و لااقل تا هوا گرم و گرد و خاک بسیار است، روزی یک مرتبه آبپاشی کرده و مخصوصاً کثافاتی که جمع شده و میشود باید عاجلاً دفع و رفع نمایند. بهعلاوه دکاندارها نباید وجبی از خود دکان تجاوز کرده یا اثاثه خود را در داخل سواد و حوالی دکاکین و قهوهخانه نموده، کار را بر عابرین سخت نمایند و احدی نباید در معبر عام اسب و الاغ و اغنام ببندد...»
اولین اعلامیه بلدیه تهران در همان سالهای آغازین صادر شد. پس از میرزا عباس خان مهندسباشی و خلیل خان ثقفی اعلمالدوله، که بلدیه صاحب ساختمانی در سبزه میدان شده بود، اولین اقدام بلدیه برای برقراری نظم در شهر با صدور این اعلامیه آغاز شد و ضوابط اجتماعی برای ساکنان تهران وضع کرد.
در واقع هنگامی که آقا محمدخان قاجار قوانلو، به بلدیه رنگ و سیمایی جدید میداد و وظایف این نهاد نوپا را هر روز آشکارتر میکرد، همزمان برای شهر نیز قوانینی جدید وضع میکرد. او در واقع نخستین شهردار رسمی تهران بود که در مدت بلدیهچی بودنش توانست گامهای نخستین را برای تثبیت بلدیه بردارد. او از همان روزهای آغاز فعالیتاش، جزوهای تنظیم کرد که در آن وظایف بلدیه و مأمورین آن به تفصیل در آن آمده و تشکیل انجمنها و دوایر مختلف و محدوده و اختیارات آنها بیان شده بود.
این جزوه به« کتابچه قانون بلدیه» معروف بود وآنرا مشتمل بر 108 ماده به چاپ رساند. او توانست بسیاری از خیابانها و کوچههای شهر را نامگذاری کند و همچنین شمارهگذاری خانهها را نیز به انجام رساند. روشنایی چند خیابان مهم شهر و رساندن آب آشامیدنی به خانهها با گاری بشکهدار و نظافت معابر و آبپاشی خیابانها نیز از دیگر فعالیتهای اوست.
محمدخان قاجار نخستین شهردار رسمی تهران بود که به مدت یک سال ریاست خود در بلدیه، اقدامات نوینی را برای اولین بار در تهران اجرا کرد. وی همچنین در زمینه حمل و نقل عمومی شهر، سرویس درشکه اسبی را برای عوام راهاندازی کرد. چراغانی مجلس و مراسم آتشبازی از دیگر کارهای نخستین شهردار تهران بود چنانچه در اولین سالروز جشن مشروطیت، آتشبازی باشکوهی را در میدان توپخانه برگزار کرد که تا سالها بعد، این سنت باقی ماند.
پس از برکنار شدن قاجار قوانلو از ریاست بلدیه، چندین شهردار جدید قدم به بلدیه تهران گذاشتند ولی تا سال 1300هـ.ش کار قابل توجهی در این زمینه انجام نشد. در 1300 هـ.ش اداره بلدیه مورد بازنگری قرار گرفت و با تقلید از قانون بلدیه در پاریس، لندن و برلین، بلدیه جدید شروع به کار کرد.
این بار «گاسپار ایپگیان» به عنوان رئیس بلدیه تهران معرفی و مأمور تشکیل اداره جدید شد. تأمین روشنایی خیابانهای لالهزار، امیریه، علاءالدوله و اسلامبول از جمله اقدامات شهردار جدید بود. اگرچه قبل از این خیابان چراغ گاز در پشت ارگ سلطنتی بهوسیله فانوسها چراغانی شده بود، اما این اقدام جدید بلدیه بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
بلدیه صاحبان دکانهای خیابانهای لالهزار، علاءالدوله و ناصریه را موظف کرد تا درهای مغازهها را رنگ کرده و تابلوهای خوانا بر سردرشان نصب کنند، پشت شیشهها را پاک کرده و از نامهای فارسی استفاده کنند. در این زمان بلدیه دارای شش اداره بود که شامل اداره صحیه و معاونت عمومی، اداره محاسبات و عایدات، اداره امور خیریه، اداره ساختمان، روشنایی و میاه (مردگان) اداره تفتیش، سجل احوال، احصائیه و نشریات، اداره کابینه پرسنل، تنظیمات، ملزمات اجراییات و رسومات بود. دستور ساخت بنای بلدیه در میدان توپخانه و خاکریزی و تسطیح خیابان چراغ برق در این دوره صادر شد. همچنین این اداره به آبپاشی و نظافت خیابانها، کوچهها و جمعآوری زبالهها اقدام کرد و بسیاری از خیابانهای شهر نامگذاری شد.
به این ترتیب ایپگیان به عنوان شهردار بلدیه جدید تهران توانست شهر را به پایتختی منظم تبدیل کند به گونهای که بسیاری از امور شهری به صورت مدون به اجرا درآمد و حقوق شهروندی ساکنان تهران برای نخستین بار مورد اهمیت قرار گرفت. بعد از تغییر کابینه سید ضیاء ایپگیان از کار کنار رفت. پس از مدتی با روی کار آمدن رضاخان پهلوی، بلدیه تهران دارای شهرداری شد که منشأ بسیاری از تحولات جدید شهر شد.
سرتیپ آقا کریمخان بوذرجمهری یکی از افسران قزاق بود و جزو ارباب جمعی رضاخان بود که پس از رسیدن به ریاست بلدیه در اولین اقدام، میدان توپخانه را با کمک یک مهندس روسی به شکلی جدید طراحی کرد. وی این میدان را که نقشهاش برگرفته از میدان پطروگراد بود، به رضاخان که از سرکوب خوزستان برگشته بود، هدیه داد.
یکی از برنامههای بوذر جمهری، سنگفرش کردن بسیاری از خیابانهای مهم تهران قدیم بود که خیابان امیریه و همچنین میدان توپخانه تا خیابان باغشاه را شامل میشد. بوذر جمهری، طراح بسیاری از خیابانهای کنونی تهران بود، به گونهای که توانست در مدت کوتاهی و با طراحی عناصر جدید شهری، به تهران رنگ و روی یک پایتخت را بدهد. یکی دیگر از برنامههای وی، راهاندازی خطوط اتوبوسرانی بود که در ابتدا با 3 خط شروع به کار کرد و پس از مدتی به تعداد بیشتری گسترش یافت.
البته ورود معماری نوین به بافت سنتی تهران اگر چه در بسیاری از موارد با استقبال مردم روبهرو شد و باعث شد بوذرجمهری چهره محبوبی بین مردم تهران پیدا کند ولی چند اقدام وی در از بین بردن بخشی از بافت تاریخی باعث ایجاد تنفر بین ساکنان شهر شد.
رئیس بلدیه، به بهانه گسترش تهران به فراتر از مرزهای دروازههای تهران، اقدام به تخریب دروازههای قدیمی به جا مانده از عهد ناصرالدینشاه کرد؛ همچنین برای احداث بعضی از خیابانهای شهر درختان 300 ساله تهران را قطع کرد.
بدین ترتیب اگر چه این شهردار توانست، تهران را با سبکهای معماری اروپایی زیبا کند ولی به دلیل اهمیت ندادن به آثار تاریخی شهر به «دشمن آثار تاریخی طهران» لقب گرفت. بوذر جمهری پس از 10 سال به دلیل بیماری از ریاست بلدیه کنار رفت و سرتیپ هوشمند که رئیس قبلی اداره ثبت بود، شهردار جدید تهران شد؛ هوشمند توانست با ذکاوت خاصی، بسیاری از اوضاع شهری را سامان دهد ولی از شانس بد یک روز دستور آبپاشی مسیر عبور رضاخان را نداد و هنگام عبور شاه قزاق از خیابان گرد و خاک به پا شد و به همین بهانه سرتیپ هوشمند از کار جدیدش برکنار شد.
بلدیه هر از چند گاهی با شهردار جدیدی آشنا میشد؛ این بار صوراسرافیل رئیس قبلی بلدیه اصفهان، به این سمت انتخاب شد؛ وی در امر زیباسازی شهر اصفهان، اقدامهای بسیار جالبی را انجام داده بود ولی در تهران موفق نبود، بعد از او چند شهردار دیگر آمدند تا سرانجام در سال 1326، مهدی مشایخی رئیس بلدیه شد.
