فریبرز رستمی را از ششمین جشنواره موسیقی نواحی ایران (کرمان دی 1383) میشناسم.در همان نخستین نگاه متوجه شدم موسیقیدانی است عمیق و بیشتر از آن که خود را آفتابی کند، کار میکند. آن زمان نوشتهای از وی پیرامون ویژگیهای آواز تالشی در بولتن روزانه جشنواره به سردبیری سید ابوالحسن مختاباد خواندم که به خوبی گویای نگاه ویژهاش به ارکان موسیقیهای بومی بود. پس از آن آلبوم "ارگ خاموش" را از او شنیدیم که سوگوارانه ساخته و صمیمانه به ماتم زدذگان بم هدیه کرده بود.
تا این جا چنین تصور میکردم وی پژوهشگری توانا در حوزه فرهنگهای بومی و در عین حال آهنگسازی دردمند است. اما تازهترین کارش در برگزاری قصههای حرکتی طی روزهای 18، 19 و 20 مرداد ماه در تالار وحدت نشان داد، رستمی در خصوص آموزش موسیقی به کودکان هم ید طولایی دارد.[اجرای 12 سال تلاش یک پژوهشگر در تالار وحدت]
به طور طبیعی با هیچ نوشته ای نمیتوان یک داستان تصویری را بیان کرد و آن چه اینک در پی میآید تلاشی است تا قطرهای از دریا به کام خوانندگان بریزد.
"محمود پهلوان اسطورهای قوم تالش –ساکنان شمال غربی استان گیلان- یک دامدار است که به همراه خواهرش در جنگل زندگی میکند. روزی از خانه به قصد سفری کوتاه بیرون میرود. دزدها خواهرش را به بند میکشند و قصد میکنند گوسفندانشان را با خود ببرند اما رمه با دزدان ناسازگاری میکند. آنها از «آشیر» (خواهر محمود) میخواهند که نی بنوازد تا گله رام بشود اما او پس از رام کردن گله، آهنگ «ممود به» (محمود بیا) را مینوازد و بدین وسیله محمود را از ماجرا آگاه میکند و او با چوب دستی سیصد کیلویی خود برای نجات خواهر و رمهاش به خانه باز میگردد ..."
آن چه تا این جا خواندید نه با روایت نقال یا گوینده یا خواننده بلکه صرفاً با حرکتهای موزیکال کودکان به کام مخاطبان حاضر در تالار چشانیده شد. معجونی زیبا و بدیع از حرکتهای آیینی اقوام گوناگون ایران زمین در کنار برخی حرکتهای طراحی شده کارگردان و دستیارانش که مدام با نوای سحرانگیز سرنای خراسانی، نی تالشی، گارمون آذری، دوزله کردی و ... همراهی میشد. طراحی لباس منحصر به فرد نیز این امکان را به مخاطب میداد تا ذهنش بیآن که به حغرافیای خاصی از ایرانزمین معطوف شود، از دایره فرهنگی این سرزمین هم بیرون نرود. تنها ویژگی تنپوش کودکان، ایرانی بودنشان بود ولی میشد عناصری از پوشاک ساکنان شمال، آذریها و ایرانیان شهرنشین در گذشتهای نه چندان دور را تشخیص داد.
آن چه رستمی تحت عنوان قصههای حرکتی با استفاده از عناصر موسیقی بومی و دستگاهی و همچنین بهرهگیری از انواع بازیهای آیینی اقوام ایرانی به روی صحنه تالار وحدت آورده بود، بیهیچ اغراقی عصاره فرهنگ ایرانی در حوزه موسیقی، نمایش، آیین و روایت بود. به جرئت میتوان گفت تا کنون چنین کار سترگی در خصوص فرهنگ ایرانی با امکانات کم صورت نگرفته است. از سویی دیگر، آموزش موسیقی به کودکان ایرانی، از بدو پیدایش آن با چارچوب آکادمیک خود، همواره بر استفاده از عناصر موسیقی غربی تأکید میکرد و برای مثال بیشتر فعالان موسیقی کودک، روش کارل ارف آهنگساز بزرگ قرن بیستم آلمان را دنبال کردهاند.
در سال های اخیر ابتدا سودابه سالم و سپس مهدی آذرسینا، روشی جدید مبتنی بر عناصر موسیقی ایرانی را پیش گرفتند تا کودکان ایرانی هنر موسیقی را با ویژگیهای هنر سرزمین خویش بیاموزند. در روش سودابه سالم، تمرکز بر عناصر موسیقیهای بومی و عامیانه مربوط به کودکان و در روش مهدی آذرسینا بیشتر از عناصر موسیقی دستگاهی بهرهگیری شده است.
تجربه اخیر فریبز رستمی،اما افقهای نوینی را در بازگشت به ریشههای فرهنگی ایران زمین نوید میدهد. او به یک معنی کار سودابه سالم و مهدی آذرسینا را چند گام به جلو برده است.
بنا بر سالها تجربه کار در حوزههای فرهنگی دریافتم که هر کدام از شاخههای هنری و ادبی ایران زمین وقتی در جهان خارج از مرزها عرضه میشوند، آن تأثیرگذاری درونمرزی را طبیعتاً ندارند و گاه به سبب تأکید زیادشان روی زبان فارسی، عملاً هیچ امکانی برای جذب مخاطب غیر فارسی زبان به وجود نمیآید. این ایراد به صورت حیرتانگیزی در کار اخیر فریبرز رستمی محور شده بود و چنان قدرت جهانشمولی داشت که اگر در شبهای اجرا، جمعیتی متکثر از همه ملل حضور داشتند، چیزی از لذت مشترکشان کاسته نمیشد.
جهان شمولترین کار هنری چند دهه اخیر ایرانیان تئاتر عروسکی "از آدم تا آدم" بود که علاوه بر ایران در کشورهای متعددی به روی صحنه رفت و توانست بدون اتکاء به زبان خاصی، با همه مخاطبان خویش ارتباط برقرار کند. بر این اساس قصههای حرکتی اخیر هم جهش قابل ملاحظهای در خلق هنر جهان شمول به شمار میرود. به جرئت میتوان گفت اگر ورزش ما در چند سال اخیر نتوانسته نقشی فراخور عظمت کشورمان در میادین جهانی بازی کند، این امکان با هزینهای بسیار بسیار کمتر از ورزش و با قابلیتی خیلی خیلی فراتر از آن وجود دارد تا نام و آوازه فرهنگ و هنر ایرانی را در تالارهای با شکوه جهان زنده کند.