همشهری آنلاین - راحله عبدالحسینی: به واسطه تهرانی بودنش درباره معضلات پایتخت روان و گویا صحبت میکند و به خاطر نگاه هنرمندانهاش زیبایی و اصالت منطقه را برایمان یاد آور میشود. از دیدگاه او بلندمرتبه سازیها باید طوری پیش برود تا هویت محلههای قدیمی تخریب نشود. «محمود عزیزی» 77سال دارد و دکترایش را سال 1357 از دانشگاه سوربن فرانسه درباره تئاتر و تعزیه به پایان رسانده. او بازیگری در 15فیلم سینمایی و 28مجموعه تلویزیونی، کارگردانی بیش از 50تئاتر و مدیر گروه نمایش دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را در کارنامه دارد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
در سالهای اخیر کمتر نقشآفرینی شما را روی پرده سینما یا صحنه تئاتر میبینیم. آخرین فعالیت هنری شما به سال 97 و سریال تعطیلات رویایی برمیگردد.
خوشبختانه فعلا در حومه فعالیتهای هنری سرک میکشم و بیشتر نظارهگر هستم. برای همکارانی که مشغول کار هستند، خوشحالم و برای برخی دیگر که کار ندارند، دل نگران. وقت من بیشتر برای رفع و رجوع مشکلات روزمره صرف میشود.
علت این فاصله گرفتنتان از دنیای هنر چیست؟
ببینید در سبد اوقات فراغت شهروندان، سهمی برای سینما و تئاتر و سایر فعالیتهای فرهنگی نیست. بیتعارف بگویم که وضعیت تئاترخوب نیست. البته برخی از افراد هستند که فقط برای سرگرمی جذب نوعی از نمایش میشوند. اما در کل وضعیت خوبی در تئاتر جریان ندارد. بماند که بعد از روزگار کرونا شرایط بچههای تئاتر سختتر هم شد.
مگر نه اینکه در سختی مثل همین بحران کرونا که گریبانگیر مردم دنیا شده بود، هنر باید به دادمان برسد و روزنهای از امید را نشانمان دهد؟ اصلا شما موافقید که هنردرمانی به کمک ما میآید؟
انسان دچار آسیب وحشتناکی شده که گویی بی مهابا و کودکانه کمر به قتل خودش بسته. برخورد او با طبیعت و تعاملش با انسانهای دیگر نشان میدهد که نگاه انسان دوستانه و حکیمانه دستخوش آسیب شدیدی شده. آسیبی که از همزبان و همدل شدن آدمها جلوگیری میکند. این را هم بگویم که در نگاه کلی این معضل برای انسان امروز پیش آمده و در همه جا شاهد این موضوع هستم و در شرق و غرب و شمال و جنوب این کره خاکی، انسانها به درجهای از خشونت رسیدند که انگار عدالت، رحم و انصاف در تعامل آنها هیچ جایگاهی ندارد. در این شرایط است که حقوق اجتماعی و شهروندی هم دگرگون میشود و میدان به دست شیطان یا نفس حیوانی میافتد. در این شرایط هنرمند که تافته جدا بافتهای از جامعه نیست! هنرمند هم عضوی از جامعه است و همه اعضای جامعه به هم وصل هستند. وقتی هنرمند فارغالبالی نداشته باشد دور از ذهن است که بتواند کاری از پیش ببرد. وظیفه هنر در خودش تعریف شده. هنر آینه جامعه است و در این شرایط هنر هم مخدوش میشود نگاه تیرهای پیدا میکند.
شما متولد محله پل چوبی هستید و سکونت در بیشتر محلههای شمیران را هم تجربه کردید. برخی شهروندان ساکن پایتخت، برای فراغت و حال خوش راهی شمیران و بازار تجریش و قدم زدن در کوچههای قدیمی میشوند. در تجربه همین قدم زدنهای روزمره شما چقدر یاد گذشتهها میافتید؟
قدم زدن در کوچه باغ و محله قدیمی معنا داشت. روزگاری که همسایهها را میشناختیم. حالا همسایههایمان را در یک آپارتمان نمیشناسیم. چه برسد به هممحلیهایمان را. در تمام این کوچه پسکوچه ها که روزگاری پر دار و درخت بود حالا هیچ نشانی از آن درختان نیست و تا چشم کار میکند ساختمانهای بلندمرتبه است. بزرگترین مشکل کلانشهر ما بیتوجهی به شکلگیری محلههاست. برای محلههای تازه شکل گرفته هویتی تعریف نمیشود و از سویی دیگر ساخت و سازهای بی رویه هویت محلههای قدیمی و با اصالت را نیز از بین میبرد. نگذاریم شناسنامه محلهها از بین برود. شناسنامههای المثنی هویت ندارد. استخوانهای پیدا شده در خیابان مولوی نشان میدهد که قدمت تهران به نزدیک هزار سال میرسد. قدمت درختان قیطریه هم به چند ده سال میرسد. پل تجریش به اوین درکه را به خوبی به یاد دارم. کنار بیمارستان شهدای تجریش،قبرستان بود و زمین کشاورزی بود که در آن صیفی کاری میکردند. یادش بخیر درخت تنومند داخل صحن امامزاده صالح(ع) که پیرمردی کنار آن مینشست و پینه دوزی میکرد. امروز اگر بر سر سفره خانوادهای نان گرم نباشد، همسایه از او بیخبر است. در محلههای قدیمی شمیران اصلا چنین چیزی نداشتیم.
با توجه به رشد جمعیت به هر حال باید نسخه آپارتمانسازی برای پایتخت پیچیده شود.
به هر حال از آسیب آن در امان نماندیم. بلند مرتبهسازی در شهرکها راه تنفس تهران را بند آورده است و نتیجه آن شده آلودگی هوا که همواره با آن دست و پنجه نرم میکنیم. محلههای درکه، دربند، دارآباد و فرحزاد کانالهای تنفسی تهران به حساب میآمدند. با این کار ویژگیهای اصیل محلهها را گرفتهایم.
پر واضح است که شمیران و محلههایش سراسر ویژگی خاص دارد. به برخی از این ویژگیها که دستخوش تغییرات شده، اشاره میکنید؟
محله شمیران ویژگیهای بسیاری داشت. مثلا چندین میوه فقط مربوط به فصل پاییز شمیران بود. سیب، ازگیل و خرمالو شمیران را از باغهای محلهها برداشت میکردند و مزه دلپذیری داشت. ویروس ساخت و ساز که به جان محلهها افتاد، باغهای میوه شمیران جای خود را به آسمانخراشها داد. هر چه بیشتر به فکر شهر و محلهمان باشیم، از بیماریهای جسمی و روحی دور میمانیم.
در پایان، ظرفیت و عملکرد مراکر فرهنگی شمیران را به عنوان یک هنرمند هم محلی چگونه ارزیابی میکنید؟
این مراکز فرهنگی باعث تمرکز زدایی شده و در هر منطقه شهروندان به تعدادی فرهنگسرا و سرای محله دسترسی دارند که مهمترین هدفش کشف استعداد و پر کردن اوقات فراغت شهروندان است.
نظر شما