یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷ - ۱۱:۲۳
۰ نفر

زیبا نیلی: «بازی هنوز شروع نشده، سکو خالی است. هیچ پرده‌ای تماشاگر را از صحنه جدا نمی‌کند. هیچ‌گونه زمینه نقشی یا صحنه آرایی خاصی برای بازی وجود ندارد.

 آنچه هست جزو تزیینات موقوفی ساختمان تکیه است؛ یعنی علم‌و‌کتل‌های سیاه و سبزی که چندجا پایه‌هاشان در زمین فروشده‌است؛ شمایل‌ها و بیرق‌ها و آویزهای دیگری که با رنگ‌های تیره و تلخ از در و دیوار غرفه‌ها آویخته است و نشانه‌هایی چون پنجه و عماری که با تداعی خاطراتی به ذهن تماشاگر احساسات او را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، همه اینها یک فضلی کلی و پرمهابت برای نمایش ایجاد می‌کند... ناگهان دسته موسیقی آهنگ اندوه‌آوری را سرمی‌کند.

سپس همه شبیه‌های تعزیه روز که پیشاپیش آنها معین البکا قرار گرفته، در یک صف و با نظم و حزن عمیق وارد تکیه می‌شوند و... همگی- در حالی‌که معین البکا از آنها جدا می‌شود- از صحن تکیه خارج می‌شوند. معین البکا روی سکو می‌رود، حمدی می‌گوید و دعایی به بانی مجلس و تماشاگران و غیره می‌کند...پس از آخرین دعا به اشاره چوبدست معین‌البکا، دسته موسیقی شروع به نواختن آهنگ پرشور و کوتاهی می‌کند و با توقف این آهنگ نسخه‌خوانها تعزیه را شروع می‌کنند.»عبدالله مستوفی در «شرح زندگانی من» در وصف تعزیه اینگونه نوشته است. اما شبیه‌خوانی چیست و ضرورت ثبت آن کدام است؟!

«شبیه گردانی» یا «شبیه‌خوانی» یا «تعزیه»، نمایشی بوده است در اصل برپایه قصه‌ها و روایات مربوط به زندگی پیامبر اسلام و به‌ویژه رخدادها و فجایعی که در محرم سال61 هجری در کربلا برای امام حسین(ع) و خاندانش پیش آمد، ولی به‌زودی گسترش یافت و همه جنبه‌های داستانی و تفننی فرهنگ توده را شامل شد.

اکنون سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری برآن شده تا این هنر آیینی را در فهرست آثار ملی به ثبت برساند. داوود فتحعلی‌بیگی از مدیران انجمن تعزیه در ایران و یکی از کسانی است که مسئولیت تهیه پرونده ثبتی این اثر را بر عهده داشته. فتحعلی‌بیگی براین باور است که ثبت ملی، زمینه‌های لازم برای ثبت جهانی هنر شبیه‌خوانی را فراهم می‌آورد و موجب می‌شود که متولیان فرهنگی، این هنر را به رسمیت بشناسند و شرایط لازم برای حفظ و گسترش آن را فراهم آورند وگرنه با هجوم رسانه‌های جدید، شبیه‌خوانی نیز چون دیگر سنت‌ها و آیین‌های ایرانی، رنگ می‌بازد و از بین می‌رود.

او معتقد است: مردم روزگار ما باورهای عمیق و ریشه‌دار خود را از دست داده‌اند و فرهنگ اسلامی- عرفانی خود را به درستی نمی‌شناسند، در صورتی که گذشتگان، حتی اسطوره‌باورتر از مردم امروز بوده و تا این اندازه با خود بیگانه نشده بودند.

 وی در پاسخ به اینکه شاید شبیه‌خوانی، نتوانسته آنگونه که باید و شاید، خود را با شرایط امروز هماهنگ کند، می‌گوید: مضامین عمیقی که در دل این هنر نهفته است، هرگز کهنه نمی‌شود. مگر مفاهیمی چون شهادت، آزادی خواهی و عدالت‌طلبی، به مرور زمان، معنی و مفهوم خود را از دست می‌دهند؟! مضامین، تازه و ثابت باقی می‌مانند، اما چگونه روایت‌کردن آنها تغییر می‌کند. برای نمونه بن مایه شبیه عاق‌والدین که احترام به پدر و مادر است به جا می‌ماند و داستان آن، دستخوش تغییر می‌شود.

فتحعلی‌بیگی، برخلاف بعضی کارشناسان که معتقدند با توجه به شباهت‌هایی که میان داستان حضرت مسیح(ع) و امام حسین(ع) وجود دارد، بعید نیست فرهنگ مسیحیت بر شبیه‌خوانی ما تاثیر گذاشته باشد، فکر می‌کند: دین زردشت بر شبیه خوانی ما تاثیر گذاشته اما مسیحیت در آن زمان، فرهنگ غالب و مؤثر بر ایرانیان نبوده است. اگرچه مردم این سرزمین، از روزگار باستان تاکنون به همه ادیان احترام می‌گذاشته و می‌کوشیده‌اند تا در کنار پیروان دین‌های دیگر زندگی خوبی داشته باشند. برای مثال در تعزیه دختر یهودی و چهارمرغ، دختر بیمار با توسل به حضرت علی(ع)، شفا پیدا می‌کند.

