کافی است وقتی پایت را از خانه بیرون می گذاری و در ایستگاه اتوبوس منتظر هستی، با توقف اتوبوس شگفت انگیزی تهران را ببینی، می پرسی چرا؟! جواب سؤال با همان دومین قدم که به پله اتوبوس می گذاری، داده می شود.
هفته گذشته بود که صبح ها مجبور بودی نیم ساعت زودتر از وقت معمول از خانه بیرون بیایی و بعد از سوارشدن به اتوبوس و تحمل فشار حجم مسافران و لگدشدن پا و حرکت لخ لخ اتوبوس، در نهایت یکی دو مسیر باقی مانده را سوار تاکسی شوی.
این چند سطر را که می خوانید، بزنید به تخته چشم بد را هم از آن دور کنید. چون باید بنویسم در این روزهای آغازین هفته اول تیرماه، به طور شگفت انگیزی اتوبوس ها خلوت و تعداد آنها مثل مور و ملخ در خطوط مرکزی زیاد شده بود.
شنبه وقتی اتوبوس در ایستگاه ایستاد و لابه لای چهار پنج مسافر ایستگاه به سمتش دویدم، دیدن اتوبوسی با فضای خالی زیاد برای ایستادن تعجب برانگیز بود.
این اتفاق غیرمنتظره را به پای خوش شانسی و اقبال نیک گذاشتم، در مسیر بعدی عقربه های ساعت چیزی تا 8 نمانده بود. تصمیم گرفتم ریسک سوارشدن به اتوبوس را با یک نیم نگاه به صف که شلوغی آن کمتر از روزهای قبل بود بسنجم و در نهایت خطر کردم و سوار شدم، اما سرعت اتوبوس در زمان حرکت باز هم اول صبحم را شگفت انگیز کرد تا آنجا که برعکس روزهای قبل هفت، هشت دقیقه زودتر هم به محل کار رسیدم.
صبح روز یکشنبه و دوشنبه اما ترس از مواجهه با صحنه ای غیر از آن چیزی که دیده بودم، وادارم کرد تا یک ربع زودتر از زمان معمول از خانه بیرون بیایم، اما در این دو روز هم وضعیت مشابه با قبل بود و گزینه اینکه هفته اول تیرماه این همه خوش اقبال باشم را رد کرد و در نهایت به این نتیجه رسیدم که اتفاقی در وضعیت حمل و نقل عمومی به وجود آمده است و یا حتی به جرأت به این نتیجه رسیدم که اتوبوس هایی که شهردار قالیباف قول پیوستن آنها را داده بود، به ناوگان اتوبوسرانی تزریق شده است که این همه روزهای خوش اتوبوس سواری را رقم می زند.
موضوع را با یکی از همکارانم که اتوبوس سوار قهاری است و در این کار ید طولایی دارد در میان گذاشتم و او هم با کمی تأمل این نوسان را در برخی از هفته ها،به خصوص تابستان طبیعی دانست.