به گزارش همشهری آنلاین، درحالیکه مذاکرات احیای توافق هستهای میان جمهوریاسلامی ایران و ۱+۴پس از حدود ۳ماه گفتوگو و رایزنی دیپلماتیک، به حساسترین مرحله و بهقولی به روزهای پایانی خود رسیدهاست، اما با وجود این بهنظر میرسد طرف غربی و بهویژه آمریکاییها همچنان بیبهره از ابتکار عملی ویژه، در مسیر مقصرنمایی ایران گام برمیدارند.
در چنین شرایطی بهنظر میرسد طرفهای غربی و بهویژه آمریکا، چارهای جز اتخاذ تصمیمهای سیاسی در قبال موضوعهای اختلافی باقیمانده ندارند و دیگر نمیتوانند با برگهای سوختهای مانند «ضربالاجل»، ایران را به کند کردن روند مذاکرات متهم و مسئولیت به بنبست رسیدن گفتوگوها در وین را متوجه ایران کنند؛ رویکردی که ابوالفضل ظهرهوند، عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای و دیپلمات سابق کشورمان معتقد است اکنون دیگر با شکست مواجه شده؛ چراکه برخلاف فضاسازیهای رسانهای طرفهای غربی، مذاکرهکنندگان کشورمان موضوعهای جدیدی را مطرح نکردهاند و در شرایط کنونی زمان تصمیمگیری غربیها فرارسیدهاست. او بر این اعتقاد است که با توجه به تحولات اوکراین، آمریکاییها بدشان نمیآید در مسئله مذاکرات هستهای با ایران نیز به بحرانسازی بپردازند تا بلکه از این فراخور بتوانند امتیازهای بیشتری از مذاکرهکنندگان کشورمان بگیرند؛ امیدی واهی که به شکست انجامیدهاست.
گفتوگوی همشهری با ابوالفضل ظهرهوند را در ادامه میخوانید.
تهدیدها و فرافکنیهای اخیر طرفهای غربی و بهویژه آمریکا در متهم کردن ایران به بیعملی و طرح مطالبات جدید در مذاکرات وین چه اهدافی را دنبال میکند؟
بهنظر من یکی از عمدهترین دلایلی که آمریکاییها در شرایط کنونی مذاکرات سعی میکنند با مطرح کردن موضوعهایی ازجمله «ضربالاجل» و «طرح خواستههای جدید ازسوی ایران»، روند گفتوگوهای هستهای را تحتتأثیر قرار دهند، وضعیت دشواری است که در اوکراین به آن گرفتار شدهاند.
با توجه به اینکه معمولا قدرتهای فعال در ساختار نظام بینالملل مسائل بهوجود آمده در این ساختار را از هم تفکیک نمیکنند، آمریکاییها نیز میکوشند با درنظر گرفتن بحرانی که در اوکراین گرفتار آن شدهاند، با ایجاد یا بهرهبرداری از بحرانهای موازی، تحقق منافع خود را پیگیری کنند. برهمین اساس بهنظر میرسد در حالحاضر آمریکاییها بدشان نمیآید مسئله مذاکرات هستهای جمهوریاسلامی ایران و ۱+۴را بهعنوان «بحران» مطرح کنند و با مرتبط کردن آن با تحولات اوکراین به بهرهبرداری از آن در راستای اهداف مدنظر خود بپردازند.
شواهدی هم برای اتخاذ چنین رویکردی ازسوی آمریکاییها وجود دارد؟
مهمترین شاهد بر چنین رویکردی این موضوع میتواند باشد که اخبار منتشرشده از روند مذاکرات در وین، آنهم در حساسترین وضعیت، نشان میدهد طرفهای غربی و بهویژه آمریکاییها همچنان از اراده واقعی و کافی برای حل و فصل موضوعهای مطرح برخوردار نیستند و تلاش میکنند با فضاسازیهای سیاسی – رسانهای، ایران را مقصر کند شدن گفتوگوها و به بنبست رسیدن احتمالی مذاکرات نشان دهند. اما واقعیت چیز دیگری است و طرح این موضوع که مذاکرهکنندگان ایران درخواستها و مطالبات جدیدی را مطرح کردهاند، بهکلی بیاساس است. البته باید اشاره کنم که فرافکنی آنها در قبال روند مذاکرات موضوع جدیدی نیست و در ماههای اخیر بهدفعات شاهد اتخاذ چنین رویکردی ازسوی آمریکاییها بودهایم.
