مبارزه با دست‌های خالی با خاطراتی از ایثار و شجاعت همراه است که حتی شنیدن آن برای نسل امروز شگفت‌آور است. خاطراتی که بزرگ‌ترها دیگر روز و ساعتش را به یاد نمی‌آورند اما حال و هوایش در دل‌ها و یادهایشان باقی مانده است.

آن ۱۰ روز شمیران

همشهری آنلاین - امین رحیمی: آن روزها معابر اصلی و میدان‌های مرکزی پایتخت به‌ویژه «انقلاب» و «آزادی» به هر مناسبتی به میعادگاهی برای سر دادن فریاد ظلم ستیزی تبدیل می‌شد و ساکنان محله‌های دور و نزدیک پایتخت و حماسه‌های خونینشان را میزبانی می‌کرد. ساکنان شمیران نیز از قافله عقب نمی‌افتادند و بسیاری از معابر و اماکن منطقه با خاطراتی از متن مبارزه پیوند خورده است. شرایط مبارزه در آن روزها حال و هوای متفاوتی داشت.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

عوامل رژیم پهلوی منابع مالی و نظامی کشور را در اختیار داشتند و از تجهیزات اطلاعاتی و ارتباطی مختلفی استفاده می‌کردند که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای سرکوب اعتراضات در اختیارشان قرار داده بودند. در مقابل دست مردم خالی بود و از وسایل ارتباطی خبری نبود. در آن روزها، تلفن وسیله‌ای تجملی بود که فقط در خانه برخی ثروتمندان یافت می‌شد. در صورت درگیری انتقال مجروحان به مراکز درمانی خطر دستگیر شدن را به همراه داشت و در روزهای واپسین نفربرها و سربازان تفنگ به دست با تمام قوا قدرت تسلیحاتی رژیم را به رخ می‌کشیدند. در شمیران به دلیل وجود کاخ‌های محل اقامت شاه مخلوع و برخی از افراد قدرتمند رژیم پهلوی در محله‌ها وضعیت مبارزه سخت‌تر هم بود. جمعیت کم محله‌ها هم احتمال شناسایی و دستگیری را بالاتر می‌برد. در آن اوضاع روزهای پایانی مبارزه با اتفاقاتی پیوند خورد که سرنوشت‌ساز بودند.  

۱۲ بهمن

فرشته در آید

پس از اوج‌گیری مبارزه، خروج شاه از کشور و خبر بازگشت امام(ره) نوید پیروزی می‌داد. به دلیل مقاومت مقامات رژیم پهلوی به‌ویژه بختیار در برابر ورود امام(ره) به کشور از ۹ بهمن فرودگاه مهرآباد به تصرف اهالی پایتخت درآمده بود. با این حال ترس و نگرانی کم نبود. مردم در کوچه و بازار و حتی در مهمانی‌ها از احتمال کشتار معترضان به دست ارتش، حمایت نظامی ابرقدرت‌ها به‌ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی از رژیم پهلوی و بمباران خیابان‌ها هنگام تظاهرات، کودتا برای بازگرداندن شاه یا حتی خطرهایی صحبت می‌کردند که ممکن است رهبر انقلاب را تهدید کند. از چند روز قبل مساجد به کانون‌های استقبال از امام(ره) تبدیل شده بودند و با وجود کمبود امکانات و در مشکل ارتباطات، به دلیل روحیه انقلابی کارها با نظم پیش می‌رفت. آن روز اما روز استقبال بود و گروه‌های مردمی حراست از امنیت فرودگاه مهرآباد و باند پرواز را بر عهده گرفتند.

