- تو گویی هنوز کاروان سال 61 هجری قمری به پایان پر درد و بلای کربلا نرسیده است و آوای کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، هنوز در جهان طنین افکن است و ندای هل من ناصر حسینی در گوش عاشقان نجوا میکند.
امام(ره) و جبهههای دفاع مقدس، یک شخص و یک سرزمین نبود، چرا که یاران عاشورایی سیدالشهدا(ع) را به قافله او رساندند تا در راه خسته تاریخ نمانند و از عاشورا عقب نیفتند.
برای کربلاییان دفاع مقدس، کربلا یک شهر نبود، یک افق آرمانی و منظر عالی معنوی بود که آن را به تعداد شهدایمان فتح کردیم، نه یکبار و دو بار، به تعداد شهدایمان.
- در جبهههای دفاع مقدس و تحت زعامت ولی خدا خمینی کبیر(ره) انسان با همه شکوه و جلالش ظهور کرد، افقهای معنوی انسانیت بهتجربه درآمد، ایثار و نثار تمثل یافت، آنچه را به لفظ شنیده بودیم و ندیده بودیم، دیدیم؛ عشق را، امید را، توکل را، کرامت را، شجاعت را، عظمت و عزت را، همراهی جهاد اکبر و اصغر را، و...
آنچه را عرفای دلسوخته حتی سر دار نیافتند، رزمندگان اسلام و پیروان امامت و ولایت در شبهای عملیات آزمودند، و آنان که لیاقت و ظرفیت بیشتر داشتند، زمزمه جویبارهای بهشت الهی را شنیدند، نزول و عروج فرشتگان را، تجلیات عاشورایی، و عرش الهی را رؤیت کردند.
دفاع مقدس ذخیره و گنجینه ارزشمند تاریخ و هویت دینی- ملی ماست و باید از آن بهعنوان یک سرمایه سرشار برای تداوم راه تعالی و سعادت جامعه و توسعه و آبادانی کشورمان و بسط ارزشهای ناب در سراسر جهان بهره ببریم.
توصیف بنده از دفاع مقدس این است که: «بهترینها»، «بهترین کار» را به «بهترین شیوه» به انجام رساندند.
بهترینها: دفاع مقدس محل بروز و ظهور استعداد و شخصیت فرزندان انقلابی امام(ره) بود؛ کسانی که با جمع بین تعهد و تخصص در مقابل آخرین ترفندها و سنگینترین تهاجمات ماشین نظامی استکبار جهانی ایستادند و با ابتکارات معنوی و مادی خود دشمن بلکه دشمنان ائتلاف کرده و پشت در پشت هم داده را بهزانو درآوردند.
رزمندگان دفاع مقدس از دامنهای پاک و لقمههای حلال فراهم آمده بودند و در جبهههای نور علیه ظلمت بهطور فشرده و تضمین شده سیر و سلوک الیالله را پیمودند و مدارج و معارج کمال و وارستگی را یکی پس از دیگری طی کردند و تا آخرین حد وفاداری و بالاترین سطوح ایثار و نثار کوشیدند تا اینکه برخی به فیض عظمای شهادت نائل شدند و برخی هنوز در کاروان سال 61 هجری قمری به سوی کربلا و عاشورای خود در حرکتند.
دم مسیحایی امام خمینی از نوجوانان و جوانان شهر و روستای این کشور بزرگمردانی را پرورش داد و در دشوارترین محکهای تاریخ وارد کرد که شگفتی جهانیان را برانگیختند و جلوههای زیبای ایمان و عرفان را در عرصه نبرد آفریدند.
پدید آمدن این انسانها در پرتو انقلاب اسلامی و در گیر و دار دفاع مقدس، فتحالفتوح بود و تمامی فتحها و پیروزیهای ظاهری در برابر این فتح کمرنگ و ناچیز هستند.
هدف اسلام و قرآن انسانسازی و جامعه پردازی است، و در مسیر شکوهمند انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، انسانیت به بار نشست و در بهاری که خمینی کبیر(ره) طلایهدار آن شد، گل کرد و عطر جانفزای آن همه جا را سرشار و معطر ساخت، هنوز عطر خوشبوی آن سالهای شور و حماسه از پی زمانها و مکانها به شیفتگان اسلام ناب محمدی میرسد و آنان را قوت قلب و استقامت طریق میبخشد.
آنان که میخواهند از نزدیک لمس کنند به کاروانهای راهیان نور میپیوندند و در محیط مقدس آن دفاع جانانه حضور مییابند؛ البته با وضو و آداب ورود به آن حریم مقدس و به قدر ظرف و توجه خود بهرهمند میشوند.
آنجا خاکش حرفهای ناگفته بسیار در سینه دارد، باشد تا به تناسب زمان و برای اهلش گویا شود و جانهای عطشناک یاران آخرین حلقه امامت، سربازان امام زمان (عج) را سیراب و سرشار کند.
بهترین کار: دفاع مقدس صحنه رویارویی سنگین استکبار جهانی با انقلاب اسلامی بود. پس از توطئهها و اقدامات متنوعی که استکبار برای خاموش کردن موج عالمگیر بیداری و نهضت رو به گسترش ملت بهپا خاسته ایران اسلامی انجام داده بود به یک جنگ تحمیلی تمامعیار و نابرابر، امید بسته بود و امام و امت هم با آگاهی مضاعف نسبت به ارزشهایشان و ضرورت دفاع از انقلابشان خود را برای یک رویارویی جانانه آماده ساختند و با ظرفیت لایزال الهیشان به عرصه دفاع مقدس وارد شدند و هر روز بالندهتر از روز پیش به تدبیر و اداره این رویارویی سرنوشتساز پرداختند.
بهگونهای که لبخند رضایت را همیشه بر لبان امام مینشاندند. همه ملت در 2 عرصه فعال شدند؛ برخی در جبههها و بقیه در پشت جبههها و در هر 2جبهه واقعاً همه از یکدیگر سبقت میجستند تا در این بهترین کار سهیم باشند و برای خود افتخار دنیا و آخرت را کسب کنند.
بهترین شیوه: دفاع مقدس عرصه درایت و تدبیر و ابتکار عمل و مجاهدت بود. وقتی نبرد عبارت باشد از رویارویی 2 اراده که به پشتوانه جنگافزارها و نقشههای جنگی میخواهند یکدیگر را از صحنه حذف کنند، قطعاً احساسات و هیجانات جای چندانی ندارند و آنچه کار را پیش میبرد، توانایی روحی، خردمندی در تدبیر و محاسبات دقیق و اطلاعات مناسب و طرحهای برتر و خلاقیت و ابتکار عمل و شجاعت اقدام است و از ماههای اولیه جنگ که بگذریم و آن را به حساب آماده نبودن و غافلگیر شدن بگذاریم، روز بهروز را میتوانیم بهحساب پیشرفت توانمندیها و بالندگیهای رزمندگان اسلام تلقی کنیم که دشمن را با همه پشتوانههای جهانیاش متوقف کردند، سرزمینهای اشغالی را بازپسگرفتند و دشمن را به عقبنشینی و هزیمت واداشتند تا جایی که صلح را بر آنان تحمیل کردند؛ یعنی آنها به ما جنگ را تحمیل کردند و ما به آنها پذیرش صلح را!
بین شروع تجاوز وسیع بیگانگان به کشور و نظام نوپای ما، تا آمادهشدن و در کنترلگرفتن یک جبهه 2هزار کیلومتری (غرب و جنوب، خشکی و دریا و ...) بیش از چند ماه طول نکشید. ما تجربه کردیم و دیدیم که وقتی مقصد مشترک و بزرگی داشته باشیم، همه آحاد ملت از هر قشر و قومیت و ... در کنار هم، بدون احساس کمترین فاصله فرهنگی و روانی و در بالاترین سطح تفاهم و یکرنگی، یکدل و یک جهت میشوند و راه را هرچه هم صعب و سخت باشد، با نیروی امید و توکل طی میکنند و فتح و ظفر را نصیب خود میسازند. ما تجربه کردیم و دیدیم که اگر میدان جهاد و سازندگی و آفرینندگی و تلاش و مجاهدت گشوده و گسترده گردد، جوانان و زنان بیش از همه و پیش از مردان، پیشقدم و پیشتاز میشوند.
ما تجربه کردیم و دیدیم که وقتی دعای خیر یک ملت از پیرزن روستایی تا کشاورز فقیر و کارگر زحمتکش و کاسب منصف و هنرمند خلاق و پزشک متعهد و... پشتوانه نیروهای دفاعی یک کشور قرار میگیرند و قطرهها به اقیانوس عظیم اراده یک ملت دینباور و نجیب و شریف مبدل میشوند، همه مشکلات ذوب میشوند و همه تهدیدها میترسند و فرصتها توسعه مییابند و ضعفها ناپدید میشوند و قوتها همافزا میگردند.
ما تجربه کردیم و دیدیم که بسیج واقعی در دایره تنگ هیچ بینش حزبی و جناحی و گروهی و ... نمیگنجد و جز در حریم آزادگی و حریت و ولایت و حقجویی و اخلاص قرار نمیگیرد.
ما تجربه کردیم و دیدیم که اگر «من» و «تو»ها، به «ما» تبدیل شوند و جماعت ایمانی حاصل آید، یدالله معالجماعه میشود و خیرات و برکات از آسمان میبارد و از زمین میروید.
ما تجربه کردیم و دیدیم که اگر در عمل به وظیفه و خیر و صلاح، همه بر یکدیگر پیشی بگیریم و در نیکی و تقوا یاور یکدیگر باشیم، هر مسئله و مشکل هر چند بزرگ به نظر میآید، کوچک و ناچیز میشود و میتوان با روحیه قوی و امید و نشاط تلاش کرد و روبه افقهای متعالی پیش رفت.
دفاع مقدس، ساحتی دیگر از زیستن و روییدن و بالیدن بود. ما در دفاع مقدس زانوی ادب در محضر امام حسین(ع) بر زمین زدیم و عزت و عظمت آموختیم.
کلمات زمینی فقیرتر از آن هستند که عمق و اوج دفاع مقدس را با آنها ترسیم کنیم. بهتر است مطلب را جمع کنم و بگویم «فیه ما فیه»؛ در آن بود آنچه در آن بود! با چشمها و نگاههای مختلفی میتوان دوران پربار دفاع مقدس را دید و بهره گرفت:
نگاه عرفانی و معنوی و مذهبی به انگیزهها و شور و شعور رزمندگان.
نگاه عاطفی و احساسی و خاطرهای.
نگاه الهی به یک آزمایش و تقدیر تاریخی و نسلی که آزموده شد و از امدادها و نصرتهای الهی برخوردار گردید.
نگاه سیاسی به موقعیت زمان و مکان و ارزش دستاوردهای طرفین.
نگاه اقتصادی به جنگ و آثار آن.
نگاه مدیریتی به نحوه تدبیر و اداره دفاع مقدس.
نگاه تاریخی و مقایسهای به جنگها و نبردها و جایگاه دفاع مقدس در آنها.
نگاه نظامی حرفهای به نقشهها و نبردها و ابتکارات و راهبردها و تاکتیکها و تکنیکها.
نگاه حماسی و شاعرانه.
نگاه فرهنگی و مردمشناسانه.
بیاییم در این شبهای پربرکت قدر، تقدیر خودمان را در تداوم راه شهیدان سربلند انقلاب و دفاع مقدس بطلبیم و زیستنی را طلب کنیم که سرانجامش پیوستن به خیل عاشوراییان و سرخرویان عالم باشد.
والسلام علی من اتبع الهدی