ظاهرا برای هر دولتی هم وقتی هست که در آن راحتتر از هر کار ایجاد سازمانها و وزارتخانههای جدید، تغییرنام قبلیها و ادغام قبلیها و جدیدها در یکدیگر است.وزارتخانهای که تازه پارسال تأسیس شده، امسال در سازمان جدیدالتأسیس دیگری ادغام میشود و هر دو هم احتمالا تا سال دیگر منحل میشوند. ظاهرا در این تأسیس و ادغام و انحلال دائمی و همیشگی چندان هم قائل به ربط نیستند.
مرور میکنیم ماهیت 3 تا از وزارتخانههایی را که عنقریب (طبق آنچه در صفحه 5 همشهری امروز میخوانید) طرح تأسیسشان به مجلس میرود:
وزارت محیطزیست و کشاورزی: قبلا که رئیس محیطزیست معاون رئیسجمهور بود از پس حتی مدیر راه یا بخشدار یک منطقه دوردست هم برنمیآمد، حالا که او حداکثر یکی از 10 معاون وزیر کشاورزی خواهد بود، چه سرنوشتی نازل خواهد شد بر میراث طبیعی ایران؟ قرار بود (و هست، در همهجای دنیا قرار همین است) که خطوط کلان توسعه کشور را حوزه محیطزیست تعیین کند، بر همین اساس نیز محیطزیست نه یک وزارتخانه بلکه سازمانی بوده است در دل نهاد ریاستجمهوری، اما تبدیل شدن به یک معاونت در وزارت کشاورزی، قطعا محیطزیست را برمیگرداند به ابتدای دهه چهل و اداره شکاربانی سابق. همین و بس.
وزارت ارشاد و گردشگری: حوزه میراث فرهنگی و گردشگری برمیگردد به دهه 70 و دوباره یک معاونت در دل وزارت ارشاد میشود. کارمندان معاونت وقت ایرانگردی میگویند که وزیر ارشاد در هر نشست عمومی فیالمثل نیمساعته، 25 دقیقه درباره سینما صحبت میکرد، 2 دقیقه درباره کتاب، 2 دقیقه درباره موسیقی، نیم دقیقه درباره تئاتر و نقاشی و هنرهای دیگر و حداکثر نیم دقیقه هم درباره میراث فرهنگی و گردشگری.
میگویند یکیدرمیان وزرای ارشاد نمیدانستند این ورود 10 توریست است که یک شغل ایجاد میکند یا یک توریست است که با خود 10 شغل میآورد! همان میشود دوباره تا چند سال بعد که از نو صحبت کردن از صنعت گردشگری مد شود. و البته همچنان بودجهای که وزارتخانه تخصیص میدهد برای یک فیلم درجه 3 سینمایی، 10 برابر کل بودجه حفاظت و مرمت فیالمثل جایی خواهد بود مانند پاسارگاد یا نقش رستم.
وزارت نفت و نیرو: میخواهند آب و نفت را با هم قاطی کنند، شاید هم شد. از باب برق و انرژی شاید ایرادی بر موضوع مترتب نباشد، اما امور آب کشور خشک و خشکسالیزدهای را به فردی سپردن که احتمالا صبح تا شب دلنگران قضایای جهانی نفت و بالا و پایین شدن دائم قیمت آن است، چقدر منطقی خواهد بود؟ تاکنون دغدغه برقرسانی نگذاشته بود وزارت نیرو جز سدسازی در حوزه مدیریت آب اساسا به روش و حوزه کارآمد دیگری هم فکر کند، ادغام نفت با آب، این چالش تاریخی مدنیت در فلات ایران را باز هم به موضوعی فرعیتر تبدیل خواهد کرد.
سندرم مجلس، بله مجلس
بعد: و اما یک نکته کلیتر. محیطزیست و میراث فرهنگی از نهاد ریاستجمهوری خارج شده و با ادغام در وزارتخانههای کشاورزی و ارشاد تحت نظارت مجلس قرار میگیرند. آیا این موضوع، امر مثبتی نیست؟ به گمان من هرگز. تجربه نشان داده مطالبات مجلسیان بیش از آنکه مرتبط با اهداف و مأموریت وزارتخانهها باشد، عمدتا محلی، بخشی و بهشکلی کاملا ناپایدار اقتصادی است.
تصور میکنید اگر همین فردا برای مثال نمایندگان گیلان بتوانند رئیس محیطزیست را به مجلس بکشانند از او تسریع در میانگذر تالاب انزلی را خواهند خواست یا بهخاطر صدور مجوز احداث این میانگذر بازخواستش خواهند کرد؟ شک نکنیم که تبدیل به وزارتخانه بیشتر از آنکه فرصتی برای پایش و مراقبت افزونتر از میراث طبیعی و تاریخی ایران باشد، این آثار را در معرض تهدید هزاران بهرهجویی زیانبار و فزاینده قرار خواهد داد.
سرانجام: میگوید چون در راه بودی، گمان نکن که حتما داشتی به جایی میرسیدی، خوب دقت کن، تو داشتی فرومیرفتی. فقط سخنی حکیمانه بود که شنیدنش در این روزهای ریزگرد تابستانی خالی از لطف نبود، ربط آن با هر تأویل دیگری، تکذیب میشود.