اعضای ستاد استقبال از امام(ره) بازوبندی بسته بودند که نشان می‌داد مسئول حفظ نظم فرودگاه و معابر منتهی به آن هستند. سرانجام با نشستن هواپیمای امام(ه) بر باند فرودگاه بزرگ‌ترین استقبال مردمی تاریخ ایران با حضور ۶ میلیون نفر در رسانه‌های جهان مخابره شد. ساکنان شمیران نیز با وجود دوری راه خود را با هر وسیله ممکن به محوطه فرودگاه رسانده بودند. پس از آن نیز سیل جمعیت به سمت بهشت زهرا(س) روانه شد و رهبر انقلاب به وعده‌ای که داده بود وفا کرد و با سخنرانی در پیشگاه شهدای انقلاب ستون‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله سلطنت را به لرزه انداخت. پخش شیرینی و گل در این روز بخشی از خاطره مشترک همه اهالی پایتخت است.

 تصاویر | روایت آن ۱۰ روز در شمیران | از تظاهرات سرپل تجریش تا ستادهای توزیع ارزاق

۱۳ بهمن

تظاهرات سرپل تجریش

در شمیران مساجد قدیمی محله‌ها برای تدارکات استقبال از امام(ره) فعال‌تر بودند. از آنجا که تجریش محله شلوغی بود و مسیر دسترسی به خیابان شریعتی فعلی تا معابر مرکز شهر امتداد داشت، مساجد اعظم و همت این محله مبدأ اصلی پیوستن به سیل خروشان مردم محسوب می‌شد. آیت‌الله  ‌دین‌پرور امام جماعت مسجد اعظم و آیت‌الله  ‌ملکی امام جماعت مسجد همت نیز با روحیه انقلابی تظاهرات اهالی را هدایت می‌کردند. امام(ره) در مدرسه علوی اقامت داشت و هر روز گروه‌هایی از اهالی برای دیدار با رهبرشان عازم می‌شدند.

درگیری‌ها در این روز شدت داشت و این در حالی بود که بختیار در تلویزیون سعی می‌کرد اوضاع را آرام جلوه بدهد و امام(ره) و اطرافیانش را به مذاکره دعوت کند. علیرضا جبار حمیدی، بومی تجریش است و درباره درگیری‌ها در شمیران می‌گوید: تکیه‌های قدیمی در محله‌های نیاوران، دربند، اوین، حصاربوعلی و... و همچنین امامزاده علی اکبر(ع) چیذر معمولاً کانون اصلی تجمع‌ها بود.

در تجریش معمولاً کوچه‌های پایینی امامزاده صالح(ع) میزبان تظاهرات و اعتراض‌ها بود. اما محل اصلی اعتراض‌ها سرپل تجریش بود که به دلیل همجواری با بیمارستان شهدای تجریش معمولاً شرایط ملتهبی داشت. در روزهایی که تظاهرات برپا بود بخشی از مجروحان را به این بیمارستان منتقل می‌کردند و گاهی کار به درگیری می‌کشید.» در این روز به یمن ورود امام(ره) به کشور و دعاهای مستجاب شده مردم برای بازگشت رهبرشان، برخی اهالی در خانه دیگ نذری هم بار گذاشته بودند. خاطره‌ای هم بخوانید از یکی از اهالی که آن موقع هنوز ساکن شمیران نبود اما برای پخت نذری به خانه عمویش در نیاوران آمده بود.

وی می‌گوید: هنگام توزیع غذا حدود ۱۰ تا ۲۰ نفر جلو در خانه تجمع کرده بودند. همان موقع گروهی از سربازان سوار بر جیپ نظامی سر کوچه پیاده شدند و می‌خواستند مردم را بترسانند که متفرق شوند. یک نفرشان پرسید برای چه تجمع کردید؟ و تیر هوایی شلیک کرد. هیچ‌کس فرار نکرد و یکی از همسایه‌ها سرشان داد زد: «چه خبرتان است!؟ نذری است دیگر.» بعد هم برای اینکه جو تغییر کند، گفت فلانی چند تا غذا برای سربازان بیاور. آنان هم بلافاصله سوار شدند و رفتند. سربازان هم می‌دانستند آن نذری برای چیست و بیشتر آنان دلشان با مردم بود.

۱۴ بهمن

گاردی‌ها در کاخ نیاوران

مبارزه رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفته بود اما هنوز ادامه داشت. کلاس‌های درس تعطیل شده بود و مدارس و دانشگاه‌ها عملاً پایگاهی برای توزیع اعلامیه‌ها و تصاویر امام خمینی(ره) بودند. هزینه این نوع فعالیت‌های انقلابی و دستگاه چاپ و کاغذ برای اطلاع‌رسانی و توزیع اعلامیه‌ها توسط بازاریان و کسبه محلی تأمین می‌شد و دانش‌آموزان از هر فرصتی برای به زیر کشیدن و انهدام تصویر شاه از دیوار کلاس‌ها استفاده می‌کردند. تظاهرات شبانه بر پشت‌بام‌ها که با شعار ‌الله‌اکبر همراه و از زمان ورود امام(ره) به کشور آغاز شده بود برای نخستین بار با تیراندازی بی‌هدف گروهی از مأموران به سمت پشت‌بام‌ها مواجه شد.

این سربازان با خودرو نظامی در حال گذر از خیابان شریعتی بودند و گویا فرمانده‌شان به آنان دستور داده به‌صورت رگباری به سمت ساختمان‌ها شلیک کنند. شعارنویسی و پخش اعلامیه طی یک ماه اخیر نیز به دستگیری و شکنجه تعدادی از جوانان منطقه منجر شده بود. اغلب این افراد نیز تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در حبس ماندند. در این روز شایعه‌ای که بعداً تأیید شد دسترسی مردم به اسلحه بود. گروهی از انقلابیون از پادگان دپو در سه‌راه شهریار اسلحه تهیه کرده بودند اما برای جلوگیری از تیراندازی بیشتر مأموران در تظاهرات آن را آشکارا در دست نمی‌گرفتند. هنوز تظاهرات شیوه اصلی برای اعتراض بود اگرچه معمولاً با درگیری و تیراندازی از سوی مأموران رژیم همراه می‌شد. گارد شاهنشاهی که در کاخ‌های سعدآباد و نیاوران مستقر بودند از معابر شمیران‌ تردد می‌کردند و معلوم است که تظاهرات و حتی تجمع مردم در این قسمت شهر اصلاً تحمل نمی‌شد.  

۱۵ بهمن

ستادهای توزیع ارزاق 

تظاهرات هر روز در پایتخت برپا بود و اخبار درگیری‌ها هم مدام از راه می‌رسید. با حضور رهبر انقلاب ارکان سلطنت چنان لرزیده بود که عکس‌های امام(ره) آزادانه میان اهالی توزیع می‌شد و برخی نیز بی‌هیچ ترسی آن را پشت شیشه خودروی‌شان می‌گذاشتند. از زمان ورود رهبر انقلاب مبارزان سر نترسی داشتند و از مبارزه مسلحانه هم سخن به میان می‌آمد. در مقابل باقیمانده ارتش و نیروهای گاردی هم بی‌رحم‌تر شدند و تیرهای هوایی به گلوله‌های بی‌هدف به سمت جمعیت مردم تبدیل می‌شدند. در جریان پیوستن مسئولان به انقلاب مردم کارکنان دفتر نخست وزیری هم اعتصاب کردند.

همان روز بختیار از بازداشت تعدادی از وزرا و کارمندان به دلیل فساد مالی سخن گفت. دروغی که مردم باور نکردند. امام(ره) هم دولت را تهدید کرد: «کاری نکنید که حکم جهاد دهم.» آن روزها در نبود وسایل ارتباط‌جمعی، ارتباط شفاهی بهترین و سریع‌ترین شیوه اطلاع‌رسانی درباره اخبار انقلاب بود و در واقع مردم به یکدیگر بیش از هر رسانه‌ای اعتماد داشتند. به دلیل اعتصاب‌های عمومی و گسترده که از چند ماه پیش به تعطیل کارخانه‌ها منجر شده بود بسیاری از مردم و اهالی از نظر مالی در مضیقه بودند.

