او هم اکنون نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است و قائم مقام حزب موتلفه.بادامچیان در حزب جمهوری اسلامی با شهید آیت الله بهشتی رابطه نزدیکی داشت و به خاطر حافظه تاریخی بسیار خوبش خاطرات زیادی را از این شهید به یاد دارد.
اخلاق بهشتی
اسدالله بادامچیان درباره اخلاق سیاسی شهید بهشتی به همشهری جمعه گفت: ایشان انسان خودساخته و عارفی بود که از عرفان خود به عنوان ابزاری برای جلب مردم وهمچنین عافیت طلبی استفاده نکردو در تمام طول 20 سالی که بنده در جوار ایشان فعالیت میکردم متوجه این شده بودم که ایشان از نظر اخلاق و خلوص نیت در اوج بود.
وی یکی از برترین صفات شهید بهشتی را نظم در رفتار و برنامه ها ذکر کرد و گفت:همین صفت موجب شده بود که ایشان به حجم زیادی از امورات رسیدگی کرده و در همه آنها دقت کافی به خرج دهند. نظم در شهید بهشتی یکی از صفات زبانزد شده و از همین رو برکات عمر ایشان زیاد بود.
وی افزود: وقتی به ایشان اعلام می شد که برای دیدار با فلان شخص اینقدرزمان تعیین شده است سعی میکرد به گونه ای سخن بگوید که در همان زمان مقرر نتیجه لازم حاصل شود و چنانچه وقت کفاف نمیداد سر ساعت بحث را قطع کرده و زمان دیگری برای ادامه دیدارتنظیم میکرد تا هم حق دیگری ضایع نشود و هم بحث به نتیجه مقتضی برسد.این صفت برای یک مسلمان بهترین اخلاق بوده و او را از دیگران متمایز می کند.
بادامچیان در ادامه دیگر عامل اخلاقی را در آیت الله بهشتی پایبندی سرسختانه به موازین اسلامی ذکر کرد و گفت: در جایجای بحث وی درباره حکومت اسلامی که در سال 1340 مطرح شد،مبانی اخلاق اسلامی به وضوح دیده میشود و در زمان اجرای این بحث شاهد بودیم که برنامهها و مسیر حرکت ایشان همه منطبق بر شرع مقدس اسلام بود.
وی با اشاره به شرایط ایدئولوژیک آن روزها مبنی بر جدایی دین از سیاست تاکید کرد : با این حال و هوا آیت الله بهشتی چگونگی حاکمیت اخلاقی مبتنی بر دین را تئوریزه کرده و به اجرا می گذاشت وبه رعایت اخلاق از سوی مسئولین دقت لازم را داشت.
قائم مقام حزب موتلفه اسلامی شهید بهشتی را نمونه بارز ادب اسلامی دانست و گفت: در مناظرههای تلویزیونی میان ایشان و سرکردگان حزب توده و عناصر التقاطی هرگز بهشتی از دایره اخلاق بیرون نرفت و در مقابل بد اخلاقیهای آنها بهترین نوع اخلاق را به نمایش گذاشت.
تحزب در نگاه بهشتی
وی درباره فعالیتهای حزبی شهید آیت الله بهشتی نیز معتقد است که ایشان اخلاقیات را به معنای واقعی به اجرا میگذاشت و مدام تاکید میکرد که کافی نیست فقط راستگو باشید بلکه باید با دروغگویی نیز مبارزه کنید. اسدالله بادامچیان افزود : این شهید بزرگوار تاکید داشت که هم پاکدست و عفیف باشید و هم با ناپاکی برخورد کنید تا با این حساسیتها جامعه را از انحراف و نادرستی مصون نگه داریم.
وی با بیان اینکه حزب جمهوری اسلامی با روحیه اخلاقی شهید بهشتی به محل تنازع عقاید تبدیل شده بود تصریح کرد:در روز ١٤ اسفند ١٣٥٩ بنی صدر در دانشگاه تهران اهانتهای زیادی به آیت الله بهشتی و نظام جمهوری اسلامی کرد.وقتی ایشان در محل شورای مرکزی حزب داشتند به امور رسیدگی میکردند یک یک دوستان میآمدند و سخنان بنیصدر را منتقل کرده و در جریان سخنان حرف های نامربوطی هم به بنی صدر میگفتند.
شهید بهشتی در حالی که آرام بر روی صندلی خود نشسته بود در پاسخ به این عده گفتند سخن مولایمان حضرت علی(ع) را به شما دوستان متذکر میشوم که فرمودهاند:«دوست ندارم شما بد زبان باشید.» نماینده مردم تهران افزود:این بود اخلاقی از ایشان در مقابل دشمن سرسختش که به واقع نموداری زیبا از اخلاق اسلامی است.
خاطرهای از بهشتی
وی با اشاره به خاطرهای دیگر از آیت الله بهشتی گفت:پس از تسخیر لانه جاسوسی و استعفای بازرگان در جلسه شورای مرکزی حزب، بحثی را مطرح کردند مبنی بر اینکه آقای بازرگان به شورای انقلاب افزوده شود.
شهید آیت و بقیه دوستان به شدت با این مسئله مخالفت کردند وآقای بهشتی را متهم کردند که شما خودتان مایلید که بازرگان را به شورای انقلاب ببرید.این سخنان در ادامه به قدری تند شد که آقای غفوری سخنان آنها را قطع کرد وگفت حداقل ملاحظه آقای بهشتی را بکنید.
بادامچیان افزود: بعد از جلسه، آقای بهشتی به غفوری گفت شما چرا با آنها اینگونه برخورد کردید که آقای غفوری گفتند اینها احترام شما را رعایت نکردند.آیت الله بهشتی در پاسخ گفتند اینها را که میبینید مخلصین انقلاب هستند و اینکه بازرگان عضو شورای انقلاب شود، نظر امام بود که از من خواستند و من هم با شما در میان گذاشتم.
آقای بهشتی ادامه دادند من باید میدان را برای اظهار نظر دوستان باز بگذارم تا آنها آنچه در عمق جانشان است بازگو کنند و ما هم از میان این سخنان حرف حق را به امام انتقال بدهیم. قائم مقام حزب موتلفه اسلامی تاکید کرد:انصافا این سخن درس بزرگی از اخلاق برای صاحبان منصب است که معمولا تحمل شنیدن نظر مخالف را ندارند.
وی به نقل از شهید آیتالله بهشتی تصریح کرد:شرط ایجاد یک تشکل این است که خواستار ارزشها باشد و نه پاسدار نیازهای خود. هر زمان این نکته در تحزب فراموش شود بهجای اینکه یک تشکل حق پرست،کمال دوست و کمالخواه شود،تبدیل به یک حزب طاغوتی میشود که نبود آن بهتر از بودنش است.
بادامچیان افزود:شهید بهشتی معتقد بودند که تشکل باید سازنده ویا تسهیل کننده خود سازی باشد و در حقیقت حزب باید نیرویی کمکی برای سیر الی الله بوده و عاملی برای تعالی انسانهای فعال در آن.
چرا مظلوم
وی در پاسخ به این سوال که چرا آیتالله بهشتی را شهید مظلوم مینامند گفت:علت این بود که ایشان قویترین یاور امام راحل و قدرتمندترین بازوی امت اسلامی در خدمت امامت بود و لذا دشمن برای اینکه او را از این موقعیت و توان باز بدارد علیه او دست به ترور شخصیت زد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: دشمن در صدد بود که این بازوی حضرت امام(ره) را ضعیف کند، لذا آنچه که به امام راحل نمی توانستند بگویند و ایشان را مورد حمله قرار دهند رو به سوی شهید بهشتی میگفتند و او را مورد تهاجم قرار میدادند.
بادامچیان تصریح کرد:این حملات و جنگ روانی شدید استکبار بهقدری سنگین بود که ساده اندیشان و حتی تعدادی از دوستان را تحت تاثیر قرار داده بود و بسیار از شایعات و دروغها درباره شهید بهشتی را پذیرفته بودند.
این عضو حزب جمهوری اسلامی افزود : ما در روزهای نزدیک به برکناری بنی صدر شاهد این بودیم که حتی برخی از دوستان سادهاندیش تحت تاثیر القائات دشمنان، این انسان متواضع و خداخواه را فردی متکبر و انحصار طلب بدانند وحتی فراتر رفته و با ایشان صادقانه مخالفت کنند.
وی تاکید کرد : مظلومیت آیت الله بهشتی پس از شهادت برای مردم آشکار شد و موجب گردید که این مظلومیت درحقانیت بهشتی و راهش موثر افتد و ارزش بهشتی در اوج بر مردم آشکار شود.
خاطره اولین دیدار
سال 1337، دانشآموز سال دوم دبیرستان بودم و سیزده سال داشتم. تدریس زبان انگلیسی مدرسه علوی مهم و جدی بود. روزی پیش از ظهر که معلم انگلیسی مشغول تدریس بود ناگهان دو نفر روحانی برای ورود به کلاس اجازه خواستند، یکی از آن دو، آقای علیاصغر کرباسچیان، معروف به علامه، مؤسس مدرسة ما بود و دیگری سیدی بلندقامت و خوشصورت که با معرفی آقای علامه معلوم شد آقای بهشتی است.
روحانی تازهوارد نگاه نافذ و لبخندی دلنشین و صدایی گیرا و متین داشت . آقای بهشتی با معلم کلاس چند جملهای انگلیسی صحبت کردند و از او خواستند تدریس را ادامه دهد. بعد از چند دقیقه که از تدریس و سؤال و جواب در کلاس گذشت آقای بهشتی شروع به صحبت کردند و گرم و مهربان، دانشآموزان را در فراگیری زبان انگلیسی راهنمایی و تشویق کردند و خود مثالهایی آوردند و عملاً در تدریس انگلیسی شرکت جستند.
در آن زمان برای ما تصور اینکه یک روحانی، علاوه بر زبان عربی، زبان انگلیسی هم بداند دشوار بود و آن روز ما با چنین پدیدة نادری مواجه شده بودیم و حیرت کرده بودیم.
همشهری جمعه