همشهری آنلاین _ مژگان مهرابی: مجلس عزایی بیریا برای سوگواری شهدای کربلا. تنها تفاوتش با دیگر هیئتها و موکبهای عزاداری، نقشآفرینی خدامی است که به جای پوشیدن رخت سیاه و نوحهخوانی، لباس تعزیه بر تن دارند. همهشان از کوچک تا بزرگ عضو کانون کهربای تعزیه منطقه ۱۴ هستند که از یک ماه پیش تاکنون بیش از ۲۰۰ برنامه در جای جای تهران برگزار کردهاند. هدف شبیهخوانهای این کانون، اشاعه فرهنگ عاشورایی است. از قرار معلوم در کارشان موفق هم بودهاند. استقبال خوب شهروندان از مراسم تعزیه و حضور پرشور تعزیهخوانها در بوستانها و فرهنگسراها، خبر از این میدهد که زحماتشان نتیجه داده است. بعد از اجرای پی در پی تعزیه در مناطق شرقی و مرکزی تهران، این بار نوبت به منطقه ۸ رسیده است. چند شبی میشود که مهمان اهالی محله هفتحوض هستند و ما هم در کنار دیگر تماشاگران تعزیه، مهمان برنامهشان میشویم.
میدان نبوت مثل همیشه پر رفتوآمد است و انگار امروز شلوغتر به نظر میرسد. انتهای شمالی میدان، درست جایی که حوض بزرگ قرار گرفته ازدحام جمعیت بیشتر دیده میشود. چند نفری مشغول آماده کردن سن مخصوص تعزیه هستند. یکی، ۲ نفرشان روی سکویی که با چوب درست شده، پارچهای قرمز میاندازند تا بیقوارگی چوبها به چشم نیاید. بالای سن، چهارچوبی فلزی مثل طاق نصرت نصب شده و پشت آن بنری قرار گرفته با این مضمون: «تعزیت خورشید». در بین کسانی که مسئول آماده کردن سن هستند، «مجید خسروآبادی» مسئول برنامه بیشتر از همه در تکاپوست. با همان زرهای که بر تن و کلاهخودی که بر سر دارد. مرتب به این سو و آن سو میرود تا اگر کم کسری میبیند برطرف کند. از سربند سبزی که بسته میتوان فهمید اولیاخوان است. با همین ظاهر سعی در مدیریت کارها دارد. مدام گوشزد میکند: «بچهها وقت نماز مغرب است. دست بجنبانید! » حق با اوست تا غروب آفتاب زمان زیادی نمانده و تماشاگرها بیشتر سکوهای کنار حوض را اشغال کردهاند. میتوان گفت جایی برای نشستن پیدا نمیشود. عدهای به دلیل نبود صندلی ایستادهاند. درست مثل من. با ورود هر شهروندی، دستاندرکاران برنامه ماسک و مواد ضدعفونیکننده ارائه میکنند. مرتب بررسی میکنند شهروندان پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کنند.
- شوق مردم برای دیدن تعزیه
صدای شیپور فضای محله را پر میکند. آمیخته شدن این طنین سرد با نوای دلنشین اذان حال انسان را منقلب میکند. همین باعث میشود رهگذرانی که برای پیادهروی یا خرید گذرشان به اینجا افتاده در پی صدا راهی میدان نبوت شوند تا شاهد یک نمایش آیینی باشند. «فریبا ریاحی» یکی از آنهاست. میگوید: «همراه خانواده برای خرید کفش آمدیم. با شنیدن صدای طبل پسرم کنجکاو شد و خواست تعزیه را ببیند. متأسفانه امسال هم مثل سال گذشته نتوانستیم از نزدیک در مراسم عزاداری امام حسین(ع) شرکت کنیم. حالا فرصت خوبی است تا هم پسرم با نمایش آیینی آشنا شود و هم ما در عزای امام شرکت کنیم.» «نوید هاشم پور» شهروند دیگری است که برای تماشا آمده است. او یکی از مغازهدارهای همین راسته است که هر شب مغازه خود را تعطیل میکند و برای دیدن تعزیه به اینجا میآید. او میگوید: «اینکه در فضای باز مراسم عزاداری برگزار میشود اقدام ارزندهای است. تعزیه از سنتهای قدیمی ایران است و نباید کمرنگ شود.» او معتقد است چه تعزیه و چه هیئت هر جا که روضهای برای حضرت امام حسین(ع) برپا شود، نظر لطف آقا شامل حال عزاداران میشود.
