همشهری آنلاین_راحله عبدالحسینی: مینیسیتی، رؤیای تعطیلی تابستان را با وسایل بازی هیجانانگیز برای بچهها پیوند میزد و برایشان خاطره میساخت. میانسالانی که امروز با شنیدن اسم مینیسیتی لبخند به لب میآورند و میگویند: یادش به خیر و اگر حالوحوصلهای داشتهباشند که غبار از خاطرات خود بگیرند، حتماً از بازیگوشیهایشان در سرزمین رؤیایی مینیسیتی خواهند گفت. محلی که اسباببازیهایش جمع شد و جای خود را به ایستگاه مترو شهید محلاتی داد، روزگاری یکی از شهربازیهای تهران بود. اما محدوده محله مینیسیتی قدمتی بیش از این دارد و در عهد قاجار به باغها و قناتهایش معروف بود. نشان همه یادگارهای از دست رفته محله مینیسیتی را باید در میان خاطرات افراد و ورقهای تاریخ جست وجو کرد.
قبل از اینکه ساختوسازها محله مینیسیتی را به شکل و شمایل امروزی درآورده باشد، دشت بسیار وسیع و خوش آب و هوایی به جای ساختمانهای محله از این سو تا آن سو کشیده شدهبود؛ دشتی که طی سالهای اخیر هیچ نشانی از آن باقی نماند. «داریوش شهبازی» نویسنده کتاب «تهراننامه» محدوه محله مینیسیتی را اینطور عنوان میکند: «قسمتی که الان به نام محله مینیسیتی خوانده میشود، از دارآباد تا سوهانک امتداد دارد که در شمال به رشتهکوههای البرز منتهی میشود. جنوب محله هم به ازگل، اراج و لویزان میرسد.»
- قناتهایی که کور شد
محدوده وسیعی که از دارآباد تا سوهانک را دربرمیگرفت، ویژگیهای خاص زیستمحیطی هم داشت که رشد و توسعه خانهسازی در تهران، خط پایانی بر آن کشید. شهبازی بیشتر توضیح میدهد: «این محدوده از نظر زیستمحیطی و آبخیزداری بسیار برای تهران ارزشمند بود که متأسفانه از بین رفت. بافتی که متخصصان توسعه پایدار آن را منطقه اسفنجی مینامند که میتوانست آب برف و باران را جذب کند که برای تغذیه منابع و سفرههای زیرزمینی بسیار مفید بود. رشد جمعیت تهران باعث شد تا محدوده خانهسازی و آسفالت و سطح صیقلی شود.
آب باران به هیچترتیبی نمیتواند در خاک نفوذ کند.» در جنوب محله مینیسیتی، بسیاری از قناتهایی که آب را به تهران میرساند، قرار داشت و مادرچاهها از این آب تغذیه میکردند. شهبازی ادامه میدهد: «از جمله این قناتها، قناتی است که از تهرانپارس آب را به محل سفارت آمریکا در خیابان طالقانی (تختجمشید سابق) میرساند. ساختوساز در این محدوده، لطمه بزرگی به قناتها و آبرسانی به تهران زد و قناتها کور شد.» وقتی آب راهی برای نفوذ به خاک ندارد، در صورت بارندگی شدید و سیلآسا ممکن است منجر به خسارت و تلفات شود. اهالی شمیران هنوز خاطره سیل تجریش را به یاد دارند. سیل تجریش مرداد سال ۱۳۶۶ با بارندگی رگباری به مدت یک ساعت ونیم، ۳۰۰ نفر کشته و خسارت بسیاری به همراه داشت.
- دشت سرسبز و حاصلخیز
محدودهای که به نام مینیسیتی میشناسیم به دلیل چشمانداز فوقالعادهای که دارد، توانسته فرصت و موقعیت خوبی برای ساختمانسازی باشد. این همجواری با کوههای شمیران و زمین حاصلخیز، در روزگار پیشین محل امنی برای زیست پرندگان و حیوانات بود. شهبازی میگوید: «سرسبزی دشت و مراتع در روزگار قدیم باعث شده بود تا حیوانات وحشی مانند بز و کل و خرگوش و شغال و روباه و پلنگ و غیره و پرندگانی مثل کبوتر و کبک و سار و شاهین و عقاب و غیره در این محدوده زندگی کنند. در حقیقت شکارگاه بود و بعضی از قدیمیهای بومی هم به شکار میرفتند. دره خرگوشی یا دره خرگوش نو در این حوالی نشان میدهد که حیوانات وحشی هم در این محدوده زندگی میکردند. خلاصه اینکه این دشت، محیطزیست مناسب برایگونههای مختلف حیوانات بود.»
باغ انگوری
قبل از ساختوساز در این محدوده، آبادیها و اراضی مشهوری در این محدوده بود. یکی از آنها باقلازار به معنای محل کشت باقالی بود که تا قبل از انقلاب اسلامی هم این دشت وجود داشت و اهالی دارآباد به آن دارآباد کهنه میگفتند. محل باقلازار هم اراضی حوالی بیمارستان ارتش است. میرزا علی اصغرخان اتابک معروف به امینالسلطان، صدراعظم دربار ناصری غیر از باغ قیطریه که امروز به نام بوستان قیطریه میشناسیم، باغی را در محله مینیسیتی ساخت که به نام حدیقه مشهور بود. شهبازی میگوید: «حدیقه به معنای بوستان و باغ است. امینالسلطان باغ بزرگی را در این اراضی ساخت که البته تا دهه ۳۰ بهصورتآبادی کوچکی در آمده بود. ۲۰ تن در اینآبادی زندگی میکردند و به حدیقه، باغ انگوری میگفتند.»
- عمارت و باغ سوهانک
محل دیگری که در اینجا مشهور است و به دوره ناصری مربوط میشود، سوهانک نام دارد. شهبازی میگوید: «اراضی سوهانک، باغی است که میرزا فضلالله خان نوری، برادر میرزا آقا خان نوری، در آنجا ساخت. میرزا فضلالله خان، منشی امینالسلطان بود. عمارت شکوهمندی هم در باغ سوهانک ساخت. معماری آن را از روی معماری عمارت شاه برداشت کرد و به نام پسرش، عمارت را بنانیه نامید. کریمخان بنانالدوله، پسر فضلالله خان نوری، گرچه خوشگذران بود و به موسیقی بسیار علاقه داشت و در باغ ضیافت برپا میکرد، در اواخر عمر و روزگار مشروطه به دلیل تنگدستی مجبور شد باغ را قطعه قطعه بفروشد.
اول درختان باغ را به نجاران فروخت. بعد از آن عمارت و قنات را فروخت. کریمخان بنانالدوله، پدر خواننده مشهور، غلامحسین بنان بود.» بعدها اراضی بنانیه، توسط ارباب گیو که از زرتشتیان ثروتمند دوران مشروطه بود، خریداری شد و دست به دست گشت.
شهبازی درباره دیگرآبادیهای این محدوده میگوید: «بعد از حدیقه و بنانیه، روستای دیگری به نام سوهانک در این محدوده بود. فیروزآباد نام محل دیگری در این اراضی بود که کامران میرزا، پسر ناصرالدین شاه، کاخی در آن ساخته بود که چشمه و استخر داشت.» بنای مشهور دیگری که خیلی هم قدیمی نیست، در دهه ۵۰ در حوالی شهربازی مینیسیتی به نام مدرسه عالی دماوند یا کالج دماوند، ساخته شد. نویسنده کتاب تهراننامه میگوید: «این مدرسه ۹۰ هزارمترمربع مساحت داشت و امریکایی با صرف ۵ میلیون دلار آن را ساختند. بعد از انقلاب اسلامی، مدرسه تعطیل شد. بعدها ساختمان به دانشگاه پیام نور اختصاص داده شد.»
- صدای جیغ و شادی بچهها در شهربازی مینیسیتی
سالها پیش سر و کله شهربازی در محله مینیسیتی، پیدا و نخستین شهربازی تهران ساخته شد؛ شهربازی نه چندان بزرگی که مساحت محدودی داشت و الان به جای آن ایستگاه مترو شهید محلاتی ساخته شدهاست. چون شهربازی در اینجا ساخته شد، تمام این دشت وسیع را امروز به نام محله مینیسیتی میشناسیم.
«معصومه خاکسارپور» خاطرات بازی در شهربازی مینیسیتی را اینطور میگوید: «مینیسیتی، دلخوشی ما بچهها بود. کشتی سورنا در ضلع شمالغربی شهربازی یکی از هیجانانگیزترین بازیها بود. همیشه نخستین انتخابم صندلی پرنده بود. وقتی سوار میشدی و اوج میگرفتی، صندلیها از هم دور میشدند و با سرعت میچرخیدند.
زیر پایت جاده لشکرک بود و حرکت ماشینها. دلهره داشتیم که اگر طناب پاره شود، وسط بزرگراه پرت میشویم. ماشین برقی هم خوب بود. اما همیشه صف طولانی داشت. وقتی سوار قطار میشدیم و به تونل وحشت میرفتیم، تمام ذوق و شوقمان این بود که آخرش بگوییم اصلاً هم ترس نداشت! » او که یکی از ساکنان قدیمی محله مینیسیتی است خاطره دیگری را تعریف میکند: «تابستان سال ۱۳۷۳ ورودی مینیسیتی را ۲۵۰ تومان اعلام کردند و همه بازیها رایگان بود. خوشحالی من اندازه نداشت. دست مهمانهایمان را میگرفتم و میبردم مینیسیتی. انگار خانه خودمان بود.» او از خوراکیهای خوشمزه مینیسیتی، پشمکهای سفیدرنگی را که روی چوب درست میشد خوب به یاد دارد.
نظر شما