آن شخص گوید: گفتم پس آنچه معاویه داشت چه بود؟ فرمود: آن نیرنگ است، آن شیطنت است، آن نمایش عقل را دارد ولی عقل نیست (اصول کافی، ج 1). در همین کتاب آمده: مراد از عقل همان قوه تشخیص و ادراک و وادار کننده انسان به نیکی و صلاح و بازدارنده او از شر و فساد بوده و پاداش مردم در روز جزا به مقدار عقل آنان است.
سید حسین نصر، از سنتگرایان بزرگ معاصر با اشاره به کلام قرآن و با ذکر یک حدیث میگوید: در انسان چیزی با ماهیت الهی (ملکوتی) وجود دارد، و اسلام انسان را در پرتو همین ماهیت ژرف در نظر میگیرد. لذا وحی اسلامی به انسان بهعنوان یک موجود «خداگونه» مینگرد و خود را به همان ماهیت الهی در انسان عرضه میدارد.
این ماهیت خدایی اولاً همان عقل است که میتواند بین حق و باطل و واقعی و غیرواقعی تمییز قایل شود و طبعاً به توحید منجر میشود، ثانیاً قدرت اراده است برای انتخاب آزادانه بین حق و باطل، و ثالثاً قدرت کلام است تا انسان به وسیله آن بتواند رابطه بین خدا و انسان را بیان کند. عقل و اراده و کلام هر سه اساساً صفات الهی هستند.
خداست که بهعنوان یکی از صفاتش علم دارد که با «عقل الهی» مرتبط است. نام «العلیم» یعنی او که میداند، یکی از اسماء الهی است و نیز خداست که اختیار مطلق دارد. خدا که لایتناهی است، هیچ چیزی ماورای او نیست تا مانعی بر آزادی و اختیار او باشد. خدا نامتناهی است و تنها نامتناهی مطلقاً آزاد است. کلام نیز از آن خداست. آن از خدا میآید، به خدا تعلق دارد و به او بازمیگردد.
بنابراین صفات عقل و اراده و کلام صفات الهی هستند که خدا آنها را بهطور امانت به انسان داده و از طریق آنها انسان را به سوی خود هدایت میکند.سید حسین نصر در ادامه سخن خود در مورد ماهیت واقعی عقل مینویسد: ماهیت واقعی عقل در نهایت رسیدن به این تصدیق است که لاالهالاالله، یعنی به این شناخت که در نهایت فقط یک واقعیت مطلق وجود دارد، یعنی اعتراف به مطلق بودن ذات خدا و نسبی بودن هر آنچه غیر از اوست. تنها این حقیقت است که عقل میتواند آن را به معنی مطلق بشناسد.