به گزارش ایسنا، دکتر مهدی محسنیانراد درباره انگیزه خود از نگارش آن اظهار کرد: در سال 1369 در تحقیقی که از روزنامه نگاران ایران صورت گرفت در پاسخ به سوالی که چرا تعداد اخبار کشف شده در ایران این قدر کم بوده و اغلب اخبار، دریافتی است سه روزنامهنگار از سه نقطه مختلف ایران گفته بودند سری که درد نمیکند، دستمال نمیبندند.
او با اشاره به اینکه نحوه عملکرد رسانهها به نحوه شکل گیری آنها بر میگردد افزود: اما این سه روزنامه نگار از ضربالمثلی استفاده کرده بودند که از دورههای پیشین به ما رسیده است و این نشان میداد باید ریشههای فرهنگی چنین مسائلی را در گذشته جستجو کرد. همین موضوع پایه شکلگیری این تحقیق شد. [ریشههای فرهنگی ارتباط در ایران رونمایی میشود]
وی ادامه داد: حدود شش سال طول کشید تا دکتر غریب ـ رئیس وقت پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران ـ با حمایت از این تحقیق موافقت کردند و حدود سه سال نیز خود تحقیق به طول انجامید که در آن به جستجوی ریشههای فرهنگی ارتباط در ایران با توجه به اشعار حکما در یازده قرن اخیر و همچنین مجموعهای از ضربالمثلها پرداخته شد و نکاتی درباره باید و نبایدهای ارتباطات در ایران از آنها استخراج شد.
او با اشاره به اینکه در این حوزه به یازده نوع سکوت رسیدیم که حکما آنها را به ما آموزش دادهاند ادامه داد: این ریشهها هنوز در ارتباطات فردی و همچنین ارتباط ما با رسانهها نقش ایفا میکنند که بخشی از آن در مدلی که در کتاب ارائه شده، آمده است. این مدل که مدل هشت انگارهای نام دارد نشان میدهد در یازده قرن گذشته به ما یاد دادند برای برقراری ارتباط با دیگران اول باید شرایط را بسنجیم که آیا در شرایط موجود میتوان باطن را آشکار کرد یا تنها باید ظاهر را نشان داد. ما براساس یک طیف به تصمیمگیری در این زمینه میرسیم.
نویسنده کتاب ریشههای فرهنگی ارتباط در ایران تصریح کرد: براساس طیفهای دیگری نیز که در این مدل آمده است نشان داده میشود همچنین درباره اینکه شرایط، خودی است یا غیر خودی و اینکه باید حرف بزنیم یا سکوت کنیم نیز تصمیم گیری میکنیم. از ترکیب این سه نقطه هشت انگاره پدید میآید، ضمن اینکه دلیلی نیز وجود ندارد که مثلا اگر شرایط، خودی باشد حتما باطن را ارائه کنیم.
وی با بیان اینکه این شرایط تا امروز حتی در ارتباطات سیاسی ما نیز وجود دارد که همه چیز را اندازهگیری میکنیم تصریح کرد: بدتر از آن اینکه این طیفها نشان میدهد در یازده قرن اخیر حکما به ما یاد دادهاند هیچ وقت شرایط ثابت فرادستی را از خود بروز ندهیم یعنی گاهی نیز فرودست شویم تا کارمان پیش برود. در واقع ستایشها و نیز گنده کردن آدمها در رسانهها و زندگی روزمره نیز بر همین اساس در این مدل دیده میشود.
به گفته محسنیانراد این کتاب آئینه وضعیت ماست که قطعا باید درست شود. در واقع در ایران شرایطی است که مردم بسیار هشیار هستند و همه چیز را تعقیب میکنند اما بروز نمیدهند. دولتمردان ایران نیز باید حواسشان جمع باشد. مثلا زمانی که سفر میروند و مردم فراوانی را در اطراف خود میبینند نباید فکر کنند آنها فقط برای استقبال از او آنجا جمع شدهاند زیرا این استقبال امری جا افتاده در فرهنگ ماست و ربطی به محبوبیت تنهای آن فرد ندارد.
او با اشاره به سخنان دکتر معتمدنژاد درباره نحوه شروع به کار مطبوعات در کشور گفت: پیش از این ایشان میگفتند تنها راه این است که صدور امتیاز برای مطبوعات تعطیل شده و فقط ثبت نام آنها را داشته باشیم، اما امروز معتقدند تنها آدرس ارائه میشود تا اگر کاری بود، تماس بگیرند. به یاد داشته باشیم تا انحصار رسانهها پایان نیابد، رادیو و تلویزیون از انحصار دولت خارج نشوند و مطبوعات نیز به معنای واقعی آزاد نشده و نقش دیدهبان را ایفا نکنند، مشکلات ارتباطی کشور، سامان نخواهد یافت؛ زیرا این مطبوعات هستند که باید به ما یاد بدهند و باطن در مطبوعات است. [کتاب تکنولوژیهای نوین ارتباطی رونمایی میشود]
وی با تشکر از دکتر غریب و دکتر فاطمی ـ روسای پیشین و فعلی پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران ـ با بیان اینکه این تحقیق، از سوی وزارت علوم به عنوان یک تحقیق پایه انتخاب شده است، با اشاره به جمع بندی پایان کتاب به قرائت بخشهایی از آن پرداخت: برخی از اندیشمندان معاصر ایران بر این اعتقادند که تقلید دوگانه ما از پدیدهی دو وجهی، که وجهی از آن پیروی از غرب و وجه دیگر تقلید از گذشته بود سبب شده ما موجودی شویم پای در گل مانده، اما تحقیق حاضر به این نتیجه رسید که ایرانی به صورت ترکیبی از فردیت خویش و حاوی سهمی از ذخیره اطلاعات جامعه و تمدن و با اتکا به حافظه جمعی خود به گونهای هوشمندانه ـ اما تلخ ـ در گل نماند؛ بلکه آموخت چگونه گلیم خویش را ـ بیتوجه به گلیم دیگران ـ از آب بیرون بکشد.
.... عوام نیز به دو دسته تقسیم شدهاند. اقلیتی به تقلید از نخبگان با انتخاب یکی از نقشهای ارتباط گریزی صوفیانه و دنیا گریزی صوفیانه ـ نه نفس گریزی صوفیانه ـ به گونهای مجازی به زمینه سوم پناه برده و از این طریق احساس در گل ماندگی را از خود دور کردند. اکثریت نیز به صورت ذرههای پراکنده فقط به تلاش برای بیرون کشیدن گلیم فردی خود از آب مشغول و حتی برخی از آنان به چنین ضرب المثل دردناکی معتقد شدهاند که دیگی که برای من نجوشد سر سگ توش بجوشه.