در یکی از خیابان‌های فرعی محله مجیدیه، بوستانی است که نام شهید دکتر«محمدعلی رهنمون»یکی از قهرمانان جنگ‌تحمیلی را بر پیشانی دارد. پزشک نمونه که کارنامه پرافتخارش از تأسیس و تجهیز چند بیمارستان صحرایی در جبهه‌های جنوب تا امدادرسانی شبانه‌روزی و خستگی‌ناپذیر در مناطق جنگی هنوز هم سر زبان‌هاست.قدیمی‌های محله از دکتر رهنمون و این نامگذاری روایت می‌کنند.

بوستان رهنمون

همشهری آنلاین - پریسا نوری: صبح یک روز بهاری بوستان خلوت است. سر صحبت را با چند پیرمرد که روی نیمکت‌ها دورهم نشسته و از هر دری حرف می‌زنند، باز می‌کنیم و از دلیل نامگذاری این بوستان می‌پرسیم. با وجودی که سال‌هاست ساکن محله هستند اما برخی از آنها می‌گویند دکتر رهنمون را نمی‌شناسند و ما را به مغازه خواربارفروشی حاج «رحمان رمضانی» در آن سوی بوستان هدایت می‌کنند. حاج «رحمان» از ساکنان قدیمی محله است و اطلاعات خوبی درباره دکتر دارد: «دکتر رهنمون همشهری ما بود. یک پزشک معمولی نبود، فقط به فکر خدمت به مردم بود. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در زلزله طبس و سیل خرمشهر به عنوان امدادگر خدمت کرد و وقتی جنگ شد با اینکه هنوز مهر دکتری‌اش خشک نشده، به جبهه رفت و بالاخره شهید شد.»

پیرمرد به چند خانه نماسنگ و یکدست که در کوچه پایین بوستان اشاره کرده و ادامه می‌دهد: «دکتر به همراه همسر و دخترش مدتی در یکی از آن خانه‌ها زندگی می‌کردند. هر چند خودش همیشه جبهه بود و کمتر در محله دیده می‌شد، برای همین محلی‌ها خیلی او را نمی‌شناختند. چند ماه بعد از تولد دخترش زهرا شهید شد. یادم است جمعیت زیادی برای تشییع پیکرش آمدند و او را تا بهشت زهرا (س) بدرقه کردند. همسرم تا مدت‌ها بعد از شهادت دکتر، به خانواده‌اش سر می‌زد اما سال‌هاست دیگر خبری ازشان نداریم، فکر کنم از این محله رفته‌اند.»

حاج رحمان در حالیکه خاطراتش را مرور می‌کند، آهی کشیده و می‌گوید: «دکتر خیلی متواضع و خاکی بود ما تا بعد از شهادتش نمی‌دانستیم در جبهه چه کارهای بزرگی کرده و چقدر در جنگ تأثیرگذار بوده تا اینکه در مراسم ختمش از صحبت‌های همرزمانش فهمیدیم که با چه انسان بزرگی همسایه بوده‌ایم.»

رهنمون، یادگار دکتر جهادگر | پزشکی که به فکر مردم بود

دکتر رهنمون که بود؟

دکتر «محمدعلی رهنمون» سال ۱۳۳۲ در شهر یزد به دنیا آمد و در سن ۶ سالگی پدر و در نوجوانی مادر را از دست داد. با این وجود دست از تلاش برنداشت و در کنکور پزشکی موفق شد و به دانشگاه اهواز راه یافت و به آرزوی خود و مادر مرحومه‌اش که شغل پزشکی بود، رسید. با شروع جنگ تحمیلی، با اینکه چند ماهی به پایان تکمیل تحصیلاتش باقی نمانده بود به جبهه رفت و با سازماندهی و ساماندهی کمیته امداد و درمان جهاد سازندگی خوزستان، پایگاهی برای جذب نیروهای پزشکی و امدادی منطقه جنوب فراهم آورد و به طور خستگی‌ناپذیر، شبانه روزش را در جبهه های جنوب وقف درمان رزمندگان مجروح کرد.

دکتر رهنمون در اوایل سال ۱۳۶۰ به عضویت بهداری سپاه پاسداران درآمد و در راه‌اندازی و تجهیز اولین بیمارستان متعلق به سپاه پاسداران نقش بسزایی داشت. او اوایل سال ۱۳۶۱ به منطقه جنوب بازگشت و برای تجهیز بیمارستان صحرایی شهید کلانتری اندیمشک و بیمارستان شهید بقایی اهواز تلاش کرد.

در بحبوحه این فعالیت‌ها، یکی از دوستانش به او پیشنهاد می‌کند که چون شاگرد اول دانشگاه بوده، در امتحان پذیرش دستیاری برای اخذ تخصص شرکت کند، اما او می‌گوید: «فعلا مملکت نیاز دارد که من در اینجا و به عنوان پزشک عمومی خدمت کنم.»

به گفته همزمانش، دکتر رهنمون در مدت خدمت، یک دفترچه کوچک داشت که همیشه همراهش بود و در آن دفترچه تمام کارهایی که در آن روز انجام داده بود، می‌نوشت، اینکه سر چه کسی داد زده، چه کسی را ناراحت کرده، به کدام فرد بدهکار است و... همه را نوشته بود؛ ریز و درشت تا در اولین فرصت حسابش را صاف کند و حلالیت بطلبد.

رهنمون، یادگار دکتر جهادگر | پزشکی که به فکر مردم بود

شهادت به وقت نماز صبح

دکتر رهنمون، در عملیات‌های جنوب و غرب کشور مسئولیت بیمارستان‌های صحرایی را بر عهده‌ داشت و سرانجام روز ششم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر منطقه طلائیه به شهادت رسید. به روایت همرزمانش کمی قبل از شهادت وقتی صدای اذان از رادیوی کوچک بیمارستان به گوش رسید، محمدعلی آخرین وضویش را گرفت و بقیه‌ کادر پزشکی را از خواب بیدار کرد، تا نماز بخوانند و زودتر آماده شوند چون هر آن احتمال می‌رفت که مجروحی را به آن بیمارستان صحرایی بیاورند. محمدعلی رهنمون در حال قنوت نماز صبح بود که بیمارستان بمباران شد و دکتر قهرمان شربت شهادت نوشید.

کد خبر 676854

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 3
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سهراب IR ۰۷:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۸
    4 0
    روحش شاد