مشایخی طرح جدیدی را پیشنهاد کرد، لولهکشی آب شرب تهران، باعث شد تا این رئیس جدید، با ادامه این طرح نوین، تهران را به پایتخت سایر کشورها نزدیک کند. وی برای اجرای این پروژه با شرکت الکساندر گیب انگلیسی قراردادی امضا کرد. اما از شانس بد، دهها چاه زده شد ولی هیچ کدام به آب نرسید و بدین ترتیب بهانهای برای تغییر این رئیس بلدیه هم مهیا شد؛ دکتر محمد خلعتبری به دلیل فساد مالی، حسام دولتآبادی، محمد مهران و تعداد دیگری نیز به ترتیب آمدند و به دلیل ناکارآمدی و نداشتن کفایت برای ریاست بلدیه پایتخت یکی پس از دیگری برکنار شدند.
«موسی مهام» شهردار جدیدی بود که نامش با بسیاری از فضاهای سبز تهران ماندگار شد؛ رئیس جدید بلدیه، ماجرای جالبی داشت. وی که قبلاً رئیس بلدیه شهر مشهد بود پس از رسیدن به سمت جدید، شروع به ایجاد آبنما، بولوار و گل و گلکاری کرد. وی که عاشق زیباییهای شهری بود و برعکس شهرداران قبلی و بعدی تهران به عابر پیاده اهمیت میداد، با این تفکر که تهران باید برای ساکنان شهری، جالب و جذاب باشد، برای نخستین بار «آب کرج را به تهران آورد» یکی از مهمترین کارهای رئیس روشنفکر بلدیه، ساختن بولوار آب کرج (بولوار کشاورز) بود. این بولوار بین زمینهای دانشگاه تهران جلالیه (متعلق به جلالالدوله نوه ناصرالدین شاه) قرار داشت و نهر کرج بین آن جریان داشت.
این بولوار و آب نماهای آن توانست در مدت کوتاهی، بسیاری از تهرانیها را برای گذران اوقات فراغت جلب کند. میدان اسب جلالیه هم در زمینهای جلالیه، کنار بولوار بود که پس از چند سال پارک لاله جای آن ساخته شد و پس از آن هتل اینترکنتینانتال (هتل لاله) در کنار پارک ساخته شد.
مهام، پس از موفقیتآمیز بودن بولوار آب کرج، میدان ولیعصر را طراحی کرد. این میدان در میان میدانهای جدید تهران آن دوره از اهمیت خاصی برخوردار بود، از جمله آن که خیابان پهلوی به آن ختم میشد و به عنوان یکی از میادین منطقه اعیاننشین تهران آن زمان، جایگاه ویژهای داشت.
«موسی مهام»، هم چندان دوام نیاورد و جایش را با فتحالله فرود عوض کرد. فرود در دهه 40 با تکیه بر رابطه خوبی که با مردم جنوب شهر داشت، توانست زاغههای جنوب تهران را خراب کند و جای آن خانههای دولتی بسازد. این طرح فرود با استقبال ساکنان جنوب تهران روبهرو و طرح با موفقیت نسبی مواجه شد.
اما از آن جا که بلدیه به هیچکس وفا نکرده بود، او هم مانند رئیسهای پیشین رفت و از اقبال بد یا ماجرای پشت پرده، همراه موسی مهام و غلام حسین ابتهاج به زندان رفت. دستور زندانی شدن این سه شهردار را علی امینی نخستوزیر وقت که به مبارزه با فساد مالی میپرداخت، صادر کرد. «دکتر نصر» و بعد از او «احمد نفیسی»، شهرداران بعدی تهران شدند؛ در این زمان تقریباً تهران رنگ دیگری به خود گرفته بود و بسیاری از مشکلات 40 سال پیش را نداشت.
آنها هم رفتند و نوبت به شادمان رسید. «ضیاءالدین شادمان» را میتوان یکی از پرماجراترین شهردارهای تهران معرفی کرد. شادمان جنجالهای زیادی را به پا کرد سرانجام حاشیههای ریاست او باعث شد تا این شهردار هم مجبور به استعفا شود. طرح بازنشسته کردن و بازخرید کردن بسیاری از مدیران شهری با واکنشهای زیادی روبهرو شد که شادمان نتوانست آتش آن را خاموش کند.
«سرلک»، «سرتیپ صفاری» و «جواد شهرستانی»شهردارهای بعدی بودند . خیابان جردن (آفریقا) در شهریور 48، درزمان شهرستانی احداث شد. انجمن شهر تهران که نقش ویژهای را در تصمیمهای شهری نداشت و تنها انتصاب شهرداران را عهدهدار بود، «غلامرضا نیکپی» را برای 8 سال شهردار تهران کرد.
«نیکپی»، نتوانست با اقبال عمومی روبهرو شود و به دلیل این که اداره راهنمایی و رانندگی را جزو دستگاه شهرداری کرد مورد تنفر افسران این اداره قرار گرفت؛ از طرفی دیگر نیکپی، برعکس شهرداران قبلی که زیاد به مردم کاری نداشتند، با بولدوزر خانههای مردم حاشیه شهر را خراب و این مردم فقیر را آواره کرد.
«نیکپی» که نامش با خاطرات بدی در ذهن ساکنان تهران همراه بود سرانجام توسط همان انجمن شهر در سال 56 برکنار و شهرستانی دوباره شهردار شد. بدین ترتیب از دوره ناصری تا پایان پهلوی، حکایت بلدیه، دارای ماجرای پرپیچ و خمی بوده که گاه برای امور شهری مفید و گاه آه مردم را بلند میکرده است.
به هر حال «بلدیه» با تمام فراز و نشیبهای خود، توانست «طهران» را «تهران» کند و شهر پر از گرد و غبار را که درشکههای ناصری تنها وسایل نقلیه آن بودند به شهری وسیع تبدیل کند که خیابان، ماشین، اتوبوس و حتی بولوارها و میادین جدید نمادهای جدید آن بودند. البته تهران آن روز هنوز «هویت» داشت و شهرداران به خوبی میدانستند که حق وارد کردن ضربه به بافتهای تاریخی شهر را ندارند و هر کس دشمن تاریخ شهر باشد با تنفر ساکنان مجبور به ترک کرسی ریاست بلدیه میشود.
------------------------------------------------------
ساختمان بلدیه
فاطمه ستوده:
در تهران ادارهای به نام «احتسابیه» فعالیت میکرد و به کسانی که در آنجا کار میکردند، اسم «محتسب» دادند. اداره احتسابیه دو شعبه داشت؛ «احتساب» و «تنظیف» که هرکدامشان عدهای نایب و فراش و رفتگر داشتند.
محتسبها کارشان را زیر نظر حکومت و کلانتر شهر انجام میدادند و در مجازات امور خلاف و حتی در دادوستدها و فروش کالاها نقش ویژهای داشتند. کارکنان شعبه تنظیف هم مامور شده بودند که زبالهها را از گوشه و کنار شهر جمع کنند؛ اسباب کار رفتگرها هم اسب و قاطر و الاغ بود.
مدتها گذشت و مشروطهخواهان تهرانی توانستند پلهپله در اجرای هدفشان پیش بیایند. سال 1328 قمری بود که مشروطهخواهان تصمیم به تدوین قانون بلدیه گرفتند. سرانجام این قانون به هنگام نیابت سلطنت «عضدالملک قاجار» تدوین شد. البته در آن وقت دکتر خلیلخان ثقفی اعلمالدوله ریاست اجرای امور را به عهده گرفت و ساختمان ادارهای را در سبزهمیدان تهران به نام «اداره بلدیه» احداث کرد.
ساختمان بلدیه در محلی واقع بود که به آن «خیامخانه» یا «چادرخانه» میگفتند. حالا دولتمردان تصمیم گرفته بودند بر اساس سلسلهمراتب، آدمهایی را در آن اداره به خدمت بگیرند، هرچند که اداره بلدیه در آن روزها فقط در حد یک اسم باقی ماند. بر همین اساس، برای اداره بلدیه معاونی را به نام «علیرضاخان بهرامی» بر سر کار گذاشتند که مدتها بعد به «مهذبالسلطنه» مشهور شد.
بهرامی در تهران چشمپزشک بود و فلسفه و روانشناسی هم میدانست. برای تنظیم بودجه اداره بلدیه و انجام محاسبات و کارگزینی هم یک ارمنی به اسم «مسروپخان مسروپیان» مسئول انجام کارها شد.
قرار شد اداره بلدیه زیر نظر وزارت داخله کار کند و شخصی که ریاست اداره را به عهده میگیرد، برایش حکم صادر شود و حقوق ثابتی را در ماه دریافت کند؛ چنانکه وزارت داخله حکمی را برای «یمینالسلطنه» تعیین کرد و قرار شد به او ماهانه هشتاد تومان بدهد.