همشهری آنلاین- لیلا باقری: مردم در بازارهای تهران قدیم، وقت خرید، عادت خاصی داشتند: ناخنک زدن! انگار بخشی از آداب خرید بود. دست که دراز میشد، بهترین خوشه انگور، درشتترین پسته یا خوشرنگترین آلو به غنیمت میرفت. انگار هر چه مرغوبتر، حق ناخنکزن بیشتر! کاسبها اما دل خوشی از این ماجرا نداشتند...
کاسب: نگاه چطو دونه درشت خرما خرکیهای نازنینمو که عینهو یاقوته و تازه از شیراز اومده مثل حب انداخ بالا!... دِ آخه لامصب اقلا از ته ریسه انجیر بکن، اون درشت وسطو چکار داری... لعنت به دل سیاه شیطون... عیب نداره مشت علی، بذار وردار کنن بیتر میخرن... اِ... ِ. اِ...اِ... مویزو مشت کرد و ریخت خندق بلا... یه جور بزنم ریغش دربیاد ها!
بعضیها لبخند میزدند و چیزی نمیگفتند، اما خیلیها طاقتشان تمام میشد و لب باز میکردند...
کاسب با خنده تصنعی: چندسیر بکشم بابا؟
مشتری: مشتعلی زیرجلکی انقد نیگاه نیگا نکن. دو تا دونه مویز بود. امون بده، میخرم.
کاسب: چه سیتی سماقی هم هستی!
مشتری: حکایت زودرنجی ما نیس، شوما دلت نازکه.
از یه جایی به بعد ممکن بود کار به بگو مگو هم بکشد و کاسب تیکه بدی بار مشتری کند و مثلا بگوید اگر کالای غیرخوردنی هم بفروشد بعضیها تست میکنند.
کاسب زیر لب غرولند کنان: خسگول هم باشه این ناخونک میزنه!
مشتری اینجا بعید نیست از شنیدن این توهین غضب میکند اما برای کم نیاوردن به روی کاسب میآورد که شنیده و میپرسد که مگر خسگول هم دارد و دیگر اینجا دعوا بالا میگیرد...
مشتری: مشتی مگه پشکل الاغ نر هم داری؟
کاسب: تقدیم کنم؟
مشتری: به این دکون شتره شلختهت هم میاد خسگول!
اینجا دیگر کاسب شکایت خودش را از ناخونک زدن ابراز میکند و چیزی میگوید که در طهران قدیم بین کاسبها مثل میشود؛ خرناخنکی خوشسلیقه.
کاسب: ببخشید نمیدونستم شازده افندی میرزا قراره بیاد، خرناخونکی خوشسلیقهای هم هست تا آذین ببیندم.
مشتری: ترش نکن عمو، فوقش چارتا کارکُن خوردم.
ماجرا به همین غرغرها ختم نمیشد؛ دعواهایی که بر سر ناخنکزدن بین کاسب و مشتری شکل میگرفت، گاهی کل بازار را به هم میریخت. از یکی دو تا فحش شروع میشد و بعد دوستان و آشنایان طرفین هم وارد میدان میشدند.
مشتری دیگری برای فیصله دادن به غائله: خوبیت نداره، شاخ رو بکَنید، درز بیگیرید گپو بابا...
با این حال، حتی بعد از آشتی، بعضی مشتریها با خونسردی دوباره دست دراز میکردند، یک مشت دیگر به دهان میریختند و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. ناخنک زدن در تهران قدیم نه فقط عادت، که انگار یک حق مسلم بود.
به نظرتان امتیاز مزه کردن بعضی خوراکیها وقت خرید باعث علاقه بیشتر مشتری به خرید میشود یا نه. شما اگر کاسب بودید، چقدر آدمی که همه خوراکیها را امتحان میکند تحمل میکردید؟
بیستوپنجمین قسمت از پادکست کوچه گرد برگرفته از طهران قدیم جعفر شهری در وصف شیوه خرید کردن مردم در تهران روزگاران قدیم.
نویسنده و راوی: لیلا باقری
صداپیشه: رضا سمائینیا
تدوینگر: عاطفه حسینزاده
نظر شما