از این‌رو گروهی از کسبه و افراد متمول ستادهایی برای رساندن مایحتاج ضروری زندگی و مواد خوراکی راه‌اندازی کرده بودند. این ستادها معمولاً مخفی بودند و یکی از آنها هم در تکیه کوچک بازارچه تجریش برپا بود. مساجد نیز در توزیع کالا میان اهالی فعال بودند. این همان روزهایی است که می‌گویند اهالی همسایگان را بر خود مقدم می‌داشتند. طی روزهای سرد مشکل اصلی کمبود مواد سوختی بود. جبار حمیدی در این‌باره چنین به یاد می‌آورد: هر محله یک شعبه نفت داشت. در حوالی تجریش ۳ شعبه نفت در خیابان زغالی‌ها، دوراهی نیاوران و چهارراه مژده وجود داشت که البته در هیچ یک نفت یافت نمی‌شد. نفت سهمیه‌ای بود و اغلب باید در صف‌های طولانی می‌ایستادی و منتظر می‌ماندی تانکر نفت برسد. مردم هم به جای ایستادن در صف پیت‌های نفتشان را در صف می‌گذاشتند!

۱۶ بهمن

شهدای شمیران

اهالی تجریش و محله‌های اطراف داغدار شهیدانشان بودند. مراسم تشییع پیکر شهدا و همچنین هفتم و چهلم شهیدان راه‌حق بیشتر جنبه اعتراضی داشت تا سوگواری. تقی رفعت که امروزه نامش آذین یکی از کوچه‌های شمیران است، ۲۶ دی ماه به شهادت رسید و یکی از اهالی تجریش درباره‌اش می‌گوید: «جوان بود و در خیابان نیاوران حوالی پمپ بنزین فعلی تیر خورد و شهید شد. پدرش در کوچه فردوسی سابق (شهید رفعت فعلی) یک مغازه لوازم‌التحریرفروشی داشت که نامش سعدی نوین بود. به همین علت همه اهالی و مشتریان او را آقا سعدی صدا می‌کردند. شهادت آن جوان برای اهالی غم سنگینی داشت.» از دیگر شهیدان شمیران در دوران مبارزه با رژیم پهلوی که نامشان آذین کوچه‌های منطقه است می‌توان به شهید حمید حسنی کیا از اهالی جماران اشاره کرد که ۲۴ شهریور سال ۱۳۵۷ به فیض شهادت نایل آمد.

شهید محمود قیدی از اهالی دارآباد و شهید مرتضی عرفانی از اهالی نیاوران نیز از شهدای انقلاب اسلامی در شمیران هستند. طی ماه‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به دلیل درگیری‌های مسلحانه با باقیمانده سلطنت‌طلبان تعدادی از جوانان منطقه به شهادت رسیدند تا شهدای شمیران در دوران مبارزه به ۴۱ نفر برسد. در این روز به دستور امام(ره) دولت موقت تشکیل شد. در مقابل گروهی از ارتشیان طرحی برای دستگیری امام(ره) و کشتار مردم تدوین کردند که البته به خواست خدا نتوانستند اجرا کنند. مردم به ارتشی‌ها گل می‌دادند. نیروهای امنیتی آنقدر از اعتراض‌ها می‌ترسیدند که هر کسی را کفش کتانی به پا داشت یا ریش گذاشته بود دستگیر و بازجویی می‌کردند.

