عقل سلیم چنین قضاوت میکند که مدودف ادامه ریاستجمهوری دو دورهای ولادیمیر پوتین را در کرملین پیگیری کند.
اما بعد از دیدار اخیرم از مسکو که طی آن با سیاستمداران و بازرگانان هم گفتوگو کردم، متقاعد شدم که هنوز برای چنین قضاوتی زود است.
ساختار این قدرت در حال ظهور، پیچیدهتر از آن است که براساس یک احساس قضاوت کنیم. هنوز معلوم نیست که پوتین در شرایطی که میخواست در قدرت باقی بماند، چرا مسیر نخستوزیری را انتخاب کرد. محبوبیت او این امکان را میداد که قانون اساسی را اصلاح کند و ریاستجمهوریاش را تمدید نماید.
برداشت من این است که مرحلهای جدید از روند سیاسی روسیه در جریان است. تغییر مکان پوتین از کرملین به ساختمان دولت میتواند حرکتی نمادین باشد. مدودف گفتهاست که منظور او ریاست بر شورای امنیت ملی بوده که براساس قانون اساسی روسیه چهره عمومی سیاست خارجی روسیه است.
اینکه رئیسجمهوری سیاست امنیتی و خارجی را طراحی میکند و نخستوزیر آن را اجرا مینماید، ورد زبان مقامات روسی است. من به هیچ مقام روسی در داخل و خارج از دولت برنخوردم که شک داشتهباشد که نوعی توزیع دوباره قدرت در حال وقوع است. البته آنها درباره نتیجه آن اطمینان نداشتند.
پوتین همچنان قدرتمند باقی میماند. اکثر روسها او را رهبری میدانند که بر تحقیر و هرج ومرج دهه 1990 غلبه کرد. ممکن است در آینده باز هم در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند.
اما انتخابات ریاستجمهوری اخیر روسیه نوعیگذار از مرحله تثبیت به مرحله نوسازی بود. واگذاری قدرت توسط حاکمی که در اوج قدرت و نفوذ است در تاریخ روسیه بیسابقه بودهاست.
عملکرد دولتی با دو قطب نفوذ و مرکز قدرت، آغاز تحولی است به سوی شکلگیری نظامی باثبات و متوازن. اما پیامدهای این شرایط برای سیاست خارجی آمریکا چیست؟ در چند ماه آینده روسیه روی ابزارهای عملی تفکیک میان طراحی و اجرای سیاست امنیت ملی کار میکند.
دولت بوش و نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هم باید به مسکو فرصت این کار را بدهند. امروزه ما شاهد امیدوارکنندهترین دوره در تاریخ روسیه هستیم. باید در برابر این دوره صبر به خرج داد.
واقعیتهای ژئوپلتیک معمولا فرصتی برای همکاری راهبردی فراهم میکند. آمریکا و روسیه 90 درصد تسلیحات هستهای جهان را در اختیار دارند. روسیه پهناورترین کشور جهان است. حرکت به سوی ثبات و چگونگی تعامل با ایران هم تا حد زیادی به نوع همکاری میان روسیه و آمریکا بستگی دارد.
مردم روسیه در حال تجربه غرور ملی هستند و این در حالی است که رهبران این کشور خطر تغییر در نظام بینالمللی را به شیوههای سنتی درک میکنند. رهبران روسیه هم در عین به کار گرفتن لحن تند، از محدودیتهای راهبردی خود باخبرند.
رهبران روسیه و آمریکا در سالهای اخیر رابطه سازندهای داشتهاند اما نتوانستهاند بر عادات گذشته کشورهایشان در دوران جنگ سرد غلبه کنند.
بیانیه رهبران روسیه و آمریکا در هوکایدوی ژاپن نقشه راهی برای دیالوگ راهبردی در حال شکلگیری میان آنها فراهم کرد. دولتهای آمریکا و روسیه باید فضایی عملی برای این مذاکرات فراهم کنند.
نیویورک تایمز- 8 جولای 2008
ترجمه: نیلوفر قدیری