با سامسون پطروسیان فوتبالیست سابق تیم‌ملی در محل کارش همکلام شدیم. او مدافع سابق تیم‌های آرارات و ذوب‌آهن، متولد اسفند ۱۳۴۷ در محله مجیدیه بوده، اما چند سالی می‌شود که محل کارش را به منطقه ۶ آورده و بیشتر وقتش را اینجا می‌گذراند.

سامسون پطروسیان

به گزارش همشهری آنلاین، به سختی لابراتوار دندان‌سازی‌اش را پیدا کردیم. حدود ۵ بار کوچه‌ سیزدهم خیابان میرزای شیرازی را بالا و پایین کردیم تا در نهایت شماره پلاک مورد نظرمان را که‌ترتیب قرار گرفتنش با شماره‌های دیگر همخوانی چندانی نداشت، پیدا کردیم. تمام کلافگی و سردرگمی ما با ورود به راهرو ساختمان و دیدن تابلو بزرگی از تصویر آندرانیک تیموریان با پیراهن تیم‌ملی از بین رفت. سامسون وقتی توجه و مکث ما را روی این قاب بزرگ می‌بیند بلافاصله می‌گوید «این عکس تعصب و عرق ما ارمنی‌ها به این پرچم و کشورمان را نشان می‌دهد. ‌» پطروسیان برایمان از نقش عشق، تعصب و ثبات در زندگی شخصی و ورزشی‌اش می‌گوید. حرف‌های سامسون خواندنی است.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید 

  از ورزش شروع کنیم. برای آغاز، کمی از سابقه ورزشی‌تان برایمان بگویید.  


فوتبال را از سنین نوجوانی و در زمین‌های خاکی رافی و مجیدیه شروع کردم. نخستین تیمم هرازدان مجیدیه بود. از نوجوانان تا جوانان در این تیم بودم. با جوانان هرازدان به فینال هم رسیدیم و در نیمه نهایی با استقلال بازی کردیم. سال ۶۵ بود که بعد از هرازدان به باشگاه آرارات یا همان تیم اصلی ارامنه ایران رفتم. شروع فوتبالم با مربیگری حسن حبیبی همراه شد. در تیم جوانان با آقایان فلاحی و وانیک کشیشیان و در بزرگسالان با آقای حبیبی کار کردم که او خدمت زیادی به فوتبال ارامنه کرد.

آن سال‌ها آقای حبیبی تیم بسیار قوی ساخته بود. تیم ما بعد از استقلال و پرسپولیس بیشترین تماشاچی را داشتیم. الان هم با اینکه آرارات در لیگ تهران بازی می‌کند، نسبت به خیلی از تیم‌های لیگ برتر، تماشاگران بیشتری دارد. در ۱۸ سالگی توسط علی پروین به تیم‌ملی بزرگسالان دعوت شدم. در پست دفاع بازی می‌کردم. با محمد مایلی کهن هم ۲ سال در تیم‌ملی کار کردم. به‌طور کلی ۴یا۵ دوره به تیم‌ملی دعوت شدم. در بازی با استرالیا بود که ایران ۵ بازیکن ۲ اخطاره داشت. همان زمان توسط ویرا مربی برزیلی به تیم‌ملی دعوت شدم. داشتیم برای بازی آماده می‌شدیم که فیفا آن ۵ بازیکن را بخشید و من هم به خانه‌ام برگشتم و حضور در این مسابقه تاریخی را از دست دادم.  


  در تیم ذوب‌آهن بازیکن بسیار مطرح و کاپیتان این تیم بودید. کمی هم در این باره بگویید.  


حدود ۷ سال در تیم ذوب‌آهن بازی کردم که ۳ سال آخر هم کاپیتان بودم. زمانی که به تیم ذوب‌آهن رفتم، آقای بهرام عاطف سرمربی و منصور ابراهیم‌زاده کمک مربی بودند. سپس آقای یاوری آمدند که با او بهترین تیم شهرستانی را داشتیم. با آقای کربکندی هم قهرمان جام حذفی شدیم.  


  در زندگی ورزشی تصمیم اشتباهی داشتید که حالا از آن پشیمان باشید؟  


به‌طور کلی از دوران فوتبالی و ورزشی‌ام راضی‌هستم. شاید تنها اشتباهم این بود که برای ادامه فوتبالم به شهرستان رفتم. ولی از اینکه به تیم ذوب‌آهن پیوستم پشیمان نیستم. ذوب‌آهن بعد از آرارات بهترین تیمی بود که در آن بازی کردم.  


  منطقه ۶ و محله میرزای شیرازی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟  


ارامنه تهران در مناطق و محله‌های مشخصی سکونت دارند. یکی از این مناطق منطقه ۶ و یکی از این محله‌ها میرزای شیرازی است. بزرگ‌ترین کلیسای ما در این محله قرار دارد که یکی از مهم‌ترین دلایلی است که من را به اینجا علاقه‌مند می‌کند. علاوه بر آن ما مدارس بزرگی هم در این محله داریم. البته من دوران تحصیلم را در محله‌های مجیدیه و نارمک گذراندم. چند سالی است که محل کارم را هم به این محله آوردم و با اینکه ساکن میرزای شیرازی نیستم، اما اینجا محله دوم من محسوب می‌شود. خاطرات زیادی هم از کوچه و خیابان‌های اینجا دارم. یادم هست برای تماشای مسابقه‌های استقلال در ورزشگاه امجدیه سابق (شهید شیرودی)، زیاد به میدان هفت‌تیر می‌آمدیم. ضمن اینکه اقوام من هم در اینجا زندگی می‌کنند.  


