واقعیت این است که اغلب آنچه درباره ارزش اقتصادی زبالههای قابل بازیافت گفته میشود اغراقهایی است خوشباورانه و فاقد محمل فنی. بهعنوان یک فعالیت اقتصادی، احتمالا بازیافت زباله میتواند ازجمله کمجاذبهترین حوزههای سرمایهگذاری باشد. سود حاصله بهنسبت هزینههای انجام شده چندان قابل توجه نیست، مضاف بر آنکه مشتریان نیز برای استفاده از کالاهای تولید شده با صد جور اما و اگر روبهرو هستند. از سوی دیگر تجربه نشان داده آنچه بهعنوان «اقتصاد زباله» از آن یاد میشود بسیار متکی به یارانههایی است که از سوی شهرداریها پرداخت میشود، در غیراینصورت هیچ سرمایهگذاری حاضر نمیشود به این حوزه روبیاورد.
بعد: آنچه گفته شد البته نافی اهمیت بازیافت نیست. بشر بهناچار روزانه انبوهی زباله تولید میکند (این حجم در تهران اکنون افزون بر 7 هزار تن در سال رسیده است) و بازیافت زبالهها گذشته از آنکه از انباشت پسماند در عرصههای وسیعی از طبیعت جلوگیری میکند، از طریق بازگرداندن بخشی از مواد به چرخه مصرف، از فشار بر منابع زمین نیز میکاهد. اما مجموعه فعالیتهای مرتبط را «استخراج طلا از زباله» دانستن از آن جمله مبالغههایی است که ممکن است بهجای بیشتر باوراندن ماجرا، اصل موضوع را هم با تردید روبهرو کند.
نکته این است که در همه سالیان گذشته عمده تلاشهای فرهنگی و رسانهای نهادهای مرتبط نه در راستای کاهش تولید زباله و بلکه در جهت جلب علاقه مردم به مقولاتی مثل تفکیک زباله، بازیافت از مبدأ و... بوده است. بعضا درباره میزان زبالههای بازیافتی نیز آمارهایی ارائه میشود که مطلقا واقعیت ندارد.
سرانجام: شنیدهایم که روباه هوشمندی در پاسخ به این سؤال که با چند روش میتواند از برابر یک شیر فرار کند، گفته بود: راهها از صدتا هم افزونتر است، اما کماکان از همه مؤثرتر و بهتر این است که نه من شیر را ببینم و نه شیر من را. در موضوع زباله نیز قطعا مناسبترین و بهترین چاره کاهش تولید زباله است و بس. هماکنون بهطور متوسط هر ایرانی روزانه یک کیلو زباله تولید میکند. (منظور فقط زبالههای خانگی است، سرانه زبالههای صنعتی و شیمیایی و نفتی و... در این برآورد محاسبه نشده است.) هنر این است که مردم را مجاب کنیم این مقدار را کاهش دهند.
اگر صد گرم، فقط 100 گرم از زبالههای تولیدی هر ایرانی کاسته شود میتوان تصور کرد که 10 درصد مصرف کمتر، 10 درصد فشار کمتر به منابع طبیعی و ملی چه آثار گستردهای بر اقتصاد کشور داشته و البته 10درصد انتشار کمتر زباله در محیطزیست تا چه حد میتواند از این فرایند تأسفبار تبدیل طبیعت ایران به انباشتگاه زباله بکاهد.
در سالی که بهعنوان سال «اصلاح الگوی مصرف» نامیده شده، این خود میتواند یک هدف کمی قابل دسترس و قابل سنجش در همین زمینه باشد. بهجای همه حرفهایی که در جهت تقلیل موضوع به مواردی همچون خاموش کردن لامپ اضافی و... عنوان میشود.