این مرد میانسال گاهی هنگام خروج از منزل به همسرش دستبند میزد و او را در خانه زندانی می کرد. در روز حادثه نیز طبق معمول این اقدام را انجام داد اما هنگامی که به خانه بازگشت، هرچه تلاش کرد نتوانست دستبند را از دست همسرش باز کند چون کلید آن را گم کرده بود.
او تلاش کرد با انواع ابزاری که در خانه داشت دستبند را باز کند اما موفق نشد و ناگزیر پلیس را در جریان قرار داد. ماموران پلیس توانستند با استفاده از کلیدهای مخصوص این دستبند را باز کنند و هنگام خروج از منزل، این مرد را نیز همراه خود بردند تا از نظر روانی مورد بررسی قرار گیرد.
ردپای برفی
نیویورک: شاید لازم باشد تا سارقان در مورد سرقت در روزهای برفی با وسواس بیشتری فکر کنند تا پلیس نتواند رد آنها را از روی برف پیدا کند. اخیرا چند سارق نوجوان به همین روش به دام پلیس افتاده و در دادگاه محاکمه شدهاند.
این نوجوانان سر راه کارگر رستورانی قرار گرفتند که قصد داشت چند جعبه پیتزا را تحویل یک مشتری بدهد. اما این نوجوانان پس از کتک زدن او پیتزاها را برداشتند و پا به فرار گذاشتند.
کارگر رستوران پس از یک ساعت بیهوشی در حالی که هنوز کنار خیابان بود به هوش آمد و با پلیس تماس گرفت. این در حالی بود که رد پای سارقان روی برف مانده بود و پلیس با تعقیب ردپاها به در خانه نوجوانان سارق رسید و آنها را که هنوز جعبههای پیتزا را از روی میز جمع نکرده بودند، دستگیر کرد. این نوجوانان باید هر یک چندین ساعت در پیتزا فروشی کار کنند تا خسارت وارد شده به کارگر مکان جبران شود.
چاقو در دادگاه
ورشو: مردی که باید در جلسه دادگاه حضور پیدا می کرد، یک چاقو را در عصای خود جاسازی کرد و با آن به دادگاه رفت. این مرد به چند فقره سرقت متهم بود و برای دفاع از خود به دادگاه احضار شد.
اما هنگام بازرسی او، ماموران متوجه شدند که یک چاقوی بلند در عصایش جاسازی شده است. او به ماموران گفت قصد داشته در صورت صدور رای محکومیت، از خودش دفاع کند.
در انتظار پلیس
مکزیکوسیتی: سارقی که نزدیک به 900 دلار از فروشگاهی سرقت کرده بود، برای سر رسیدن ماموران پلیس 3 ساعت منتظر ماند.
این مرد قصد خروج از فروشگاه را داشت که نگهبان به او گفت متوجه این سرقت شده است. این سارق که به نظر شرمنده میرسید از نگهبان خواست که پلیس را در جریان قرار دهد و تا آمدن آنها، بدون هیچ مقاومتی در فروشگاه منتظر ماند.
ادعای دروغ
کالیفرنیا: زنی که با مطرح کردن داستان های غیرواقعی، اعضای یک مؤسسه خیریه را تحت تاثیر قرار داده بود تا به او پول بدهند به دادگاه احضار شد. این زن به اعضای این مؤسسه گفته بود که برای درمان بیماری وخیم فرزندش به مقداری پول نیاز دارد و به گفته شاهدان ماجرا، وی به اندازهای این داستان را با آب و تاب شرح داد که آنها تحت تاثیر قرار گرفتند.
این زن با این اقدام شیادانه توانست 1000 دلار جمعآوری کند اما هنگامی که قصد داشت با شوهرش برای مسافرت از کشور خارج شود، دستگیر شد. یکی از اعضای این انجمن به پلیس گفت از آنجایی که زن ادعا کرده بود فرزند بیمار دارد، او را تعقیبکردم تا در صورتی که پول بیشتری نیاز دارد به او کمک کنم.
اما در کمال تعجب او پس از گرفتن پول از مؤسسه خیریه به یک آژانس هوایی رفت و 2 بلیت خریداری کرد. سپس با کمی پرس و جوی بیشتر متوجه شدم او اصلا فرزندی ندارد و به همین دلیل پلیس را در جریان قرار دادم.