  چند سال است که محل کارتان را به این محله آورده‌اید؟  


۱۲ سال است که در این محله مشغول به کار هستم. زمان ما که فوتبال حرفه‌ای نبود، تمام فوتبالی‌ها شغل دوم داشتند. من هم از همان دوره جوانی لابراتوار دندان‌سازی را دایر کردم. البته در ابتدا لابراتوار در میدان ونک بود و بعداً به میرزای شیرازی منتقل کردیم.  


  اینجا از محله‌های مورد علاقه شما در دوران نوجوانی بود؟  


از همان دوران نوجوانی به این محله علاقه داشتم. آن زمان به این صورت بود که ارامنه‌ای که از سطح مالی و فرهنگی بالاتری برخوردار بودند، در میرزای شیرازی و محله‌های اطراف زندگی می‌کردند. به اصطلاح اینجا بالا شهر ارامنه بود.  


  چرا علاوه بر کار برای زندگی به این محله نمی‌آیید؟  


من در محله مجیدیه بزرگ شدم و به آنجا عادت کرده‌ام. همسرم هم اهل همان محله است و برای زندگی آنجا را انتخاب کردیم.


  چه زمانی ازدواج کردید و چند فرزند دارید؟  


۲۵ آذر سال ۷۴ ازدواج کردم. ۲ دختر به نام‌های سلین وسرا دارم.  


  آنها هم ورزش می‌کنند؟  


سلین در تیم بسکتبال نوجوانان باشگاه آرارات بازی می‌کند که به تیم‌ملی نوجوانان هم دعوت شد. ‌سرا هم در رشته دوومیدانی فعالیت می‌کند. خود من هم در ابتدا والیبال و بسکتبال بازی می‌کردم و در تیم فائیری مجیدیه بودم.  


  از ویژگی‌های خوب و بد محله به چه چیزهایی می‌توان اشاره کرد؟  


از لحاظ بافت شهری عالی است. آرامشی که در این محله برقرار است را دوست دارم. همین‌طور خلوت بودن این محله را می‌پسندم. اینجا به دلیل مرکزیتی که دارد و شرکت‌های دولتی و خصوصی بسیاری که در اینجا متمرکز شده‌اند، با وسیله نقلیه عمومی می‌توان به راحتی‌ تردد کرد. ولی از چیزهایی که شهرداری باید به آن بیشتر توجه کند، نظافت کوچه‌هاست. اگر به نظافت کوچه‌های پانزدهم و سیزدهم رسیدگی ‌شود محله‌ای ایده‌آل خواهیم داشت.


  شما پاتوق خاصی در محله دارید که با دوستان در آنجا دور هم جمع شوید؟  


بیشتر پاتوق‌های ما درمحل کارمان است. مثل لابراتوار خودم، کافی شاپ سروژ یا بوتیک دوستانم واروژ و هروس در خیابان سنایی. اغلب در محل کارمان همدیگر را می‌بینیم و خارج از اینها پاتوق خاصی نداریم.  


  در زندگی‌ شخصی‌تان مانند زندگی ورزشی‌تان ثبات دارید؟ چون در دوران ورزشی شما خیلی اهل تیم عوض کردن نبودید.  


بله در زندگی شخصی‌ام نیز همین‌طور است. خیلی اهل تغییر محیط و فرار کردن نیستم. اخلاقم به این صورت است که به جای عوض کردن سعی می‌کنم آن را تغییر دهم. بیشتر اهل مبارزه هستم تا فرار و برای همین هم در کار و هم در زندگی‌ام ثبات زیادی وجود دارد.  


  در زندگی شعاری دارید که آن را عامل موفقیت خود بدانید؟  


صداقت، معرفت و پایبند بودن به خانواده و خویشاوندان رمز موفقیت من است. این را هم باید بگویم که من دوستانم را خیلی دوست دارم ولی رفیق باز مثبت هستم نه منفی (باخنده). 


  به‌عنوان سؤال آخر، اگر به عقب برگردید چه چیزهایی را در زندگی‌تان تغییر می‌دهید یا چه کارهایی را دوباره انجام نمی‌دهید؟  


من دیپلم اقتصاد دارم. اگر زمان به عقب برگردد، حتماً تحصیلاتم را ادامه می‌دهم. در فوتبال هم شاید تصمیمات بهتری بگیرم و به عبارتی از شانس‌هایم بهتر استفاده کنم. ضمن اینکه حتماً در کارها و تصمیم‌گیری‌ها مشورت می‌کنم و از تجربیات دیگران کمک می‌گیرم.  

.........................................................................................................................................................

*منتشر شده در همشهری محله منطقه۶ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۹/۱۷

کد خبر 792701

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha