شهاب مهدوی - همشهری آنلاین: ژان لوک گدار در جوانی بههمراه رفقایش روی سن رفت و جشنواره را برهم زد و حالا با پیامی تند و صریح مهمترین فستیوال سینمایی جهان را زیر سؤال برده است. برای گدار سینما از سیاست جدا نیست. مشخصا از مه ۱۹۶۸ گدار همواره با دیدگاههای سیاسیاش سراغ سینما آمده است.
اتفاقی که باعث شد پرشورترین چهره موج نو، از عشق به سینما به تعهد اجتماعی برسد و به تعبیری از فیلمسازی بورژوا به فیلمسازی انقلابی. او از فرم تا محتوا تغییر کرد و در دهه۷۰ میلادی تعدادی از مهمترین آثارش را با دیدگاههای صریح سیاسیاش ساخت. از همان روزی که روی سن رفت و با دوستانش کن را تعطیل کرد، داستان گدار سیاسی شروع شد.
- دستور رسیدگی به رفتار هنجارشکنانه و ژست اپوزیسیونی سینماگران...
- نقد صنعت زیبایی، زندگی مرفه در فیلم برنده نخل طلای کن |...
داستانی که فصل افتتاحیهاش حمله به جشنواره کن بود؛ جشنوارهای که گدار هیچ وقت میانهای با آن نداشته است و حالا هم انتقادات تند و تیزی درباره سازوکارش مطرح کرده است. کارگردانی که چند سال پیش وقتی خاطراتش از جشنواره کن ۱۹۶۸ را میگفت این جمله را بر زبان آورد: «کارگردانهای بزرگ آنارشیست هستند.»
جشنوارهای که اختتامیه نداشت
اگر فهرست برگزیدگان ادوار جشنواره کن را مرور کنیم متوجه میشویم که کن۶۸ هیچ برندهای نداشته است. جشنوارهای که البته برگزار شد و بیشتر فیلمهایش هم بهنمایش درآمد ولی همزمانیاش با جنبش مه۶۸ باعث شد گدار و رفقایش بساطش را بر هم بزنند.
در روزهایی که موج نوی سینمای فرانسه هیجانانگیزترین اتفاق ممکن برای علاقهمندان سینما بود و ژان لوک گدار به همراه فرانسوا تروفو شاخصترین چهرههای جریانی بودند که حکم شورش علیه سینمای مجلل و محافظهکار فرانسه را داشتند. در شرایطی که فرانسه درگیر جنبش دانشجویی، کارگری شده بود جشنواره کن هم برگزار میشد.
دانشجویان خشمگین با همراهی کارگران دانشگاهها را به تعطیلی کشانده بودند و حالا نوبت موج نوییها رسیده بود که سراغ کن بروند. روز ۱۹مه۱۹۶۸ تعدادی از سینماگران به سالن «ژان کوکتو» جشنواره کن رفتند و آن را اشغال کردند.
در میان آنان فرانسوا تروفو، ژان لوک گدار، لویی مال و کلود بری، کارگردانان چپ سینمای فرانسه حضور داشتند و همچنین چندین هنرپیشه ازجمله ژان پییر لئو بازیگر چند فیلم از تروفو و گدار، چندین فیلمنامهنویس، منتقد سینما، کارگران بخش فنی سینما و حتی تعدادی از شرکتکنندگان غیرفرانسوی جشنواره کن. در میان هیاهوی حاضران فرانسوا تروفو، کارگردان سینمای موج نو روی صحنه نمایش رفت تا بیانیه «مجمع عمومی سینمای فرانسه» را قرائت کند.
حلقه کوچکتری از این افراد همدیگر را در روز ۱۷مه ملاقات کرده بودند. آنها از برگزاری خونسردانه جشنواره کن و «فضای هنری» حاکم بر آن خشمگین بودند. از سویی تمامی فرانسه در شورش و اعتصاب به سر میبرد و از سوی دیگر بیش از یک ماه بود که آنها بر سر دفاع از «سینماتک فرانسه» با دولت و پلیس درگیر بودند.
این جمع کوچک در همان دیدار تصمیم گرفت به هر ترتیب از ادامه جشنواره کن جلوگیری کند. روز ۱۸مه، پیش از نمایش فیلم «یخدربهشت نعنایی» ساخته کارلوس سائورا، فرانسوا تروفو و جرالدین چاپلین، بازیگر نقش اول فیلم و همسر سائورا و دختر چارلی چاپلین، خودشان را از پرده سینمای سالن نمایشدهنده فیلم آویزان و جشنواره را متوقف میکنند.
معترضان که حالا به تعدادشان افزوده شده است به مدرسه اشغال شده «ووژیرار» در نزدیکی محل برگزاری جشنواره کن میروند و تا پاسی از شب بر سر مفاد بیانیه «مجمع عمومی سینمای فرانسه» بحث میکنند، بیانیهای که بناست بعد از اشغال سالن «ژان کوکتو»، توسط فرانسوا تروفو خوانده شود. بعد از خوانده شدن بیانیه ۳ نفر از اعضای هیأت داوران جشنواره کن، لویی مال، مونیکا ویتی و رومن پولانسکی از سِمت خود استعفا دادند. سپس فرانسوا تروفو، میلوش فورمن، آلن رنه، کلود للوش و کارلوس سائورا فیلمهای خودشان را از جشنواره بیرون کشیدند.
جمعیت، که هر لحظه به تعدادش افزوده میشد، به سمت سالن اصلی نمایش فیلم جشنواره کن رفت و این سالن را اشغال کرد. بحث و جدل میان اهالی معترض سینما و هواداران ادامه جشنواره ساعتها ادامه داشت. در نهایت روبر فاور لوبره، رئیس جشنواره کن به سالن اشغال شده آمد و بیانیه هیأت مدیره جشنواره را خواند: هیأت مدیره با اتفاق آرا تصمیم گرفته بود جشنواره کن را تعطیل کند.
کن سلاح تبلیغاتی است
با گذشت ۵۴سال از آن روزها، گدار در تازهترین اظهاراتش دوباره جشنواره کن را زیر سؤال برده است. «کن سلاح تبلیغی در خدمت زیباییشناسی غربی است.» این شاید مهمترین نکته صحبتهای اخیر ژان لوک گدار باشد: اگر از منظر نحوۀ «اجرا» و کم و کیفِ «روی صحنه آمدن» به مداخلۀ زِلِنسکی در جشنوارۀ کن بنگریم باید گفت این قضیه هیچ ابهامی ندارد: بازیگری بد، کمدیَنی حرفهای، زیر نظر دیگرانی که هر کدام حرفهایهای حرفههای خودشان به شمار میآیند. به گمانم خیلی وقت پیش چیزی در همین مایه گفتهام. بنابراین، باید یک جنگ جهانی دیگر و تهدید فاجعهای دیگر برای ما روی صحنه اجرا میشد تا حالیمان شود جشنوارۀ کن ابزاری است برای تبلیغات، مثل سایر ابزارهایی که برای سر دادن شعارهای توخالی به کار میبرند.
پی بردن به این مطلب هنر نیست ولی ماجرا همین است که میبینید. حقیقت تصویرها نرم و آهسته پیش میآید. حال، تصور کنید خودِ جنگ همین دستاویز زیباشناختی باشد که در خلال جشنوارهای جهانی به کار میرود که سهامدارانش یا به بیان درستتر «ذینفعانش» دولتهای درگیر مخاصمهاند و ما جملگی تماشاگران برنامههایی هستیم که آنها اجرا و پخش میکنند... خوشتان آمد! میشنوم که خیلی وقتها میگوییم «تضاد منافع» و خب این حشو است، توضیح واضحات است، معلوم است که اگر منافعی در کار نباشد، تضاد و تخاصمی هم، کوچک یا بزرگ، در کار نخواهد بود.
دفاع از آزادی بیان
بعد از انتشار انتقادهای گدار از جشنواره کن، روزنامهنگاران به تحلیل صحبتهای کارگردان ازنفسافتاده پرداختند. ازجمله خبرنگار آپارتیوی که اینگونه به ستایش این کارگردان پرداخت:گدار مزیتی دارد که آن پیری است، بنابراین او دیگر نمیترسد. او یکی از آخرین افرادی است که برخلاف همکارانش جرأت کرد تا آنچه را واقعاً فکر میکند به زبان بیاورد. با اظهارنظری که وی درباره زلینسکی کرد تامین مالی فیلم بعدی وی دشوار میشود اما او با این پیامش دارد به ما میگوید آزادی و آزادی بیان بهتر از آن است که در برابر کسی که پول میدهد زانو بزنی.
نشریه فرانسوی دیگری هم نوشته است: «جشنواره کن که برای پاسخ به ممنوعیتها و فاشیسم حاکم بر جشنواره فیلم ونیز ایجاد شد، از همان ابتدا استعاره سادهلوحانه خود مبنی بر مقاومت جبهه مردمی را برای مدتی طولانی اعلام کرد و از همان زمان همگام با سرمایهداری بانکها جلو آمد.
امروز در پی آنچه گدار زیباییشناسی غربی میخواند، این جشنواره تولستوی، آیزنشتاین و بسیاری دیگر را سانسور میکند و بهتر است اعلام کند تابع همان زیباییشناسی جنگ است که والتر بنیامین و برشت و بسیاری دیگر در زمان خود از آن صحبت میکردند. با جشنواره کن از تارانتینو به بازیهای ویدئویی رسیدیم و بعد فرانسه برای استقبال از تام کروز و زلینسکی از همان محصولات جانبی کارخانههای تجلیل و دستکاری منابع جنگ بهره گرفت.»
نظر شما