گوش دادن تعهدی برای فهمیدن و رسیدن به درک همدلانه است؛ به این معنا که از علایق، نیازها و تعصبات خود بکاهید و با چشمان فرد مقابل به مسائل نگاه کنید؛ خودتان را جای او بگذارید و از دریچه چشم او نگاه کنید. گوش دادن در ضمن نشانه مهر و محبت شماست. مثلا هنگام گوش دادن به طرف مقابل درواقع میگویید: به تو علاقهمندم و تو برایم اهمیتداری، میخواهم بدانم به چه فکر میکنی و چه احساسی و چه نیازی داری؟
اصطلاح «گوش دادن» در برخوردهای اجتماعی به 2 معنا به کار میرود. یکی از آنها اشاره به گوش دادن آشکار دارد که گوش دادن فعال نامیده میشود. ما وقتی فعالانه گوش میدهیم که رفتارهایی انجام دهیم که حاکی از توجه ما به طرف مقابل است. دومین معنای گوش دادن به فرایندشناختی جذب اطلاعات اشاره دارد. در این تعبیر گوش دادن نشانه رفتارهای آشکار شنونده نیست بلکه به جنبههای نهفته رفتارهای او اطلاق میشود. برای مثال ممکن است بهطور پنهانی بیآنکه علامتی دال بر توجه به دیگران از خودمان نشان دهیم به صحبتهای آنان گوش دهیم. گوش دادن منفعلانه به همین گوش دادن گفته میشود.
گامهای مؤثر برای گوش دادن
گوش کردن فعال: خانم عبدی میگفت: هرگز نتوانستم موضوعی را برای همسرم بهطور کامل تعریف کنم چون میان صحبتهای من گاهی دستش را بلند میکند و با اشاره به تلویزیون یعنی که حرف نزن، گوش میکنم و یا چیزی از من میخواهد یعنی که حرف نزن، بهطور کلی شنونده خوبی نیست و گاهی نیز هیچ عکسالعملی نشان نمیدهد.
وقتی خوب گوش میدهید همسرتان را بهتر درک میکنید و با او هماهنگ میشوید، از روابط خود بیشتر لذت میبرید. بیآنکه مجبور به ذهن خوانی باشید میفهمید که همسرتان چرا چنین میگوید و چنین میکند.واقعیت این است که گوش دادن به این معنی نیست که گوشهای بنشینید و دهانتان را ببندید. گوش کردن روند فعالی است که مستلزم مشارکت شماست. برای درک کامل مفهوم یک گفتوگو اغلب ناگزیرید سؤالاتی بکنید و واکنشهایی نشان بدهید؛ بدین ترتیب از حالت کنش پذیر گامی فراتر میگذارید و در روند گفتوگو مشارکت میکنید.
برای گوش دادن فعال بهتر است شیوه زیر به کار گرفته شود:
بازسازی عبارتها: آنچه میپندارید طرف مقابلتان گفته است، به بیان خودتان در ذهن تکرار کنید. بازسازی عبارتها، یکی از ابزارهای اصلی برای گوش کردن واقعی است.
امتحان این شیوه به ما کمک میکند که اگر صحبتهای طرف مقابل را هم خوب نشنیده باشیم و یا او تصور کرده که به حرفهایش گوش ندادهایم با بازسازی عبارتها به او بفهمانیم که حرفهایش را شنیدهایم. در بازسازی اغلب میتوانیم از عبارت «منظورت این بود» و یا «آنچه اتفاق افتاده این بود» استفاده کنیم.
گوش دادن به همسر: شاید مهمترین کاربرد مهارتهای شنیداری هنگام ارتباط با همسر باشد؛ شیوهای که آن را ارتباط دو جانبه مینامند؛ ساختاری که در چارچوب آن میتوان واقعا به حرفهای یکدیگر گوش داد. این شیوه از این قرار است: هرگاه درباره موضوعی صحبت میکنید که میتواند بحرانزا باشد، هنگامی که گوینده هستید دیدگاهتان را خلاصه کنید و مختصر و مفید شرح دهید، از سرزنش کردن و یا بردن نام اشخاص خاص اجتناب کنید، طرف مقابل را متهم نکنید، بر نقاط ضعف و اشتباهات همسرتان تأکید نورزید.
هنگامی که شنونده هستید، کاملا به گفتههای همسرتان توجه کنید. با آنچه میگوید مخالفت نکنید، از مشاجره و مباحثه بپرهیزید و سؤال کنید. مزیت رعایت این شیوه آن است که از سرعت گفتوگو میکاهد و مناقشات لجامگسیخته را گسترش نمیدهد.
گوش کردن دارای موانع بیشماری است از آن جمله:
مقایسه: این کار گوش کردن را بسیار دشوار میکند زیرا شما دائم در تلاشید تا بفهمید چه کسی باهوشتر، داناتر یا تواناتر است یا از سلامت عاطفی بیشتری برخوردار است؛ شما یا دیگری؟ به این ترتیب نمیتوانید در بحث شرکت کنید، چرا که سخت گرفتار سنجش خودتان هستید.
خواندن ذهن: کسی که سعی میکند ذهن افراد را بخواند نمیتواند توجه چندانی به آنچه مردم میگویند داشته باشد.
دلجویی کردن: شما میخواهید مهربان، خوشایند و حمایتگر باشید، میخواهید محبوب مردم باشید، پس با تمام گفتههایشان موافقت میکنید، شاید تظاهر به گوش دادن میکنید و به جای شرکت در بحث و فهم فقط درصدد به دست آوردن دل دیگران هستید.
حق به جانب بودن: شما نمیتوانید اصلاح شوید، نمیتوانید شیوه تغییر دادن اخلاق خود را فرا گیرید. اعتقادات شما خدشه ناپذیرند.
پند دادن: حلال مشکلات بودن، کیسهای از پند و اندرز در اختیار داشتن و با شنیدن چند جمله از مخاطب سر کیسه پند و اندرز را باز کردن نمیگذارد که با مخاطب ارتباط صمیمانهای داشته باشید. هرگز به محض شنیدن مشکلات گوینده موعظه نکنید چون مخاطب (گوینده) در نهایت احساس تنهایی خواهد کرد.
همخوانسازی: بسیاری از مردم ما هر آنچه میشنوند، به یاد کاری میافتند که خود انجام دادهاند و آنچنان در خاطرات خود غرق میشوند که دیگر فرصتی برای گوش کردن واقعی به حرفهای گوینده و یا تلاشی در جهت شناخت او ندارند.
رؤیا پردازی: در حال گوش کردن هستید، یکی از گفتههای گوینده ناگهان زنجیرهای از وقایع را در ذهن شما تداعی میکند و به رؤیا فرو میروید، در این صورت تعهدی به شناخت یا احترام به گوینده در خود احساس نمیکنید و این نشانگر آن است که ارزش چندانی برای گفتههای او قائل نیستید.
قضاوت کردن: انگ زدن تاثیر بسیار زیادی دارد اگر شما کسی را احمق فرض کنید، به آنچه میگوید توجه نخواهید کرد. قضاوت عجولانه درباره یک گفته بحث را واپس میزند. یکی از قوانین درست گوش کردن آن است که پس از شنیدن تمام گفتهها درباره آن قضاوت شود. لازمه قضاوت درست به کار گرفتن زبان توضیحی است نه زبان داوری.
پالایش کردن: بسیاری از افراد حرفهای گوینده را پالایش میکنند؛ یعنی برخی از نکات را گوش میدهند و مابقی را نشنیده میگیرند؛ در حقیقت به حالات فرد توجه میکنند.
سخن پایانی
ارتباط بهنظر موضوع سادهای است و همه ما خود را در آن متخصص میدانیم و گفتوگو را امری طبیعی تلقی میکنیم اما در شرایط اختلاف، وقتی تضادی مطرح میشود آن وقت است که باید مهارت کلامی خود را مورد قضاوت قرار دهید.
به راستی در حالت عصبانیت چگونه گفتوگو میکنید؟ اگر در مواقع حساس بتوانید به خوبی و بهگونهای مؤثر ارتباط برقرارسازید نقش ارتباط خوب و حیاتی را ایفا کردهاید.