این در شرایطی است که آنها بارها اعلام کرده بودند از اراده کافی برای حل و فصل موضوع برخوردارند، اما اکنون میبینیم که حاضر نیستند تصمیم جدی بگیرند و در این زمینه تعلل میکنند و از تصمیمگیری سیاسی که گرهگشای اختلافهای موجود است، طفره میروند. بحث تضمینها یا ضرورت لغو تحریمهای اعمال شده در دوره ترامپ از ابتدای آغاز مذاکرات، ازسوی ایران مطرح شده و بارها ازسوی مقامهای ارشد کشورمان نیز مورد تأکید قرار گرفتهاست، اما در شرایط کنونی شاهد بهانهگیری آمریکاییها هستیم که بهنظر میرسد با رویکرد بحرانسازی و موجسواری روی آن با توجه به تحولات اوکراین پیگیری میشود.
در شرایط کنونی چرا فرانسویها بر ایفای نقش «پلیس بد» مذاکرات اصرار دارند؟
در مقطعی هم که من در جریان مذاکرات هستهای حضور داشتم، فرانسه همین وضعیت را داشت. اینکه فرانسویها اصرار ویژهای بر ایفای نقش «پلیس بد» در گفتوگوهای هستهای دارند، بهنظر من با ۲هدف اصلی پیگیری میشود؛ آنها از یکسو راهبرد تحقق رهبری سیاسی بر اروپا را دنبال میکنند و در جریان مذاکرات هستهای با ایران نیز چنین رویکردی را مدنظر دارند و ازسوی دیگر تلاش دارند در همراهی حداکثری با واشنگتن، به امتیازگیری از ایران در این حوزه بپردازند.
هرچه هست در شرایط کنونی فرانسویها تلاش دارند با تند کردن فضای گفتوگوها، طرف آمریکایی راحتتر بتواند از مذاکرهکنندگان کشورمان امتیاز بگیرد. درواقع آنها با ایفای نقش واسطه، میخواهند با افزایش فشار روی تیم مذاکرهکننده کشورمان، ایستادگی آنها روی تحقق مطالبات کشورمان را محک بزنند، اما بررسی روند گفتوگوها نشان میدهد در دستیابی به اهداف خود ناکام ماندهاند.
تا اینجای مذاکرات، دستاوردهای تیم مذاکرهکننده کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظر من تیم مذاکرهکننده کشورمان در دور جدید گفتوگوهای هستهای، از یک موضع کارشناسی منسجم و مکتوب وارد مذاکرات شد و توانست گفتوگوها را برخلاف دوره گذشته، متمرکز نگه دارد تا طرفهای مقابل نتوانند با گشودن موضوعهای مختلف به امتیازگیری از ایران بپردازند.
معتقدم ایستادگی بر تحقق منافع ملی از مهمترین دستاوردهای تیم مذاکرهکننده کشورمان در دولت سیزدهم بودهاست که خروجی آن تأثیرات مثبتی بر منافع مردم دارد. نباید از یاد ببریم که برجام «چک برگشتی» بود که از ناحیه آن دچار خسارت هم شدیم، اما اکنون مذاکرهکنندگان کشورمان تلاش میکنند همه یا بخشی از این چک را نقد کنند؛ بدون اینکه هزینههای جدیدی به کشور تحمیل شود.