۱۷ بهمن

التهاب در پایتخت 

خبر می‌رسد که گروهی از نظامیان مسلح قصد داشتند از جاده ساوه به تهران بیایند و تظاهرات پایتخت را سرکوب کنند ولی جمعی از مردم خود را به این جاده می‌رسانند و در آن سنگربندی می‌کنند. مرکز شهر هر روز شلوغ است و ۱۷ بهمن شلوغ‌تر از همیشه. عده زیادی مجروح و شهید می‌شوند. علی نعمتی از ساکنان قدیمی نیاوران درباره تیر خوردن برادرش در این روز در خیابان انقلاب می‌گوید: برادرم را به بیمارستان برده بودند و فردای آن روز خبردار شدیم که زخمی شده. گمان می‌کردیم شهید شده و تا خودش را ندیدیم باورمان نشد که فقط بازویش در اثر اصابت گلوله زخمی شده است. فقط ۱۹ سالش بود و همانجا در بیمارستان وقتی نگرانی ما را دید، جلو پزشکان و پرستاران گفت: «سرباز خمینی از مرگ نمی‌ترسد.» این در حالی بود که هر که زخمی می‌شد برای اینکه دستگیر نشود بهانه‌ای می‌آورد که مثلاً حین عبور از خیابان تیر خوردم و اقرار نمی‌کرد که در تظاهرات علیه رژیم شرکت داشته است.

 تصاویر | روایت آن ۱۰ روز در شمیران | از تظاهرات سرپل تجریش تا ستادهای توزیع ارزاق

۱۸ بهمن

پیاده‌روی تا مرکز شهر

در این روز انقلاب رسانه‌ای جدید یافت. یک دستگاه فرستنده تلویزیونی سیار در مدرسه علوی مستقر شد تا اخبار انقلاب به‌صورت مستقیم به گوش مردم و جهانیان برسد. واکنش رسانه‌های بیگانه و به‌ویژه رادیوها و شبکه‌های انگلیس و آمریکا انتشار شایعاتی درباره دگرگونی اوضاع و شکست قریب الوقوع انقلاب مردم بود. شایع شده بود که ارتش آمریکا از شاه حمایت می‌کند و به کمک سلطنت‌طلبان در ارتش ایران می‌آید. اهالی هر روز برای پیوستن به تظاهرات در گروه‌های بزرگ، پیاده یا سواره عازم میدان‌های اصلی شهر می‌شوند. مسیرهای اصلی نیز خیابان‌های ولی‌عصر(عج) و دکتر شریعتی فعلی یا جاده شمیران است.

آن سال‌ها بسیاری از اهالی شمیران کشاورز و باغدار بودند و خودروی شخصی در اختیار نداشتند. بسیاری از خاطراتی هم که کوچک‌ترها از روزهای مبارزه از زبان بزرگ‌ترها شنیده‌اند با پیاده‌روی طولانی برای رسیدن به تظاهرات یا بازگشت شبانه به خانه پیوند خورده است.

 تصاویر | روایت آن ۱۰ روز در شمیران | از تظاهرات سرپل تجریش تا ستادهای توزیع ارزاق

۱۹ بهمن

تحرک نظامی‌ها

ارتش قدرت نمایی می‌کند و بختیار برای تیراندازی به مردم مجوز می‌دهد. دولت مستعجل بختیار مدام از نیروی نظامی دم می‌زند که باید در خیابان‌ها مستقر شود و به شدت با اعتراض‌ها برخورد کند. بهانه هم حفظ کشور است! آسمان تهران در این روز میزبان پرواز هواپیماهای نظامی است که تسلیم نشدن ارتش و قدرت نیروی هوایی را به رخ می‌کشد. در مقابل عده زیادی از همافران و کارکنان نیروی هوایی در دیدار با امام(ره) به وی سلام نظامی می‌دهند تا همه بفهمند ارتش در حال فروپاشی است. اما شجاعت و کاردانی امام(ره) نیز همه توطئه‌ها را خنثی می‌کند به‌ویژه آنکه پیام می‌دهد مردم و توده‌های به تنگ آمده از ستم دیگر جز به سرنگونی سلطنت رضایت نمی‌دهند.

 تصاویر | روایت آن ۱۰ روز در شمیران | از تظاهرات سرپل تجریش تا ستادهای توزیع ارزاق

۲۰ بهمن

همافران می‌آیند

پیوستن همافران به انقلاب اســلامی خشــم افراد گارد جاویدان را در پی دارد. همافران و دانشجویان نیروی هوایی با گارد جاویدان درگیر می‌شوند و اخبار مختلفی درباره تعداد کشته‌ها و وقایع خونبار از راه می‌رسد. مبارزه سرنوشت‌ساز آغاز شده و تهدید نظامی و احتمال کشتار عمومی در خیابان‌ها مدام قوی‌تر می‌شود. امام(ره) استوار و قاطع است و به مردمش دلداری می‌دهد: هراس نداشته باشید که پیروزی با حق است.  

 تصاویر | روایت آن ۱۰ روز در شمیران | از تظاهرات سرپل تجریش تا ستادهای توزیع ارزاق

۲۱ بهمن

شکست حکومت نظامی

خبر مثل بمب ترکید. مردم اسلحه خانه نیروی هوایی را تصرف کرده بودند. خبرهای بهتر در راه بود. کلانتری‌ها یکی پس از دیگری تسلیم می‌شدند و اگر هم مقاومتی بود با رشادت جوانان انقلابی از بین می‌رفت. ارتش آخرین تیر ترکش را رها کرد. نیروهای گاردی از کاخ نیاوران راه افتادند و به سمت مرکز شهر می‌رفتند. از ساعت ۴:۳۰ دقیقه بعد از ظهر حکومت نظامی اعلام شده بود. با فرمان امام(ره) مردم برقراری حکومت نظامی و منع حق‌ تردد را نادیده می‌گیرند و به خیابان‌ها می‌ریزند. با این حال نیروهای نظامی به‌صورت پراکنده در شهر گشت می‌زنند. در میدان انقلاب یک بالگرد از بالا به مردم تیراندازی می‌کند. یک شاهد عینی از اهالی اُزگُل از مشاهداتش در آن روز می‌گوید: در خیابان انقلاب یک گلوله از بالگرد به جوانی خورد که می‌گفتند دانشجو است. آن موقع شانزده سالم بود و وحشت زده شدم. گمان کردم تیر به گردن جوان دانشجو خورد چون از پیکرش خون زیادی روی زمین پخش شد. اما بعداً شنیدم که شهید نشده بلکه تیر به کتفش خورده و زنده مانده. آن روز شنیدم که ۳ یا ۴ نفر دیگر هم در اثر تیراندازی از بالگرد زخمی شدند.

 تصاویر | روایت آن ۱۰ روز در شمیران | از تظاهرات سرپل تجریش تا ستادهای توزیع ارزاق

۲۲ بهمن

روز بزرگ 

ساعت ۸ صبح ارتش اعلام بی‌طرفی می‌کند تا بالاخره خبر اصلی در فضای کشور طنین اندازد: حکومت سر نیزه ساقط شد. همان روز تا بعد از ظهر مراکز گارد شاهنشاهی و اغلب نهادهای دولتی از تلویزیون گرفته تا زندان‌ها به دست انقلابیون می‌افتد. اسناد و اعترافات سران ارتش نشان داد بسیاری از ارتشی‌ها و نیروهای نظامی نیز دل در گرو رهبری امام خمینی(ره) داشتند و با اینکه برای ترساندن مردم شایع شده بود بالاخره روزی به روی انقلابیون آتش خواهند گشود، حاضر نمی‌شدند به سمت مردم شلیک کنند. سرانجام پیام پیروزی قطعی از رادیو پخش می‌شود و چند دهه مبارزه به نتیجه می‌رسد.

اسلام بار دیگر رمز پیروزی خون بر شمشیر می‌شود. خبر پیروزی را کمتر کسی داخل منزلش شنیده. چون همه برای مبارزه در خیابان‌ها آماده بودند و گمان نمی‌کردند ارتش تسلیم شود. برای بسیاری این خبر خوش‌ترین خبر زندگی‌شان بود. خبری که هنوز طنین‌اش در گوش‌ها می‌پیچد و برکاتش در زندگی ایرانیان جاری است.

 *منتشر شده در همشهری محله یک به تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۱۸

کد خبر 736667

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha