حکایت آن کسی است که تصمیم میگیرد در هرجایی از این سرزمین بهانهای برای تغییر کاربری اراضی طبیعی جور کند با خیل مخالفان چنین رویهای.
شنیدهها حکایت از آن دارند که برخلاف آنچه مقرر بوده احداث جاده در جنگل ابر از سر گرفته شده و نیز گفتههای مدیران محلی برمیتابد از اصرار بر احداث جاده در کمرکش قلهدماوند و نیز احداث جاده سلمانشهر به کلاردشت.
میانگذر انزلی نیز برخلاف آنچه وعده داده شده بود کنارگذر نشد و طبق نقشه اولیه از قلب تالاب نیلوفران در حال گذر است. یک جادهساز بر هزاران مخالف پیروز است. این شاید صورت متجدد آن مثل همدانی باشد.
بعد: همه جادههای پیشگفته با اعتراض شدید طرفداران محیط زیست روبهرو بودهاند. طرفهتر آن است که بهویژه در مورد جاده دماوند چنین پروژه ویرانگر پرهزینه دشواری موافقانی هم نداشتهاست.
یعنی اساساً این جاده از آنجا که هیچ مقصدی را به هیچ مبدأیی نمیرساند کسی هم سنگ آن را هرگز برسینه نزده است. در مقابل فیالمثل کسانی که میگفتند عبور جاده از قلب تالاب انزلی و نه از کناره آن، اجرای طرح را چندتومنی ارزانتر میکند، برای جاده دماوند در این حد هم کسی جانبداری نکرده است.
برعکس کار به حتی تحصن در دامنه دماوند هم کشیده و روزی نبود که روزنامهها خبر مخالفتشماری دیگر از دلمشغولان مرتبط را منتشر نکنند. پیش از این نیز یک بار در همین ستون آمده بود که هر شهروند آلمانی بهطور متوسط در سال 20بار در انتخابات شرکت میکند اما این نظرسنجیها عمدتاً مرتبط با پروژههای عمرانی هستند و نه لزوماً انتخاب صدراعظم یا شهردار.
حتی برای یکطرفه شدن یک خیابان اصلی هم در آلمان ممکن است انتخابات برگزار شود. توجیه نیز آن است که نمیشود گفت هر 4سال یک بار با حضور در یک انتخابات مردم همه حرفهایشان را میزنند و دیگر نکته نامکشوفی درباره خواست و سلیقه مردم وجود ندارد.
زندگی ادامه دارد و نظر مردم درباره هر مسئله ممکن است حتی متفاوت با دیدگاه کلی آنها درباره فضای مترتب بر آن موضوع باشد. مضاف بر آنکه زندگی روزانه عرصه چالش منافع متضاد است و دولت پایدار ترجیح میدهد مطابق با منافع اکثریتی افزونتر از مردم رفتار کند.
همچنانکه به نقل از شهردار برلین گفته شده بود: «همه حرفها را پای صندوق رأی نمیتوان گفت. باید به حرفهایی که مردم به شکلهای دیگری ابراز میکنند نیز توجه کرد.»
سرانجام: میگوید مردم ممکن است هر اشتباهی از دولت را بخشیده و فراموش کنند، اما هرگز اشتباهی را که خودشان مرتکب شده و دولت مانع آن نشده، فراموش نمیکنند.
دریغتر البته آن است که اشتباهی را مکرراً مردم گوشزد کرده، اما نسبت به آن بیتوجهی شده باشد.