پاسخ به این سؤال، اصلا راحت نیست. هر چقدر هم به مغزتان فشار بیاورید، بعید است اسم خبرنگاری را بتوانید از ته و توی آن بیرون بکشید.
از بر و بچههای بخشهای خبری آن زمان، همان مجریهای خبر مثل افشار و بابان و حیاتی در ذهن باقی ماندهاند و تقریبا دیگر هیچ.
ولی این روزها اگر اخباربین حرفهای هم نباشید و فقط گاهی اوقات پای یکی از بخشهای خبری بنشینید، باز هم با تعدادی از گزارشگرهای تلویزیون آشنا هستید و یا حداقل اسمهایی مثل نجفزاده یا مرآتی به گوشتان خورده است.
در این دوران جدید، نام خبرنگار و گزارشگر، همپای نام مصاحبه شونده مهم شده است و مثلا زیرنویس میشود: «مرآتی و وزیر رفاه».
ولی این اتفاق جدید در همین سطح و ظاهر باقی میماند، اگر اتفاق مهم دیگری نمیافتاد: شخصی شدن گزارشها. این جریان باعث شد تقریبا برای اولین بار در تلویزیون، گزارشهای هرکسی «شخصیت» مخصوص به خودش را داشته باشد. اتفاق مهمی که شاید بتوان کامران نجفزاده را آغازکنندة آن دانست.
در گذشته به سر و شکل مشابه گزارشها و لحنهای یکسان گزارشگرها عادت کرده بودیم. فرقی نمیکرد که مثلا دربارة سوژهای مثل راهپیمایی بیست و دوم بهمن، این یکی گزارش تهیه کند یا آن یکی. چون نتیجه فرق چندانی با هم نداشت.
گزارشهای آن زمان تلویزیون، مثل قالبهای از پیش آماده شدهای بود که فقط یک نفر باید مواد لازم را در آن میریخت، حالا چه کسی، چندان مهم نبود. ولی حالا واقعا فرق میکند دربارة فلان سوژه، چه کسی گزارش تهیه کند، چون نتیجه ممکن است از زمین تا آسمان فرق کند.
یکی از دلایل متمایز شدن گزارشهای نجفزاده هم به خاطر دخالت دادن شخصیتاش در سر و شکل گزارشهایش است. نجفزاده آدمی احساساتی است، قبلا شعر میگفته، داستان نوشته است و روزنامهنگار هم بوده.
ویژگیهای گزارشهای او را هم ردیف کنیم، تقریبا به همین ویژگیهای شخصیتی میرسیم. خیلی از گزارشهایش رمانتیک و احساساتی است. متن، نقش مهمی در گزارشهایش دارد.
سوژههای متفاوت گزارشهایش هم احتمالا ریشه در سابقة روزنامهنگاریاش دارد. این ویژگیها در کنار لحن صمیمی و خودمانی و ساختار تصویری و پرداخت نسبتا فکر شده، هویت گزارشهای نجفزاده را تشکیل میدهد.
برای چند تا از گزارشگرهای دیگر تلویزیون هم میتوان این ویژگیها را ردیف کرد. ویژگیهایی که به گزارشهای آنها شخصیت و هویت جداگانهای داده است.
البته این شخصی شدن، عوارض خودش را هم دارد. مثلا پرطرفدارشدن گزارشهای نجفزاده باعث شده خیلی از گزارشگرهای دیگر به تقلید از سبک نجفزاده، احساسات از خودشان خرج کنند و برای هر سوژهای، یک متن ادبی را روی تصاویر بیربط و باربط بخوانند.
چون احتمالا این گزارشگرها فکر کردهاند هر گزارشی فقط با احساسات، شخصی میشود. در نتیجه در بعضی مناسبتها، آدم بخشهای خبری را با برنامة شعر و ادب اشتباه میگیرد!