چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۷ - ۱۹:۴۸
۰ نفر

مهدیه مصطفایی: حتی تصور این همه بدشانسی هم برای سارق جوان محال بود، او لحظاتی بعد از آنکه نقشه سرقت از یک طلافروشی در کرج را به اجرا گذاشت، با به صدا درآمدن آژیر خطر طلافروشی، توسط مامورانی که در نزدیکی مغازه در حال گشتزنی بودند، دستگیر شد.

در آرزوی پول دزدی

مرد جوان در خیابان درختی کرج، موتورسیکلتش را مقابل طلافروشی نگه‌داشت، تصمیمش را گرفته بود؛ باید کار را تمام می‌کرد.

دست و پایش آشکارا از اضطراب می‌لرزید اما می‌خواست هر طوری شده به آرزویش برسد؛ ثروتمند شدن یکشبه. در حالی که دور و اطرافش را به دقت زیر نظر داشت، قدم به طلافروشی گذاشت.

بعد از گفت‌وگویی کوتاه با مرد طلافروش‌، از او خواست چند سرویس طلایی را که در ویترین مغازه بود برای او بیاورد، رفتارهایش به حدی وحشتزده و دستپاچه بود که شک صاحب مغازه را برانگیخت.

بعد از دیدن چند سرویس طلا و جواهرات، وقتی مرد مغازه دار سرگرم آوردن سرویس دیگری بود، درحالی که مطمئن شده بود به جز صاحب طلافروشی کسی در آنجا حضور ندارد، ناگهان اسلحه‌اش را بیرون کشید و به سمت مرد طلافروش نشانه رفت.

مرد طلافروش ابتدا سعی کرد جوان مسلح را به آرامش دعوت کند اما جوان عصبانی، با تهدید به مرگ، از او می‌خواست طلاهایی را که در داخل مغازه بود به او بدهد، مرد طلافروش که خود را در برابر یک سارق دستپاچه می‌دید، در یک لحظه از غفلت او استفاده کرد و در حالی که فاصله چندانی با آژیرخطر نداشت دکمه آن را فشار داد.

فرار بدون طلا

مرد سارق که هرگز تصور نمی‌کرد طلافروش بخواهد چنین کاری را انجام دهد مثل برق گرفته‌ها برای چند لحظه کوتاه مات و مبهوت ماند، فکر کرد اگر اندکی دیر بجنبد ماموران مغازه را به محاصره درخواهند آورد و بنابراین بی‌خیال نقشه سرقت شد و خودش را به سرعت به دم در رساند و به بیرون گریخت.

سارق بدشانس

جوان سارق با سرعت خود را به بیرون طلافروشی رساند اما هنوز چند قدم دور نشده بود که ماموران کلانتری 17 مهرویلا که در آن نزدیکی درحال گشتزنی بودند متوجه موضوع شدند و به تعقیب او پرداختند و لحظاتی بعد او را دستگیر کردند.

با بازرسی بدنی مرد جوان، ماموران علاوه بر کشف یک سلاح کمری و چاقو 3 گرم کراک و 2 گرم تریاک از داخل لباس‌های مرد جوان پیدا کردند.

با انتقال مرد مسلح به کلانتری، وی در همان بازجویی‌های اولیه به اجرای سرقت‌ ناکام  از طلافروشی اعتراف کرد و گفت: از 3 روز قبل نقشه سرقت از طلافروشی را طراحی کرده بودم، ساعت‌ها مغازه‌ را تحت نظر قرار دادم تا اینکه روز حادثه از ساعت 9 صبح در نزدیکی مغازه طلافروشی پرسه می‌زدم تا نقشه‌ام را به اجرا بگذارم اما لحظاتی بعد از شروع سرقت با شنیدن صدای آژیر مجبور به فرار شدم ولی ماموران که از بدشانسی من در آن نزدیکی در حال گشتزنی بودند مرا دستگیر کردند.

سرعت عمل طلافروش و پلیس

سرهنگ ناصر اصلانی، فرمانده انتظامی شهرستان کرج، با قدردانی از عکس‌العمل سریع و به موقع صاحب طلافروشی و ماموران در محل حادثه گفت: متهم دستگیر شده با تشکیل پرونده تحویل مراجع قضائی شد.

کد خبر 57567

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز