اما آیا این علقه معمول بشری در متولدین این شهر نیز همانقدر است که انتظار میرود؟ بایسته یادآوری است که میزان سنجش علاقه زادبومی، نه آنچه بر زبان آورده میشود، بلکه میزان جدیت در مشارکت داوطلبانه برای حل مسائل شهر است.
بر این مبناست که گفته میشود در شهری مثل تهران تعلق خاطر زادبومی، حتی در میان آنها که چند نسل پیدرپی در این شهر به دنیا آمدهاند، کمتر از حد انتظار است. بهتازگی در دانش برنامهریزی جهانگردی، مفهوم تازهای پیدا شده تحت عنوان «وطن ثانویه». این مفهوم به آن اشاره میکند که گاه یک مسافرت ممکن است آدمی را چنان مجذوب سرزمینی بکند که آنرا وطن دوم خود بداند؛ آنقدر که همچون یک شهروند حقیقی دلمشغول مسائل آن سرزمین بشود. پس، برای تعلق خاطر زادبومی، لزوما نیاز به سکونت طولانیمدت در یک سرزمین نیست و مهم این حال و هوای سرزمین است که باید این حس را ایجاد بکند.
نتیجه آنکه تهران چنین حال و هوایی ندارد و صرفنظر از علایق عاطفی ساکنان آن به یاد و دریغهای کودکی و نسلی از مردمان همدورهشان، بهندرت حس و حالی برای تعلقخاطری دیرپا برمیانگیزد. این فرضی است بدبینانه که البته شاید بسیاری موافق آن نباشند. اما علت غایی این فرض شاید مخالفانی کمتر از خود آن داشته باشد؛در شهری که همه چیز علیه خاطرات تاریخی و زادبومی است، چشمانداز عمومی شهر بهسرعت رنگ میبازد و کمتر عمارتی در شهر ، از دورههای گذشته سرپا مانده یا قرار است سرپا بماند ؛ بنابر این، طبیعی است که ساکنان کمتر دلبسته زادبوم خود بشوند.
دریغانگیزتر، علت موجده همین علت غایی است. فضای تهران از آن رو از خاطره تهی نشده، که اساسا کسانی سر جدال با گذشته آن دارند، بلکه مشکل این است که به ندرت در این شهر عمارت یا چشمانداز یا عرصهای ساخته میشود که بیش از چهار دهه بپاید، این نوشوندگی پیاپی ناگزیر و ناخواسته، از آن ناشی میشود که مهندس نوین ایرانی هنوز نتوانسته راهی بیابد برای ساخت عماراتی که دست کم پنجاه سال بپایند و کلنگی نشوند!
جالب است که بیش از نود درصد ساختمانهایی در تهران کنونی که افزون بر پنجاه سال قدمت داشته و همچنان سرپا ماندهاند، نه توسط مهندسان ایرانی و بیشترتوسط خارجیها (عمدتا مهندسان آلمانی) ساخته شدهاند. وقتی که همه چیز ناپایدار و بیسامان است، البته فرصتی برای شکلگیری خاطره و بسط علایق زادبومی باقی نمیماند.
(موخره: جای این دفاع برای مهندسان باقی است که بگویند شهر را نه آنها و در واقع بساز و بفروشها میسازند. دفاعی است قابل تامل و پذیرفتنی، با این محل مناقشه، که چرا مهندسان ایرانی اجازه دادهاند بساز و بفروشها عرصه کار را از آنها تصاحب کنند؟)