- مراسم روضه
ساعت هشت وبیست دقیقه را نشان میدهد که مراسم تعزیه شروع میشود. کوبش طبل و نوای نی ولولهای به جان میاندازد، انگار واقعه عاشورا تکرار شده باشد. تعزیهخوانها یکی یکی آماده نقشآفرینی میشوند. در بین آنها «ابوالفضل منبتکار» را میشناسم همان اشقیاخوانی که عمر و جوانیاش را در این راه سپری کرده و قرار است نقش ابن زیاد را بازی کند. «جواد پاکنژاد» شبیهخوان امام حسین(ع) است و به جای طفلان مسلم هم «حسن احمدی» و «مهدی میرابراهیمی» ایفای نقش میکنند. خود خسروآبادی هم شبیهخوان حضرت مسلم(ع) است. تعزیه با رجزخوانی حضرت مسلم(ع) شروع میشود. اشعاری که خسروآبادی میخواند، یادآور غربت حضرت مسلم(ع) است. درد دلی که با امام حسین(ع) میکند و از او میخواهد به کوفه نیاید.
به تصویر کشیدن مظلومیت امام حسین(ع) با شهادت مسلم بن عقیل(ع) و طفلانش دل سنگ را آب میکند، چه برسد به مردمی که دوستدار امامشان هستند. در بین کسانی که آرام و بیصدا گریه میکنند، بانوی سالخوردهای دست به آسمان گرفته و نام آقا را با صدای بلند میخواند. تعزیه برای او روضهای سوزناک شده که غربت امام حسین(ع) را به چشم میبیند. اما بچهها فقط نگاه میکنند. پله پایینی سکو، «امیررضا» همراه پدرش نشسته و با دقت نمایش را میبیند. به نظر میآید
۷ـ ۸ ساله باشد. بغض کرده و زیرگوشی میپرسد: «چرا آدمهای بد با امام حسین(ع) دشمن هستند؟ » و پدرش آرام پاسخ او را میدهد. تعزیه یک ساعت طول میکشد و با ذکر صلوات و کوبش طبل به پایان میرسد.
- ۸۰۰ نوجوان شبیهخوان در تهران
با پایان تعزیه مردم متفرق میشوند. خسروآبادی لب به سخن باز میکند و میگوید: «استقبال شهروندان از تعزیه نسبت به سالهای گذشته خیلی بیشتر شده است. متأسفانه این هنر آیینی به دلیل کم توجهی مسئولان فرهنگی روز به روز کمرنگتر شده و میتوان گفت نسل جدید ما با آن بیگانهاند. برگزاری تعزیه در بوستانها و میدانهای بزرگ تهران باعث شده جمعیت زیادی برای تماشا بیایند.» او که خود تعزیهخوانی را از کودکی یاد گرفته، برای زنده نگه داشتن این فرهنگ ملی، کانون کهربای تعزیه را راهاندازی کرده است. خسروآبادی در اینباره میگوید: «کانون کهربای تعزیه سال ۹۳ با مدیریت فرهنگی هنری منطقه ۱۴ برپا شد. در این کانون هنرجوها که اغلب نوجوان هستند شبیهخوانی را بهطور اصولی یاد میگیرند. همین تأثیر زیادی در پرورش دینی و مذهبی آنها داشته است.
تاکنون ۸۰۰ هنرجو آموزش دیدهاند که از نقاط دور و نزدیک تهران به فرهگسرای اخلاق آمدهاند.» او برای برپایی این کانون زحمات زیادی متحمل شده است. به شهرهای زیادی سفر و همه اشعار و نوارهای صوتی مربوط به تعزیه را جمعآوری و تبدیل به نرمافزار آموزشی کرده است. میگوید: «اشعار تعزیه با گذشت زمان دچار تغییراتی شده که به این هنر لطمه میزند. حتی موسیقی آن هم دستخوش تحول شده است. استفاده ازترومپت کهساز غربی است با این هنر آیینی همخوانی ندارد. برای همین متن موسیقی را از آقای فریدون خلعتبری گرفتم و با کمک ۱۶ نوازنده حرفهای موسیقی تعزیه را ساختم.»
- اجرای ۲۱۵ برنامه تعزیه در تهران
«مرضیه خسروی بروجنی» مدیر فرهنگی هنری منطقه ۱۴، برگزاری برنامه تعزیت خورشید را تحولی در اشاعه فرهنگ عاشورایی میداند. او در اینباره میگوید: «مجری این برنامه منطقه ۱۴ است چراکه در دل فرهنگسرای اخلاق مجموعهای تخصصی برای آموزش تعزیه راهاندازی شده است. امسال ۲۱۵ برنامه در نقاط مختلف شهر تهران برگزار شده است. در کانون کهربای تعزیه علاوه بر اجرای نمایش، برای تولید محتوا و جمعآوری نسخ قدیمی هم اقدامات ارزندهای صورت گرفته است.» به باور خسروی بروجنی با توجه به شیوع بیماری کرونا و ممنوعیت اجرای مراسم عزاداری در فضای سربسته حسینیهها و هیئتها، برگزاری تعزیه آن هم در بوستانها، میدانهای بزرگ شهر و محوطه فرهنگسراها میتواند گام بزرگی برای فراهم کردن شرایط سوگواریسالار شهیدان(ع) باشد. او میگوید: «حفظ سلامت شهروندان در اولویت برنامههای ما قرار دارد. برای همین همه پروتکلهای بهداشتی انجام شده است. اما نکته مهم دیگر اینکه چون اجرای برنامه در محلهها صورت گرفته، اهالی خیلی راحت و بدون استفاده از وسایل حملونقل عمومی در مکان برگزاری تعزیه حاضر شدهاند. علاوه بر آن در صفحه آپارات هم مراسم تعزیه نمایش داده میشود.»
- تعزیه، هنری برای پرورش اخلاق دینی نوجوانان است
«مهدی صیادی» یکی از تعزیهخوان معروف تهران است که از مدتها پیش با کانون کهربای تعزیه فعالیت میکند. او اولیاخوانی میکند و به هنری که میداند میبالد. صیادی درباره اهمیت تعزیه میگوید: «تعزیه، نمایشی است که فرهنگ حماسی را نشان میدهد. مخاطب با دیدن آن وقایع تاریخ را به خوبی درک میکند. این هنر شهامت و شجاعت را یاد میدهد.» به باور صیادی، هیچ کار فرهنگی و دینی به اندازه تعزیه در ترویج فرهنگ عاشورایی نقش ندارند. او ادامه میدهد: «شاید گوش کردن روضه و شرکت در مراسم عزاداری از حوصله کودکان خارج باشد اما به جد میگویم همهشان به تماشای تعزیه علاقهمند هستند. در همین مجالس با واقعه عاشورا و مظلومیت اهلبیت(ع) آشنا میشوند و همین زمینهای میشود که با گذشت زمان علاقه زیادی به حضور در مراسم سوگواریسالار شهیدان داشته باشند.» او کانون کهربای تعزیه را فضایی برای پرورش استعدادهای هنری در حوزه شبیهخوانی میداند و متذکر میشود: «بچهها در کلاسهای آموزشی این کانون، تعزیه را بهصورت اصولی یاد میگیرند. در این چند سال با پدر و مادری مواجه نشدیم که مانع از حضور فرزندشان در این کلاسها شوند. چراکه بچهها در کنار یادگیری شبیهخوانی، اصول اخلاقی و مذهبی را هم آموزش میبینند.»
- هنر تعزیه را باید زنده نگهداشت
«ابوالفضل کبابیان» ملقب به «میرزا ابوالفضل منبتکار»، نزدیک به ۷۰ سال دارد و به گفته خودش از نوجوانی پا به این عرصه گذاشته است. شغلش منبتکاری بوده و به همین دلیل او را منبتکار صدا میکنند. میگوید: «پسر عمویم تعزیهخوان بود. بعد از چند بار که همراهش در تعزیه شرکت کردم به این هنر علاقهمند شدم. اول اولیاخوان بودم اما چون صدای بمی داشتم مرحوم هاشم فیاض که تعزیهخوان مشهوری بود پیشنهاد داد که اشقیاخوان شوم.» برای منبتکار سخت است که نقش شمر را بازی کند او هر بار که در مقابل امام حسین(ع) رجز میخواند خود به گریه میافتد. میگوید که همه توانش را برای زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورایی به کار گرفته و در این راه سختیهای زیادی را پشت سر گذاشته است. میگوید: «آن زمان که همه وقتم به منبتکاری میگذشت وضع مالی خوبی نداشتم. درآمدم زیاد نبود و چرخ زندگیام خوب نمیچرخید. اما به برکت وجود آقا امام حسین(ع) حالا با تعزیهخوانی روزی پربرکتی دارم. نظر عنایتی آقا همیشه به زندگی من بوده و هست.» او هم معتقد است برای جلوگیری از تحریفات در برگزاری مراسم عزاداریسالار شهیدان، باید هنر تعزیه را زنده نگه داشت.
- تعزیه کار دلی است
«بهزاد فراهانی» پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون و از قدیمیهای محله چهارصددستگاه درباره تعزیه میگوید: «پدرم هیکل تنومندی داشت. شهادتخوان بود و وقتی زرهپوش، سوار بر اسب میشد، تصویری حماسی ایجاد میکرد که مستمعان تعزیه را به شوق میآورد. جای حضرت عباس(ع) که بازی میکرد، بسیار زیبا، باشکوه و حماسی بود. خود من هم از ۶ سالگی در شهر فراهان همراه پدرم در تعزیه شرکت میکردم. پسر حر را خواندهام، طفلان مسلم و کمکم علی اکبرخوانی کردم. بعدها نقش شمر را هم بازی کردم.» او معتقد است تعزیه کار دلی است و عشق به امام حسین(ع) فقط میتواند کسی را تشویق به شبیهخوانی کند. فراهانی میگوید: «اگر غیر از ارادت به آقا باشد، نام آن را نمیتوان تعزیه گذاشت.» هر فرصتی در عاشورا پیش بیاید فراهانی تعزیه را تجربه میکند با این حال دوست ندارد، لذت حضوری که در این هنر آیینی دارد را بازگو کند.
- میراث فرهنگی و معنوی ایران را پاس بداریم
«داود فتحعلی بیگی» چهره ناآشنایی در حوزه هنر نیست. او تحقیقات ارزندهای درباره هنر تعزیه دارد. به باور این هنرمند، تعزیه خاستگاه ایرانی دارد. نمایش آیینی که در دوره مشروطه به اوج رسیده و دوران طلایی آن به زمان ناصرالدین شاه برمیگردد. او میگوید: «عامه مردم به دلیل اعتقادات مذهبیشان هر جا که تعزیه خوبی برپا شود میروند و میبینند. تعزیه در واقع جدال خیر و شر است. وقتی صحبت از تعزیه میشود اغلب به یاد شبیهخوانی واقعه عاشورا میافتند. در یک دوره تهران حدود ۵۰ – ۶۰ تکیه داشت که اغلب آنها از بین رفتهاند. در این تکایا تعزیه برپا میشد.» تعزیهخوانی سابقهای طولانی در تهران بهویژه در محلههای قدیمی مثل دولاب دارد. تکیه محله دولاب یکی از پایگاههای برگزارکننده تعزیه در زمان خودش بوده است.
او در ادامه میافزاید: «در چند قرن پیش که حوزه علمیهای در ایران وجود نداشت و مردم برای فراگیری علوم مذهبی باید به نجف اشرف میرفتند، شبیهخوانها بودند که فرهنگ عاشورایی را روستا به روستا میرفتند و نقل میکردند. برای رونقگیری این هنر هم خیلی زحمت میکشیدند. در آن زمان که وسایل تعزیهای در کار نبود، شبیهخوانها با ابتداییترین وسایل کار میکردند، تعزیه را باید میراث فرهنگی و معنوی ایرانی دانست. در تعزیه نقشها، رنگها و موسیقی بیانگر اتفاقاتی است که در تاریخ عاشورا رخ داده است. بهطور مثال اولیاخوان لباس سبز و اشقیاخوان لباس قرمز میپوشند. اما رنگ زرد نشانه تردید و دو دلی است که بر تن حر و عمر سعد است.»
نظر شما