شاید به همین خاطر باشد که از هزار ادعای اطلاع از وقوع دزدی، عملاً یکی هم به مرحله دادرسی و عقوبت نمیرسد. از جمله آن راهها که جناب دزد پشت سر گذاشته و تعقیبکنندگانش یا گمان به آن نمیبرند یا امکان پیمودنش را ندارند، ماجرای پروژههای شبهعمرانی است.
طرحهایی که بهظاهر با قصد عمران و آبادی و با بودجه عمومی و از محل بیتالمال اجرا میشوند، اما در واقع فعالیتهایی ایذایی و غافلگیرکننده هستند برای تکمیل یک برنامه تجارت و کسب و کار.
یک مثال آشکار در این باره، جاده جدیدالاحداث دامنه دماوند است که در هفته گذشته موضوع بحثهای رسانهای بسیاری بوده است. این جاده عملاً هیچ مبدأیی را به هیچ مقصدی نمیرساند، نه در مبدأ درراهمانده چندانی وجود دارد، نه در مقصد کسی برای بازگشت معطل جاده مانده است.
این جاده سختگذر بیمبدأ بیمقصد 7کیلومتر دامنه پرشیب را از حوالی رینه طی میکند تا به ارتفاع افزون بر 2600 متری گوسفندسرا برسد.
روندگان این مسیر بیشتر طبیعتگردان و کوهنوردانی هستند که غالباً از دست جاده و ماشین و ازدحام و... سر به کوه گذاشتهاند و در چند روز اخیر هرجا فرصتی پیدا کردهاند بانی احداث چنین جادهای را لعن کردند. کدام انگیزه باید کسی را وادار کند جادهای بسازد بیمبدأ و مقصد که نهفقط هیچکس خواهان آن نیست،
بلکه بهواسطه آثار مخرب زیستمحیطی فریادهای وااسفای همه دستاندرکاران و دلمشغولان مرتبط را به آسمان برده است؟ یک گمان این است که برای تغییر کاربری اراضی واقع در مسیر و تبدیل آنها از اراضی بایر طبیعی به قطعات قابلتفکیک قابلتملک قابلفروش!! قطعاً وجود یک جاده لازم است.
جادهای که هم بنیان بازاریابیهای متعاقب میشود و هم البته قیمت مرتع متری یک ریال را به عرصه ویلایی هر متر دهها هزار تومان میرساند.
اینگونه پروژهها کمشمار نیستند: جاده سلمانشهر به کلاردشت، جاده ابر، جاده گرمابدر به لار، جاده ری به قوچک، سد سیوند (حتی کارشناسان اقتصادی میگویند منطقیتر این بود که این سد 30کیلومتر دورتر در دهانه اراضی زراعی مرغوبتر احداث میشد)، خط لوله خجیر، پروژه 5هزار هکتاری! پرورش میگو در منطقه حفاظت شده سراج (توضیح اینکه چنان مساحتی حتی برای پرورش نهنگ و فیل هم زیادی بزرگ است!)، یک در میان سدهای مارون که در زاگرس احداث شدهاند، کنارگذر انزلی، اتوبان کاشان-گرمسار و دهها پروژه مشابه دیگر.
پروژههایی که غالباً نه توجیه اقتصادی دارند و نه توجیه فنی و هزینههای آنها بسیار افزونتر از منافعشان است.
بعد: چه کسی اصرار داشته برای احداث یک جاده پرهزینه بیفایده فاقد مبدأ و مقصد؟ چه کسی مجوز را صادر کرده، چه کسی بودجه را تصویب کرده و چه کسی پا سفت کرده است در مقابل همه موج مخالفتی که برای اجرای چنین پروژه مطلقاً زیانباری وجود دارد؟ چرا تصور میکنیم فساد را باید فقط در جایی بازجست که کسی دست کرده است توی صندوق دولت و پولی برای خود برداشته؟ آیا مدعیان حفظ بیتالمال گمان ندارند که قطاعالطریقهای امروزی قدری پیچیدهتر عمل میکنند؟
سرانجام: اهالی تفلیس میگویند بز اگر به گرگ برنخورد تا داغستان بهپیش میتازد. تجربه نشان داده بزهای این وادی، داغستان که هیچ تا ولادی وستوک هم بیمحابا خواهند تاخت. دو سه سال دیگر همین وقت تک و توک ویلاها دامن خواهند کشاند حتی تا کمرگاه دماوند.
بلندترین قله مخروطی جهان، کوه افسانهای اسطورههای ایران، به تسخیر درخواهد آمد. آرش روزبازپسین، خسته و عرقریزان تیروکمانش را به دوش خواهد کشید احتمالاً در درههای آکنده از میلگرد و تیرآهن و آسفالت و بتون درههای دماوند و مستأصل خواهد شد برای یافتن کفپایی جا، برای دست بردن به کمان و درانداختن تیری دیگر.