همشهری آنلاین، شقایق عرفینژاد: برشت نمایشنامههای زیادی در باره مبارزه با فاشیسم و در باره جنگ دارد. تفنگهای خانم کارار هم یکی از این نمایشنامههاست که داستانش در اسپانیای ژنرال فرانکو میگذرد. خانم کارار در شرایط دیکتاتوری و جنگ داخلی سعی میکند فرزندانش را در خانه نگه دارد و حتی تفنگها را جایی در خانه مخفی میکند. اما وقتی یکی از پسرانش که فقط برای ماهیگیری رفته بوده، کشته میشود، خودش تفنگها را بیرون میآورد و به دست بقیه پسرانش میدهد تا مبارزه کنند. بهروز سروعلیشاهی میگوید همیشه علاقه زیادی به کار کردن یکی از متنهای برشت داشته و بالاخره این متن را اجرا میکند و خوشحال است که مورد توجه مخاطب عام قرار گرفته است:
چه شد که این متن از برشت را برای اجرا انتخاب کردید؟
همیشه دلم میخواست نمایشنامهای از برتولت برشت کار کنم. پیش از این متن، در نظر داشتم نمایشنامه استثنا و قاعده را کار کنم، ولی به دلیل این که بارها در این چند سال اخیر اجرا شده، منصرف شدم. سه سال پیش نمایشنامه تفنگهای ننه کارار را به زبان فرانسه خواندم و خیلی من را جذب کرد. این متن را از فرانسه و انگلیسی ترجمه کردم و تصمیم گرفتم آن را کار کنم.
چرا از ترجمهای که از این نمایشنامه وجود دارد، استفاده نکردید؟
برای این که از اتصالات متن سر در نمیآوردم و ترجمه فرانسه برای من خیلی واضحتر بود. اما ترجیح دادم اسمم به عنوان مترجم درج نشود و همان دراماتورژ قید شود. چون در تعریف کلی یکی از کارهای دراماتورژ هم ترجمه متن برای اجراست. ترجمه من هم در واقع برای اجراست و نه انتشار.
در باره متن صحبت کنیم. زنی در این نمایشنامه وجود دارد که دوست ندارد فرزندانش درگیر جنگ داخلی که در اسپانیا اتفاق افتاده، شوند. ولی در انتها خودش تفنگهایی را که پنهان کرده به پسرانش میدهد تا مبارزه را ادامه دهند.
تم اصلی که برشت روی آن دست گذاشته، انتخاب بین منفعل بودن و مقاومت است. برشت این مفهوم را در این نمایشنامه برجسته میکند و در طی صحنههای پرگفتوگوی نمایشنامه ایده بی طرفی را ایده کارایی نمیبیند. برشت میگوید وقتی که با حمله و تهاجم و جنگ به هر شکلش چه جنگ بین سرزمینها و چه جنگ داخلی و حتی درگیری عقاید در یک کشور، مواجه هستیم، بی طرفی نقابی بر بزدلی است. خانم کارار یا ننه کارار در دو پاراگراف آخر نمایشنامه وقتی جنازه پسرش را برایش میآورند که فقط در حال ماهیگیری بوده و هیچ کاری نمیکرده، تصمیم میگیرد مبارزه کند.
متن در دراماتورژی چه تغییراتی کرده است؟
تفنگهای خانم کارار یکی از غیر برشتیترین نمایشنامههای برتولت برشت است. یعنی از شیوه فاصلهگذاری که شاخصه کارهای برشت است، در این نمایشنامه خبری نیست و متن کاملا بر اساس اصول ارسطویی نوشته شده و وحدتهای سه گانه زمان، مکان و عمل در آن رعایت شده است. اما از آنجا که میخواستیم ادای دینی هم به برشت بکنیم، صحنهای را که با شیوه فاصلهگذاری در اجرا گنجاندیم و شخصیتهای نمایش پیش تماشاگران مینشینند. یکی دیگر از تغییرات بزرگی که در کار ما نسبت به متن وجود دارد، این است که در این نمایش به هیچ عنوان اسلحه را نمایش نمیدهیم. در صورتی که در نمایشنامه اسلحهها در کلبه خانم کارار روی صحنه دیده میشود.
ما یک سخنرانی هم از ژنرال فرانکو در انتهای کار پخش میکنیم که به زبان اسپانیایی است. تماشاگر چیزی از سخنرانی نمیفهمد، ولی فضای اسپانیای آن زمان را حس میکند.
شما در کار بازی هم میکنید. این کار را برایتان سختتر نکرد؟
چرا. من همیشه اول کار تصمیم میگیرم در کار بازی نکنم، اما همیشه در آخر مجبور میشوم این کار را انجام دهم. چون یا بازیگر را درست انتخاب نکردهایم یا بازیگر مشکلی پیدا میکند. در این کار هم مجبور شدم این نقش را با فاصله سنی ۲۰ سال از نقش بازی کنم.
در باره صحنهپردازی نمایش گفتهاید طبق همانی است که در نمایشنامه بوده است. بیشتر توضیح میدهید؟
اول باید یک نکته کلی را در باره تئاتر تهران توضیح دهم. میگویم تئاتر تهران چون متأسفانه تئاتر ایران در تهران متمرکز شده است. در تئاتر تهران طراحی صحنه گران است و با مشکلات مالی که گروهها با آن مواجه هستند، خارج از مباحث هنری، مجبورند طرف مینیمالیسم و استفاده حداقلی از دکور و وسایل صحنه بروند. بنابراین این دکور مینیمال صرفا انتخاب هنری ما نیست. ما با کم ترین چیزها سعی کردیم کلبه ماهیگیری را بسازیم. ولی از آنجایی که گاهی یک شیئ روی صحنه میتواند یک دکور کامل را بازنمایی کند، تور ماهیگیری که خیلی اتفاقی زمان تهیه وسایل صحنه دیدیم، به ما خیلی کمک کرد. یعنی به جای یک پارچه معمولی تور ماهیگیری دست شخصیت خانم کارار دادیم و حس کردیم واقعا کلبه ماهیگیری را بازنمایی کرد. این به نظرم جادوی صحنه و اشیاست.
استقبال از نمایش چطور بوده است؟
ما پنج اجرای پایانی را میگذرانیم و از همین الان بلیتهای تمام اجراها فروش رفته است. ما مخاطب تئاتری چندانی نداشتیم و بیشتر مخاطب عام نمایش ما را تماشا کرد. من هم بیشتر دوست دارم مخاطب عام را در سالن داشته باشم و برایم لذتبخشتر است. چون ترجیحم تئاتر برای اجتماع است.
نظر شما