همشهری آنلاین _ مریم قاسمی: از آنجا که این نیروگاه آبی است انتظار می رود کنار سد یا رودخانه ای باشد اما این طور نیست. از قرار معلوم دهه ۴۰، سطح آبهای زیرزمینی تهران به شدت بالا میآید، طوری که یخچالهای خانیآبادـ یخچال به معنای قدیمیـ پر آب شده بودند. کارشناسان میآیند زمین این محله یعنی خزانه را برآورد میکنند و میبینند بله آب اینجا فراوان و تا ۳۰ سال آینده تأمین است و با استفاده و بهرهبرداری از این آبها میشود نیروگاه علم کرد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
کلنگ ساخت نیروگاه برق سال ۱۳۴۱ به زمین زده شد و در دی ماه ۱۳۴۳ قرارداد خرید دستگاهها با شرکت «جنرال الکتریک» بسته و از ۱۵ فروردین ۱۳۴۵ عملیات ساختمانیاش شروع میشود. بهای خرید، حمل، نصب، بیمه و تعلیم متخصص برابر ۲۴۸۰ میلیون ریال ارزیابی شد که مبلغ دلاری آن از محل وام بانک صادرات واردات آمریکا توسط سازمان برنامه دریافت میشود. وارد کردن دستگاهها و تجهیرات شامل ژنراتور تانکر یک طرف و رساندن آن به محله خزانه طرف دیگر.
دستگاهها را سوار برتریلر تا کشتارگاه میآورند. از آنجا که خیابانها برای این کار پیشبینی نشده بود راه برای عبور نمیداد! میگویند ۳ ماه طول کشید تا توانستند دستگاهها را از چهارراه چیتسازی تا کارخانه روغن نباتی قو بیاورند. راه باریک بوده و تریلیها راه برای گردش نداشتند و مجبور میشوند دیوارهای کارخانه روغن نباتی را خراب کنند تاتریلی بتواند گردش کنند. بالاخره بعد از ۴ سال نیروگاه توسط شرکت آمریکایی «سندرسوناند پورتر» ساخته و در دی ماه ۱۳۴۵ افتتاح میشود.
هرکس برق اضافه مصرف کند، پول کمتری پرداخت می کند!
نیروگاه برق راه میافتد و ۲۴ ساعته در ۳ نوبت کار میکند و اصلاً نمیخوابد! تصور کنید دهه ۵۰ است و هنوز در تهران کارخانههای زیادی راه نیفتاده و مصرف خانگی هم محدود بوده و وسایل برقی خانگی مردم منحصر میشده به چند لامپ ۱۰۰ وات و در نهایت یک یخچال ۹ فوت و یک تلویزیون مبلی. مجبور میشوند سیاستهای تشویقی را پی بگیرند و به مردم بگویند هرکس برق اضافه مصرف کند پول کمتری پرداخت کند! اینطوری مردم را به مصرف بیشتر تشویق میکنند.
مصرف کم سبب میشد که خط تولید نتواند به حداکثر توان خودش برسد و نیروگاه با حداقل کار میکرد. ۱۵ـ ۱۶ سال نمیگذرد که چنان مصرف بالا میرود که سال ۱۳۵۹ـ ۱۳۶۰ در ساعات «پیک» دیگر نیروگاه جوابگوی مصرف نمیشود! درست زمانی که سروکله بابا برقی در تلویزیون ظاهر شد و جمله معروف «هرگز نشه فراموش لامپ اضافه خاموش! » شد ورد زبانها!
آب، بخار یا برق، بخار
بد نیست بدانید که از آب چگونه برق گرفته می شود: مرحله اول آب را از چاه استخراج میکنند و در قسمت همزن یا پارکتیواتور سختی یا ناخالصیهای آب را به کمک آبآهک و کلرفریک میگیرند و محصول میشود آبنرم، این کارها در قسمت تصفیهخانه انجام میشود. وقتی آب نرم شد پمپاژ میشود قسمت همکف نیروگاه یا اپراتور که در این قسمت آب نرم به آب مقطر تبدیل و در تانکها دخیره میشود. مرحله بعد این آب میرود قسمت کندانسور که بعد از یکسری مراحل پیش گرمکن وارد بویلر یا آتشدان میشود. درجه آب این موقع ۵۰۰ درجه فارنهایت یا ۳۷۰سیسی است.
آب مقطر بعد از مراحلی که گذشت وارد آتشدان سوپرهیت میشود و با درجه ۹۵۰ درجه فارنهایت آمادهسازی برای ورود تدریجی به قسمت توربین میشود و این مرحله بارگیری یا برقگیری است. توربین وصل است به ژنراتور و از ژنراتور برق وارد ترانس میشود. ولتاژ این برق ۱۳ هزار و ۸۰۰ کیلو وات است که ترانس مبدل تبدیل میکند به ۶۳ هزار وات و از آنجا میآید روی قسمت توزیع برق که در آن قسمت یکسری از کلیدهای تغذیهکننده پستهای خانگی یا فشار ضعیف است و الی آخر.
اما با این اوصاف شاید بپرسید آن بخار ۹۵۰ درجه چه میشود؟ خدا وکیلی اگر در فضا رها شود که یک روزه هوای تهران میشود جهنم و از طرفی به سر سال نرسیده تمام ذخیره آبهای زیرزمینی تمام میشود. قضیه این است که در یک چرخه بسته این بخار سرد میشود و برمیگردد.
اگر گذرتان به حوالی نیروگاه برق بیفتد، میبینید از دودکشهای نیروگاه، بخار به آسمان بلند میشود و از قضای روزگار این بخار حسابی خنک است و به قول اهل محل مثل شبنم روی تن آدم مینشیند! اگر ساکن محله خزانه هستید خیالتان را راحت کنم این بخار خنک هیچ ضرری برای شما و درختان ندارد و شاهد مدعا درختان کاجی است که این موقع سال در مجاورت این بخارها در هوایی مشابه هوای شرجی شمال به رشد خود ادامه میدهند.
نظر شما