بهگفته خودش بچه چهاردهمی یا شانزدهمی یک کاسب چهارراه گلوبندک است. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان عنصری که حدودا تا پایان کشیده شدن جنگ جهانی دوم در ایران طول میکشد و سپس در دبیرستان رهنما، به انجام رساند.
فصیح در سال 1359 با سمت استادیار دانشکده نفت آبادان بازنشسته شد. این نویسنده در سه حوزهی رمان، مجموعه داستان و ترجمه دست به قلم زده بود.
رمانهای اسماعیل فصیح:
شراب خام (1347)، دل کور (1351)، داستان جاوید (1359)، ثریا در اغما (1363)، ترجمه انگلیس در لندن (1985)، ترجمه عربی در قاهره (1997)، درد سیاوش (1364)، زمستان 62 (1366)، ترجمه آلمانی (1988)،شهباز و چغدان (1369)، فرار فروهر (1372)، باده کهن (1373)، اسیر زمان (1373)، پناه بر حافظ (1375)، کشته عشق (1376)، طشت خون (1376)، بازگشت به درخونگاه (1377)، کمدی تراژدی پارس (1377)، لاله برافروخت (1377)، نامهای به دنیا (1379)، در انتظار (1379) و گردابی چنین حایل (1381).
مجموعه داستانهای اسماعیل فصیح:
خاک آشنا (1349)، دیدار در هند (1353)، عقد و داستانهای دیگر (1357)، برگزیده داستانها (1366) و نمادهای مشوش (1369).
ترجمههای اسماعیل فصیح:
وضعیت آخر، بازیها، ماندن در وضعیت آخر، استادان داستان، رستمنامه، خودشناسی به روش یونگ، تحلیل رفتار متقابل در رواندرمانی و شکسپیر.