عضو هیأت‌مدیره انجمن تعزیه به ضرورت آسیب‌شناسی این هنر اشاره می‌کند و می‌گوید: بعضی نمادها، تغییر کرده، همچنان که موسیقی و نسخه‌های شبیه‌خوانی نیز دستخوش دگرگونی شده‌اند، از این‌رو باید انجمنی تشکیل شود و به آسیب شناسی هنر شبیه‌خوانی بپردازد و نسخه‌های اصیل را استخراج کند و به شبیه‌خوان‌ها اجازه ندهد که به‌اصطلاح خارج بخوانند.

تعزیه، تاثیرگذارترین رسانه

همواره موسیقی، جایگاه مهمی در شبیه‌خوانی داشته است. امام خوان‌ها، آوازهای خود را بیشتر در مایه‌های متین مثل پنجگاه، رهاوی و نوا می‌خواندند. فقط مخالف‌خوان‌ها، شعرهای خود را با صدای بلند و بدون تحریر و با آهنگ اشتلم و پرخاش ادا‌ می‌کردند.

هوشنگ جاوید، پژوهشگر و کارشناس موسیقی‌های آیینی، شبیه‌خوانی را برگرفته از تفکر هنرمندان ایرانی می‌داند که با شعر و اوزان آن، موسیقی و نمایش آشنا بوده و به پیروی از دراویش شیعه که چاوش‌خوانی، شمایل‌خوانی و پرده‌خوانی می‌کرده‌اند، گروه‌های سیاری را به‌وجود آورده و با مردم از وقایع کربلا می‌گفته‌اند.

وی با اشاره به‌وجود دو نوع موسیقی ملموس و ناملموس در تعزیه می‌گوید: موسیقی ملموس آن است که در قالب آواز و یا نواختن سازهای بادی و کوبه‌ای اجرا می‌شود، البته تماشاچی انتظار ندارد که شبیه‌خوان همچون شجریان بخواند بلکه همین که بازیگر بتواند مخاطبش را تحت‌تأثیر قرار دهد، کافی است.

موسیقی ناملموس، آن چیزی است که در متن نسخه‌ها وجود دارد و بر زبان نسخه‌خوان، جاری می‌شود. برای نمونه عود، تنبک، کمانچه، تار و... ادواتی است که در شبیه‌خوانی از آن استفاده نمی‌شود اما مخالف‌خوان‌ها نام هر کدام از این سازها را بر زبان می‌آورند، مثلا می‌گویند: اگر حسین کشته شود، چنگ می‌زنیم و عود می‌نوازیم و این جاست که موسیقی مذهبی ما به‌گونه‌ای تعریف می‌رسد.

جاوید، ترکیب بندی سازها در شبیه خوانی را به ارکسترهای جنگی بدوی مانند و بیان می‌کند: به جز تکیه دولت، هیچ گاه در مراسم شبیه‌خوانی از ارکستر استفاده نمی‌شده است و هنوز هم ارکستری وجود ندارد، اگرچه مردم هر منطقه از موسیقی خاص خود بهره می‌برند؛ مثلا مازندرانی‌ها از مقام‌های هجرانی و غریبی که ویژه آن دیار است، استفاده می‌کنند.

وی ثبت شبیه خوانی را ضروری می‌داند و می‌گوید: هنر شبیه‌خوانی، موجب رسیدن انسان‌ها به زمان و مکانی مقدس می‌شود و کلام آهنگین، ارواح انسانی را در پیمودن این مسیر، یاری می‌دهد. بنابراین اگر مسئولان، چنین حال و هوایی را درک کرده باشند، به ثبت ملی شبیه‌خوانی می‌پردازند و با این کار، پیش‌زمینه‌های ثبت جهانی این اثر را فراهم می‌کنند و به حمایت از هنری می‌پردازند که طی 700 سال، شکل گرفته و نسل به نسل منتقل شده است.

تازگی تعزیه برای گردشگر خارجی

ممکن است یک گردشگر خارجی نتواند همه نمادهای موجود در شبیه‌خوانی را دریابد اما این نمایش سنتی-آیینی برایش تازگی دارد و بسیار جذاب است.

 آرش نورآقایی، پژوهشگر و تورگردان، بر این باور است که با ثبت شبیه خوانی می‌توانیم آن را به‌عنوان یک هنر ملی به مردم دنیا معرفی کنیم. او هم معتقد است که ثبت ملی یک اثر، ماندگاری آن را تضمین نمی‌کند به همین خاطر است که در ضوابط یونسکو، بخشی به میراث در خطر اختصاص داده شده، اما ثبت آثار فرهنگی موجب شناسایی آنها و افزایش میزان حساسیت‌ها می‌شود و لازم است ایرانیان، آداب، رسوم و آیین‌های چند صدساله خود چون نوروز، آیین‌های عاشورایی، شبیه خوانی، نقالی و... را ثبت و معرفی کنند، حتی اگر مردم دنیا نمادهای موجود در این سنت‌ها را درک نکنند.

وی به ضرورت وجود مکانی ثابت و دائمی برای اجرای شبیه‌خوانی اشاره می‌کند و می‌گوید: شبیه‌خوانی، تنها به ایام سوگواری اختصاص ندارد به همین خاطر متولیان فرهنگی می‌توانند فضایی را برای اجرای نمایش‌های سنتی و آیینی چون شبیه‌خوانی، نقالی و نمایش‌های روحوضی در نظر بگیرند؛ فضایی که می‌تواند در جذب گردشگر به آنها یاری رساند، همانگونه که چینیان از مدت‌ها پیش، چنین کرده‌اند.

کد خبر 72274

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز