی بلندمدت به آن توجه کرده است.