قانون راهبردی مجلس چه نقشی در افزایش توان چانهزنی مذاکرهکنندگان کشورمان در وین داشتهاست؟
این موضوع نقش غیرقابل انکاری در پیشبرد گفتوگوهای هستهای ازسوی مذاکرهکنندگان ایران داشته است. نکته اینجاست که ملاحظات نمایندگان مجلس باید درنظر گرفته شود؛ موضوعی که برخلاف گذشته، در دستورکار تیم مذاکرهکننده کشورمان قرار دارد.
در طرف مقابل هم مشاهده میکنیم آمریکاییها نیز از مطالبات سناتورها برای پیشبرد گفتوگوها استفاده میکنند و ملاحظات آنها را درنظر میگیرند. نقش مجلس دراین زمینه بسیار پررنگ است و سبب میشود مذاکرهکنندگان کشورمان همیشه درنظر داشته باشند باید به دستاوردی برسند که در مجلس قابلدفاع باشد و مانند گذشته نباشد که نتوانند در مقابل نمایندگان ملت پاسخگو باشند. متأسفانه در گذشته هنگام حصول توافق برجام و پساز آن نتوانستیم خطوط قرمز کشور را رعایت کنیم، اما اکنون مذاکرهکنندگان کشورمــــان به ملاحظات مجلس توجه کافی دارند.
نمایندگان چین و روسیه تا چه میزان توانستهاند در تقویت موضع ایران در مذاکرات مؤثر باشند؟
این موضوع که درحالحاضر نمایندگان چین و روسیه در وین، برخلاف گذشته بیشترین نزدیکی مواضع را با تیم مذاکرهکننده کشورمان داشتهاند، نشاندهنده تأثیر قابلتوجه آنها بر تقویت موضع کشورمان در گفتوگوهای جاری هستهای است. مقایسه عملکرد میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در وین با نمایندگان روسیه در مذاکرات هستهای سالهای گذشته، گواهی براین مدعاست. در گذشته شاهد بودم که در برخی مواقع موضع ریابکوف در مذاکرات گاهی غربیتر از غربیها بود، اما امروز اولیانوف مساعی ویژهای را برای رفع اختلافها و همچنین تقویت موضع ایران بهکار گرفتهاست.
تحولات اوکراین چه تأثیری بر مذاکرات برجا میگذارد؟
بهنظرم امروز موضع ایران در مذاکرات قویتر است؛ چراکه دنیا میبیند غربیها چگونه از اهرم تحریم علیه دولتها استفاده میکنند؛ بدون اینکه ریشه بحران کنونی در این کشور را درنظر بگیرند. امروز صدمهای که مردم اوکراین از جنگ میخورند، ناشی از حرکت ناتو به شرق و مداخلات غربیها در محیط «خارج نزدیک» روسیه است.
غربیها در سالهای اخیر بدون درنظر گرفتن تحولات ژئوپلیتیکی روسیه و اوکراین و تنشهای داخلی ناشی از تحتفشار قرارگرفتن روستبارها ازسوی دولتهای غربگرا، دخالتهای خود در این کشور را ادامه دادند که به بحران کنونی و آسیبدیدن مردم اوکراین انجامید. بحران امروز اوکراین، مسئله مردم این کشور با روسیه نیست، بلکه مسئله آمریکا و روسیه است؛ پروژهای که در گذشته ازسوی غربیها در گرجستان و قزاقستان هم پیاده شد.
درمجموع قطعا امروز در شرایطی هستیم که در مذاکرات موقعیت بهتری نسبت به گذشته داریم و ازسوی دیگر میتوانیم برای برونرفت اوکراین از بحران کنونی، نقشآفرینی فعالتری داشته باشیم. رابطه مطلوب ایران و روسیه در شرایط کنونی میتواند راهگشای این بحران باشد. امروز دنیا متوجه این نکته میشود که تحریم فقط میتواند به پیچیدهتر شدن یک بحران کمک کند و «راهحل» نیست.
نظر شما