تعادل به معنای توانایی توزیع وزن به گونهای است که بتوانید بدون افتادن بایستید یا حرکت کنید، یا اگر لغزیدید بتوانید تعادل خود را بازیابید. تعادل خوب نیازمند هماهنگی چندین بخش بدن است: سیستم عصبی مرکزی، گوش درونی، چشمها، عضلات، استخوانها و مفاصل. مشکل در هرکدام از اینها میتواند بر تعادل تأثیر بگذارد.
در واقع فرایندهای پیچیدهای در بدن وجود دارند که به شما اجازه میدهند بهطور مستقیم بایستید و بهطور ماهرانه از فضا عبور کنید - که شامل مغز و نخاع، گوش درونی، چشمها، اعصاب محیطی و عضلات و استخوانها میشوند- این فرآیندها وقتی بهدرستی کار میکنند، به ندرت مورد توجه قرار میگیرند. اما مشکلات تعادل اغلب در سالهای بعدی زندگی یک فرد شروع به ظاهر شدن میکنند. این اختلال ممکن است با احساس به هم خوردن تعادل شروع شود و به تدریج بدتر شود تا جایی که ترس از افتادن محدودیتهایی را در فعالیتهای روزمره شما ایجاد کند.
ازآنجاکه بسیاری از قسمتهای بدن در حفظ تعادل دخیل هستند، اختلالات تعادل ممکن است از طیف گستردهای از شرایط ناشی شوند. داروها میتوانند موجب سرگیجه شوند. الیاف عصبی کوچک در پاها کمتر حساس میشوند، که میتواند افراد را بیثبات کند. حتی داشتن یک سرماخوردگی شدید میتواند باعث اختلال موقتی دردستگاه حفظ تعادل در گوش درونی شود. اما تغییرات جسمانی ناشی از سالخوردگی شایعترین دلیل فقدان تعادل است.
مشکلات تعادل در سالمندان یک مشکل جدی هستند. بسیاری از سالمندان به علت آسیبدیدگی ناشی از سقوط قرار به بخش اورژانس آورده میشوند میگیرد، و موارد زیادی از مرگ به علت این سقوطها رخ میهد. اکثریت قریب به اتفاق شکستگیهای لگن (۹۵٪) وقتی رخ میدهد که یک سالمند به علت از دست دادن تعادل میافتد.
یکی از مخربترین جنبههای مشکلات تعادل در سالمندان این است که هنگامیکه توانایی حفظ تعادل شروع به کاهش میکند، میتواندد آنها را وارد یک چرخه تضعیف کند- احساس ناپایداری یا سرگیجه باعث میشود سالمندان از فعالیت بدنی بیشتر اجتناب کنند و این امر به نوبه تغییرات بدنی در سالمندی را که باعث فقدان تعادل میشوند، تشدید میکند. در برخی از سالمندان بهویژه پس از سقوط، ترس گسترش پیدا میکند و باعث یشود آنها منقبض شوند، هنگام راه رفتن لرزش داشته باشند و در خودشان محدودیت حرکتی ایجاد کنند که درواقع خطر سقوط را افزایش میدهد، بهویژه ازآنجاکه در این وضعیت تمرکز بیشتری روی جلوگیری افتادن خود دارند تا کاری که در دست انجام دارند.
دستگاههای بدنی که تعادل را حفظ میکنند
از دست دادن تعادل میتواند به تغییرات (موقت یا بلندمدت) در اندامها و دستگاههای مختلف بدن مرتبط باشد
یکی از مناطق کلیدی دخیل در مشکلات تعادل، دستگاه دهلیزی یا وستیبولار گوش درونی است. حرکت مایع درون یک سری ساختارها ازجمله کانالهای ریز، مخازن و سلولهای مو مانند، پیامهایی را به مغز ارسال میکند که موقعیت سر را اطلاع میدهد. دانههای ریز کربنات کلسیم برای اعمال فشار بر ساختارهای مو مانند هر زمان که سر خم میشود، حرکت میکنند و مغز را از حرکت بدن در فضا مطلع میکنند. وقتی این ساختارها آسیب ببینند، یا وقتی سلولهای عصب دهلیزی با افزایش سن کاهش پیدا کنند، احتمال بیشتری دارد که سرگیجه را تجربه کنیم.
بینایی نیز تابع مهم دیگری از تعادل است، ازآنجاکه برای ایستادن روی پاهای خود نیاز به احساس روشنی از محیط اطراف داریم (اگر در این مورد شک دارید، سعی کنید روی یک پا با چشمان بسته بایستید). وقتی کسی مشکلات بینایی پیدا میکند، توانایی او در قضاوت فواصل و عمق میدان دید میتواند منجر به از دست دادن تعادل شود.
در تمام عضلات، مفاصل و تاندونهای ما، گیرندههایی بنام گیرندههای حس عمقی یا پروپریوسپتورها وجود دارند که به مغز در مورد تغییرات ظریفی که نیاز به تنظیم دارند، اطلاع میدهند، مانند هنگامی که پا روی یخ قرار میگیرد. در چنین مواردی مغز با سرعتی برقآسا دستورالعملهایی برای واکنش ارسال میکند. اما وقتی عضلات و تاندونهای ما ضعیف، خشک یا کند باشند، کمتر احتمال دارد بتوانیم از سقوط خود جلوگیری کنیم.
درحالیکه سالخوردگی میتواند بر هر یک از سیستمهای فوق تأثیر بگذارد، داروهای تجویزی نیز ممکن است این کار را انجام دهند. داروها میتوانند باعث احساس خوابآلودگی (کند شدن واکنشهای شما)، ایجاد حس سرگیجه، تاری دید، تغییر مایع در گوش درونی و آسیب به اعصاب شوند.
برخی از داروهای رایج مرتبط با مشکلات تعادل عبارتند از: داروهای ضد افسردگی، آنتیهیستامینها، داروهای فشارخون، داروهای دیابت، داروهای قلبی، مسکنها و آرامبخشها. مصرف چندین دارو بهطور همزمان خطر عوارض مرتبط با تعادل را افزایش میدهد. اگر نگران سقوط هستید، مطمئن شوید با پزشکتان در مورد داروهایتان و مشکلات تعادلی که ممکن است بهعنوان عوارض جانبی بروز کنند، صحبت کنید.
نظر شما