البته فکر نمیکنم این حرکت هم برای سینمای کودک و نوجوان چاره ساز باشد چون شکل کار غلط است.
وقتی برای هر چیزی میخواهیم برنامهریزی کنیم، این کار را به شکلی عجیب و غریب و مندرآوردی انجام میدهیم که فقط مختص خودمان است؛ کاری میکنیم که درهیچ کجا به انجام نرسیده و قاعدتا برای ما هم به سر انجام درستی نمیرسد؛ تصمیمهایی که دولتی و سفارشی بودن آن بهشدت به چشم میخورد.
ساعت 9 صبح چه کسی به سینما میرود، مگر اینکه بخواهند از مدرسهها کودکان را به سینما ببرند. در این صورت چند درصد این کودکان با میل و رضایت برای دیدن یک فیلم به سینما میروند؟ یعنی اینکه نوع فیلمها با انتخاب کودکان صورت نمیگیرد.
این راه حلها، همه مسکن و راه حلهای بسیار ابتدایی برای رفع مشکلات مهم و اساسی مانند نبودن سینمای کودک و نوجوان است. گویا قرار هم نیست که کاری پیش برود و دردی هم دوا شود. فقط قرار است کمی فشارها و اعتراضها بخوابد تا گفته شود که برای رفع این مشکل تلاش شد.
اطلاعی از مکانیسم انتخاب فیلمها ندارم و نمیدانم برچه مبنایی این فیلمها انتخاب و در این نوبت نمایش سینما آزادی اکران میشوند. در این شرایط قرار است رقابت صورت بگیرد یا اینکه براساس رابطه این فیلمها انتخاب میشوند هم بیاطلاعم.
شنیدهها نیز کلی است و چون علاقهای به آن ندارم، چندان هم پیگیر آن نشده ام. اما همان شنیدههای کلی حاکی از آن است که فیلم «کلاه قرمزی» اکران میشود یا «شهر موشها».
اینجاست که باید پرسید چرا فیلمهای دیگری که در سالهای اخیر ساخته شده و امکان نمایش عمومی نیافتهاند، در این فرصت اکران نمیشوند؟
وسط این برهوت بیسالنی برای سینمای کودک، ناگهان یک سئانس به سینمای کودک اختصاص مییابد ولی فیلمهایی اکران میشود که تعجب برانگیز است. اساساً این انتخاب برمبنای چه معیارهایی بوده و هدف آن چیست؟
هزاران هدف و توجیه میتوان برای این حرکت تعیین کرد ازجمله نیتی خیرخواهانه برای سینمای کودک و نوجوان و حرفهای شعاری بسیار زیبایی برای سینمای کودک و نوجوان. در این شعارها و حرفهای زیبا همواره عنوان میشود که ما بهتر است که قدم اول را برداریم تا بعد به قدمهای بعدی برسیم اما این قدم اول هیچگاه به قدم دوم نمیرسد و در همان ابتدا از راه باز میماند؛ زیرا طرح ارائه شده اصولی نبوده و به همین خاطر ادامه پیدا نمیکند.
گیشه و فروش بالا در شرایطی اتفاق میافتد که بخش خصوصی وارد کار شود. بخش خصوصی است که میتواند رقابت ایجاد کند اما در سینمای کشورمان مگر بخش خصوصی فعال است که در پی فروش بالای فیلمها باشیم؟
همه چیز در انحصار دولت است. در این شرایط بحث فروش و رقابت و گیشه معنایی ندارد و اینها همه بهنظر من یک قصه است و از اینرو کور سوی امیدی هم نمیتوان به این سینما داشت.
جالب اینجاست که فیلمهای شرکت داده شده در جشنواره فیلم کودک و نوجوان را هم کارهای 90 دقیقهای تلویزیونی پر کردهاند و دیگر از تولیدات فارابی خبری نیست؛ زیرا فارابی دیگر کاری به کار این ژانر ندارد.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم هر چند سال یکبار فیلمی کودکانه میسازد؛ با این حساب آیا میتوان امیدی به آینده این نوع سینما داشت؟
*کارگردان و بازیگر