همشهری آنلاین: این روزها بازار تولید و اجرای تئاتر در تماشاخانههای دولتی و خصوصی داغ داغ است؛ نمایشهایی که گاهی در ترافیک اجرا میمانند و برخی از گروهها هم برای ادامه اجرایشان از سالنهای دولتی بهخصوصی کوچ کرده و تلاش میکنند، نمایش خود را برای اجراهای بیشتر از یکماه روی صحنه نگه دارند.
در آخرین روزهای پاییز بیش از ۹۰نمایش در تماشاخانههای پایتخت اجرا میشوند؛ نمایشهایی که بیشتر آنها برخلاف دهههای گذشته، ترجیح دادهاند از متون ایرانی استفاده کنند؛ نمایشهایی که با میانگین بلیت ۱۰۰هزار تومان روی صحنه میروند. اما با نگاهی گذرا به فروش بلیت در تماشاخانهها کف بلیتها از ۵۰هزار تومان شروع شده و سقف فروش بلیت تئاتر در پایتخت به ۵۰۰هزار تومان هم میرسد. گسترش اجرا در تماشاخانهها و حضور گروههای نمایشی میتواند یک شروع دوباره برای تئاتری باشد که تا سال پیش از یک رکود نسبی برخوردار بود. اما این کمیت چقدر در افت کیفیت مؤثر بوده؟ نمایشهایی که تماشایشان چنگی به دل مخاطب نمیزند.
افت کیفیت در کوتاهمدت شاید مشکلی را برای فعالان این حوزه و حتی تماشاگران ایجاد نکند، اما به اعتقاد بسیاری باعث میشود که تئاتر کشور، دیگر آن کیفیت اجرای گذشته را نداشته باشد؛ اینکه با توجه به شرایط اقتصادی امروز گروهها برای اجرای خود، کمترین وقت را بگذارند و برای آوردن تماشاگر به سالن از هر ترفندی استفاده کنند.
وقتی تماشاگر نادیده گرفته میشود
در دهههای قبل، اگر یک نمایش بهترین کیفیت را در کارگردانی و بازیگری داشت، حتی برای ۳ساعت میتوانست تماشاگر را روی صندلی بنشاند و تماشاگر تئاتر از تماشای اجرا لذت میبرد، اما حالا دیگر کسی حوصله تماشای هملت، اتللو یا نمایشنامههای ملی- ایرانی چندساعتی را حتی با بهترین کیفیت ندارد. حالا اگر این نمایش کیفیت پایین داشته باشد بهطور حتم تماشاگر امروز چیزی از دست نداده و ترجیح میدهد بهای بلیت را در این وضعیت سخت اقتصادی هزینه کار فرهنگی و... دیگر کند.
بازگشت بازیگران تلویزیون به صحنه
بسیاری از بازیگران تلویزیون که حالا دلیلی برای حضور در سریالهای تلویزیونی نمیبینند هم بهخاطر افت بیننده تلویزیون و هم درآمد کمی که دارند به صحنه تئاتر برگشتهاند؛ بازیگرانی که حتی پیشینه قابلتوجهی در تئاتر داشته و دارند، اما بهخاطر کیفیت پایین اجرا، نمایششان فروش بسیار کمی داشته و تماشاگر اندکی داشتهاند.
حضور بلاگرها در صحنه تئاتر
برخی از کارگردانان تئاتر در تلاش هستند که به هر نحوی شده، تماشاگر را به سالن بکشانند؛ از حضور بازیگران قدیمی گرفته و بهتازگی حضور قهرمان المپیک ورزشی، بلاگرها و... . شاید بخشی از حضور این افراد از نگاه کارگردان دلیل خاصی دارد! اما بهنظر میرسد دلیل عمده حضور این افراد برای پر کردن صندلیهای سالن نمایش است.
پیشکسوتان در صحنه تئاتر
شاید برای برخی از تماشاگران حضور قدیمیها در تئاتر جذاب باشد؛ بازیگران پیشکسوتی که در برخی از نمایشها حضور دارند، اما همین نمایشها، نتوانستهاند به لحاظ کیفی تماشاگر را راضی از سالن خارج کنند.
مشکلی اساسی به نام اقتصاد
نمیتوان منکر این شد که برخی از نمایشها توانستهاند در اجراهای خود بیشترین فروش را داشته باشند، اما این فروش در جامعه آماری ما دربردارنده چند نفر از جمعیت پایتخت است؟ تماشاگر امروز تئاتر دیگر به لحاظ مادی توانایی تماشای۲ یا۳ اجرا در ماه را بهخاطر گرانی بلیت ندارد و ترجیح میدهد حداقل بتواند یک اجرای خوب تماشا کند. تجربه نشان داده با وجود تبلیغات ناقص تئاتر در فضای مجازی و... باز هم نقل سینه به سینه بزرگترین تبلیغ برای تماشای یک نمایش است. شاید حضور یک بلاگر، چهره و... باعث شود که در هفته اول اجرا سالن پرشود، اما اگر نمایش کیفیت قابلتاملی نداشته باشد، بهطور حتم اجرا، تماشاگرش را از دست میدهد که البته عکس این قضیه در تئاتر نیز دیده میشود.
نظر شما