شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۹:۴۰
۰ نفر

ترجمه - کیکاووس زیاری: نیکلاس کیج برادرزاده فرانسیس فورد کاپولا فیلمساز مطرح دهه 80 میلادی است‌ ولی او هیچ وقت نخواسته اینگونه معرفی شود و حتی برای اینکه نامش زیر سایه عموی هنرمندش نباشد، زمانی که فعالیت بازیگری را به صورت جدی آغاز کرد نام فامیل خود را تغییر داد.

وی که متولد سال 1964 کالیفرنیاست، پدری ادیب دارد‌ اما با وجود علاقه پدرش (که پروفسور ادبیات بود) به اینکه نیکلاس وارد دنیای ادبیات شود، وی ترجیح داد دنیای سینما را انتخاب کند. در همان نوجوانی چند فیلم کوتاه 8میلی‌متری ساخت و بالاخره در سال 1983 با فیلم «ماهی پرجنب و جوش» به صورت جدی وارد حرفه‌ای شد که همیشه به آن علاقه داشت.

 در «خطرناک‌ بانکوک» که توسط برادران پانگ- فیلمسازان مطرح کشور تایلند- ساخته شده، کیج نقش مردی را بازی می‌کند که در بانکوک در حال انجام دادن کارهایی است که به او محول شده است. او در همین حال، باید از یک‌سو  راز مربوط به یک دختر مرموز را کشف کند و از سو ی دیگر با فرزند دردسرسازش کنار بیاید. این فیلم نسخه دوباره‌سازی شده یک اثر قدیمی خود برادران پانگ است.

  • به جز بازیگر، تهیه‌کننده فیلم هم هستید. حتما می‌دانستید برگردان سینمایی یک فیلم آسیایی برای بازار بین‌المللی، چالش‌های بسیاری به همراه خواهد داشت. ناراحت شدید که در نسخه جدید برخلاف نسخه اصلی، کاراکتر اصلی کر و لال نیست؟ خودتان نمی‌خواستید چالش‌های مربوط به بازی در نقش یک آدم کر و لال را تجربه کنید؟

خیر. به هیچ وجه ناراحت یا دل‌آزرده نشدم. آنچه اهمیت بیشتری داشت این بود که کاراکتر اصلی زن فیلم باید کر و لال باشد. این نکته، کیفیت احساسی و عاطفی بیشتری به قصه و ماجراها می‌داد. در مورد بخش دوم سوال هم بگویم، هر نقشی چالش‌های خاص خودش را دارد. البته برایم جالب بود که با چالش‌های بازی در نقش یک آدم کر و لال رودررو شوم. ولی هنوز دیر نشده است، در آینده حتما نقشی به من پیشنهاد خواهد شد که کاراکترش کر و لال خواهد بود!

  • رسانه‌ها گفتند زمان فیلمبرداری فیلم با یک کودتای نظامی همزمان شد. آن زمان نگران سلامتی و امنیت خود بودید؟

زمانی که خبر کودتا و تهاجم نظامی رسید، ما داشتیم یک سکانس اکشن را فیلمبرداری می‌کردیم. یادم می‌آید لحظات آخر کار بود و به ما گفته شد اگر با اسلحه‌هایمان شلیک کنیم، به احتمال زیاد نظامیان فکر می‌کنند قضیه جدی است و پاسخ آتش ما را خواهند داد.

این اولین بار بود که من از نزدیک این موضوع را لمس کردم که یک اقدام تیراندازی چه‌قدر می‌تواند باعث دردسر و مشکل واقعی شود. ما همیشه در فیلم‌ها به این سو و آن‌سو شلیک می‌کنیم و اصلا فکر نمی‌کنیم این اقدام ممکن است چه‌قدر خطرآفرین باشد. دانی اوکسید گفت: «بچه‌ها، این یک فیلم است و باید خیلی مراقب باشیم.» همسر و فرزندم در هتل بودند. سریعا به دنبالشان رفتم و مستقیما به فرودگاه رفتیم. راهی کره شدیم. در آنجا، آنها را به یک هتل بردم و وقتی مطمئن شدم در امنیت کامل هستند، دوباره به سر صحنه فیلمبرداری برگشتم. در بازگشت دیدم مردم روی تانک‌ها گل می‌گذارند و احساس کردم که همه چیز روبه‌راه است و می‌توان به راحتی به کار ادامه داد.

  • ایده دوباره‌سازی فیلم برادران پانگ توسط خود آنها از کجا آمد؟ آنها به سراغ شما آمدند یا برعکس؟

آنها با ایده دوباره‌سازی فیلم به سراغ من آمدند. من همیشه دوست داشتم در کارهای بین‌المللی بیشتری مشارکت داشته باشم. می‌دانید، کار در کشورهای دیگر را دوست دارم. برای همین، وقتی پیشنهاد ساخت دوباره فیلم قدیمی‌شان را دادند، من استقبال کردم. پس از شنیدن خط اصلی قصه، به آن علاقه‌مند شدم. برایم خیلی جالب بود که یک آدم سفیدپوست خارجی تلاش می‌کند تا خودش را با فرهنگ یک کشور آسیایی مثل تایلند هماهنگ کند.

  • کار درتایلند و با برادران پانگ چگونه بود؟

خیلی خوب. همکاران فنی عشق و علاقه زیادی به کار داشتند. چنین دلسوزی و علاقه‌ای را در بین جماعت حرفه‌ای در آمریکا کمتر پیدا می‌کنید. برای مثال، زمانی می‌رسید که ساعت کار تمام شده بود و طبیعی بود که همه بخواهند برای استراحت به اقامتگاه‌های خود بروند. ولی عوامل کار را می‌دیدی که هنوز مشتاق ادامه کار هستند و با کمال میل در صحنه فیلمبرداری می‌مانند. با سابقه و نوع کار برادران پانگ از دور آشنا بودم. کارشان را خیلی خوب بلد هستند و دقیقا می‌دانند هنگام فیلمبرداری چه می‌خواهند. به جز مشکل زبان، مشکل دیگری نداشتیم و سر صحنه فیلمبرداری اتفاق خاصی نیفتاد.

  • پیش می‌آمد که بخواهید به شیوه خودتان بازی کنید و توجهی به خواسته‌های آنان نداشته باشید؟

خیر. اول کار یک نکته کاملا برایم مشخص بود؛ قصه فیلم حال و هوایی آسیایی داشت و کاراکتر من با ویژگی‌هایش، یک موجود تازه بود. پس باید دقیقا به گفته‌های برادران پانگ گوش می‌کردم تا بتوانم هرچه بهتر حالات و روحیات کاراکترم را در جلوی دوربین به نمایش بگذارم. آنها خالق اصلی این شخصیت بودند و بهتر از هر کسی می‌دانستند او در طول قصه چه کارهایی را و با چه انگیزه‌هایی انجام می‌دهد. من هم کاملا به گفته‌ها و برداشت‌های آنان توجه داشتم تا بتوانم به درک بهتری از این کاراکتر برسم.

  • حالا که فیلم را تماشا می‌کنید، از بازی خودتان راضی هستید؟

همیشه به خودم می‌گویم می‌توانستم این یا آن نقش را بهتر و جذاب‌تر بازی کنم. ولی سر صحنه فیلمبرداری شرایطی حاکم است که بازیگر نمی‌تواند تمام هنر خود را به نمایش بگذارد. البته هیچ وقت نخواسته‌ام نقشی را دوباره بازی کنم. همیشه همان بازی اول، بهترین بازی است و دلیلی برای تکرارش وجود ندارد.

  • کمی درباره «گوست رایدر2» برایمان می‌گویید؟

هنوز هیچ چیز قطعی نیست. با سازندگان و تهیه‌کنندگان فیلم چند بار دیدار داشته‌ام و چند قصه را با هم مرور کرده‌ایم. بحث اصلی این است که برای قسمت دوم باید قصه‌ای قوی‌تر و جذاب‌تر داشته باشیم. در این فکر هستیم که کاراکتر گوست رایدر (این شبح موتورسوار که در لحظات بحرانی کاسه سرش آتش می‌گیرد) را راهی اروپا کنیم و شاید جنگ‌های دوران قرون وسطی را دوباره زنده کنیم. شاید قصه کمی شبیه «رمز داوینچی» ران هاوارد به نظر برسد، ولی سعی داریم حال و هوایی ایندیانا جونزی به آن بدهیم.

  • برگردیم به «خطرناک بانکوک»، برای بازی در این فیلم مجبور شدید با فرهنگ تایلندی کاملا آشنا شوید،آیا این نوعی شوک فرهنگی برایتان بود؟

 برای بازی در نقش اصلی این فیلم لازم‌ و ضروری بود که از نزدیک با فرهنگ این کشور آسیایی آشنا بشوم. ولی نکته جالبی را در این رابطه برایتان بگویم؛ بازی در این فیلم، خانواده همسرم را به یادم آورد. همسرم اهل کره است و تا قبل از آشنایی و ازدواج با او، چیزی درباره فرهنگ قاره آسیا و کشور کره نمی‌دانستم. پس از آشنایی با فرهنگ تایلند به آن علاقه مند شدم و می‌توانم بگویم مردم این کشور مهمان‌پذیرترین مردمی هستند که تا به حال ملاقات کرده‌ام.

  • قبل از برادران پانگ با جان‌وو همکاری سینمایی داشته‌اید که او هم آسیایی است. بزرگترین فرق بین آنها و کارشان چیست؟

می‌دانید، اصلا دوست ندارم کسی را با کسی مقایسه کنم، اما می‌توانم بگویم که جان‌وو مثل یک نوازنده موسیقی جاز است و برادران پانگ مثل طراحانی بی‌همتا. آنها نقاشی‌های خیلی خوبی خلق می‌کنند و در ذهنشان چیزهای خوبی را می‌پرورانند، در همان حال، نسبت به آنها هم کاملا وفادار می‌مانند. آنها از همان لحظه اول کار همه چیز را در جایی که می‌خواهند می‌چینند و تصمیم می‌گیرند که قرار است چه کارهایی انجام دهند. در این حالت، تو سر صحنه فیلمبرداری دقیقا در جریان همه چیز قرار می‌گیری و دیگر چیزی را از دست نمی‌دهی.

  • کاراکتر شما در فیلم آدمی بی‌رحم است. آیا برایتان مهم بود که او را به گونه‌ای به تصویر بکشید که تماشاگران ارتباط خوبی با آن برقرار کنند؟

هنگام بازی در فیلم، خیلی به این نکته فکر نکردم. تو در جلوی دوربین آن کارهایی را انجام می‌دهی که باید انجام دهی. او یک کاراکتر مثبت نیست بلکه کسی است که از دیگران پول می‌گیرد تا برایشان کاری انجام دهد. با این وجود، او هم یک آدم و موجود زنده است که بعضی وقت‌ها کارهای مثبت هم می‌کند.

  • این کاراکتر برای خودش چهار قانون دارد که یکی از آنها این است که به «هیچ کس اعتماد نکن»، به این شعار اعتقاد دارید؟

خیر. او چنین اعتقادی دارد و من فقط بازی‌اش کرده‌ام. من به اعتماد کردن به دیگران اعتقاد دارم، زیرا اگر این طوری نباشی دیگر هیچ امیدی به زندگی و آدم‌ها نداری. نمی‌خواهم آدم ناامیدی باشم.

  • از قرار معلوم، برای ماه‌های آینده طرح‌های کاری زیادی در دست دارید؟

بله، همین طور است! تازه بازی در فیلم آلکس پرو یاس به نام «آگاهی» را تمام کرده‌ام. برای ورنر هرشوک آلمانی‌تبار «ستوان بد: بندر نیواورلئان» را بازی خواهم کرد. تازه قرارداد بازی در فیلمی از متیو  ون به نام «کیک» را امضا کرده‌ام.

  • کارکردن با رومن پولانسکی در فیلم «شبح» چه سرنوشتی پیدا کرد؟

به دلیل قراردادهایی که داشتم و کمبود وقت، هنوز نتوانسته‌ایم به یک توافق دو طرفه برسیم، ولی امیدوارم این اتفاق بیفتد. خیلی دوست دارم با او کار کنم و متاسفم که تا به امروز شرایط همکاری با یکدیگر پیش نیامده است.

  • در فیلم متیو  ون چه نقشی دارید؟

پدری هستم که دخترش را آموزش می‌دهد تا یک جنگجو و مبارز ماجراجو شود. نام او در فیلم «هیت گرل» است و احساس می‌کنم، فلیم خوبی از کار درآید.

  • با هاروی کایتل بازیگر نقش مقابلتان در «ستوان بد» هم صحبتی  درباره نقش‌هایتان کرد‌ه‌اید؟

خیر. قصد هم ندارم صحبتی بکنم. هاروی دوست من است و دوستش دارم، ولی او بازی خودش را می‌کند و من هم بازی خودم را.

  • چرا بازی در این فیلم را قبول کردید؟

چون بچه‌ها و محیط زیست را دوست دارم و قصه این فیلم در همین ارتباط است.

Collider.com- سپتامبر2008

کد خبر 63163

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز