قیصر امین پور شاعر است. همین. درباره او جز این چیز دیگری نمی‌شود گفت و گفتن هر چیز دیگری هم بی‌فایده است.

قیصر امین پور

به گزارش همشهری آنلاین، گفتن اینکه قیصر متولد ۱۳۳۸، گتوند در نزدیکی دزفول بود، چه فایده‌ای دارد؟ یا اینکه رشته تحصیلی‌اش را دو بار (از دامپزشکی و علوم اجتماعی) در بهترین دانشگاه ایران تغییر داده و دوباره کنکور داده است تا ادبیات بخواند؟

دکتری ادبیات داشت. در شکل‌گیری حوزه اندیشه نقش داشت و خانه شعر جوان را هم راه‌اندازی کرده بود. مدتی سردبیر ماهنامه به یادماندنی «سروش جوان» بود. در دانشگاه‌های تهران و الزهرا تدریس می‌کرد. «تنفس صبح»، «آینه‌های ناگهان» و «گل‌ها همه آفتابگردانند» دفترهای شعرش بودند که هر کدام بارها تجدید چاپ شده‌اند. رفیق صمیمی‌اش سیدحسن حسینی بود که بهار ۸۲ رفت؛ چهار سال پیش از اینکه خودش در بیمارستان دی چشم هایش را برای همیشه ببندد.

گفتن اینها چه چیزی به قیصر امین‌پور و یا دوستداران شعرش اضافه می‌کند؟ دکتر شفیعی کدکنی جایی گفته بود: «از دید من تمام هنرمندان و چهره‌های ادبی عصر ما به دوگونه تقسیم می‌شوند؛ آنها که خودشان هستند و هنرشان و آنها که ضمائمی دارند. قیصر در شمار آن‌هاست که از هرگونه ضمیمه‌ای بی‌نیاز است.»

به مناسبت سالروز تولد قیصر امین پور | لحظه‌های کاغذی

نمونه شعر:
سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم
ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خورده‌ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم
اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم
اگر دل دلیل است، آورده‌ایم
اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده‌ایم

بیشتر بخوانید:

کد خبر 845838

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha