یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۸ - ۰۹:۰۶
۰ نفر

امیر شفیعی: مسئله مسکن و تامین آن، موضوعی است که در کشورمان برنامه‌ریزی قانونمند و منظم برای آن مورد توجه سیاستگذاران بوده است.

اهمیت این  موضوع مستقیما ناشی از اهمیت برنامه‌ریزی و هدف ذاتی آن، یعنی تامین رفاه و عدالت در جامعه است. به بیان دیگر با توجه به وظایف تصریح شده دولت در قانون اساسی در قبال تامین مسکن و همچنین با توجه به رفع نیاز به سر پناه به‌عنوان یکی از نخستین نیازهای بشری، در طول تاریخ 60 ساله نظام برنامه‌ریزی در ایران، این موضوع جزو اصلی برنامه دولت‌های مختلف بوده و هر یک به‌نحوی سعی در رفع این بخش از نیازهای مردم داشته‌اند. با این وجود سیاست‌های  بخش  مسکن در دولت‌های مختلف با کم و کاستی‌هایی همراه بوده است و به‌نظر می‌رسد، نظام برنامه‌ریزی ملی و منطقه‌ای تلاش چندانی جهت بهره بردن از این تجربیات نکرده و فارغ از نتایج سیاست‌های گذشته روند برنامه‌ریزی خود را ادامه می‌دهد.

با گذشت 60 سال از عمر برنامه‌ریزی، برنامه‌ریزان هنوز نتوانسته‌اند به راهبردهایی دست یابند که بتواند هدف‌های این بخش را بیشتر از پیش فراهم آورد. بر هیچ کس پوشیده نیست که چنین امری ناشی از پیچیدگی ماهوی بخش مسکن است اما گمان نگارنده بر آن است که ضعف نظام برنامه‌ریزی نیز اساسا در بی‌توجهی به چند بعدی بودن فضا به‌ویژه در مسئله مسکن و سکونت است.

هدف گم شده

تا‌کنون روندی که در برنامه‌ریزی‌های بخش مسکن در کشور وجود داشته تنها توجه خود را به مباحث اقتصادی مرتبط با این بخش معطوف کرده است. به عبارت دیگر آنچه تاکنون جهت‌گیری ساخت و ساز مسکن در کشور را مشخص ساخته، دستاورد مباحث اقتصاددانان در زمینه عرضه و تقاضا است. گرچه در کنار این مباحث در برخی مواقع بحث‌های معماری، طراحی و برنامه‌ریزی شهری و آمایش سرزمین نیز در حاشیه مطرح شده است؛ بحث‌هایی که در حقیقت باید نه در حاشیه بلکه به اندازه جنبه اقتصادی مسکن وزن می‌گرفت تا امروز شاهد تحقق بیشتر اهداف بخش مسکن باشیم.

گرچه مشکل مذکور با شدت و ضعف در زمان‌های مختلف مطرح شده با این وجود در این نوشتار سعی شده تا به بخش دیگری از ریشه‌های معضل مسکن که همواره گریبان دولت‌ها را گرفته، پرداخته شود.شکاف بین برنامه‌ریزی و مدیریت اجرایی(از حرف تا عمل) از جمله ریشه‌های مشکل کنونی است.  اما عامل مهم دیگری نیز وجود دارد که کمتر به آن توجه شده است؛ عاملی که شاید با کمی تیزبینی بتوان آن را علت همه مشکلات مسکن و در سطح کلان‌تر، مشکلات برنامه‌ریزی و حتی دلیل بسیاری از مشکلات جامعه در سده اخیر دانست.

پرسش مطرح آن است که چرا معماران، طراحان، برنامه‌ریزان و حتی استفاده‌کنندگان فضا، از فضاهایی که امروز توسط معماران و طراحان و... برای سکونت آماده شده ناراضی هستند، چرا 60 سال برنامه‌ریزی نه تنها اهداف خود را تامین نکرده بلکه در برخی مواقع شرایط را وخیم‌تر نیز کرده است و فراتر از آن چرا کارشناسان همواره نگاهی خاطره انگیز به گذشته‌های دور این سرزمین دارند؟ اگر واقعا چنین گذشته‌ای وجود داشته، بر ما چه گذشته که توان باز‌تولید آن را نداریم؟!

کیفیت خانه، محل سکونت و وضعیت عمومی مسکن ساخته شده به‌ویژه در دهه‌های اخیر پاسخی به این پرسش و بیانگر این واقعیت است که جامعه ایران(شامل ایجادکنندگان و استفاده‌کنندگان فضا) با اغتشاش ارزش‌ها روبه‌روست. این امر به‌ویژه محصول ورود ارزش‌های جدید و بروز تعارض بین منطق دوران مدرن و سنت‌های گذشته در سده معاصر است. در واقع جامعه هنوز هم نتوانسته بین آنچه داشت و آنچه امروز در مواجهه با جهان پیشرفته صنعتی یافته، تعادل برقرار کند.

این نبود تعادل و اغتشاش ارزشی سبب شد تا جامعه درک و فهم صحیحی از خود و نیازهایش نداشته باشد. این نبود تعادل آنجا شدت می‌گیرد که در برخی مواقع جامعه نتوانسته تنوع ارزش‌ها را پذیرفته و همانند گذشته به تخریب ارزش‌های جدید و متنوع پرداخته است.

تشدید فاصله طبقاتی

بر این اساس نظام برنامه‌ریزی با رویکردی کاملا برونزا به این اغتشاش دامن‌زده و در نتیجه چنین امری بود که فاصله طبقاتی بین پایتخت و سایر نقاط کشور، پس از ورود نظام برنامه‌ریزی(اولین برنامه عمرانی در سطح ملی در سال 1327) هر روز بیشتر از پیش می‌شود؛ درست برخلاف هدفی که ذات برنامه‌ریزی در پی آن است.

اغتشاش ارزش‌ها در جامعه موجب شده تا هم نظام برنامه‌ریزی با شکست مواجه شود، و هم سردرگمی جامعه تداوم یابد.نظام برنامه‌ریزی مسکن هم تابع همین تحلیل بوده و اکنون شاهد کامل این امر در سطح برنامه‌ریزی مسکن، تعارض واحدهای مسکونی ایجاد شده با خواست جامعه است. برای مثال می‌توان از تعارض مهمی بین برنامه‌های مسکن تا امروز، خواست جامعه و خواست صاحبان این حرفه (معمار، طراح و برنامه‌ریز) یاد کرد.

ضرورت تغییر نگرش‌ها

با رجوع به روش‌ها و برنامه‌های موفقی که در بسیاری از کشورها به اجرا درآمده مشاهده می‌شود که همه برنامه‌های مسکن سعی در کوچک‌سازی‌ واحد‌های مسکونی و استفاده بهینه از زمین دارد. از سوی دیگر ارزش‌های سنتی ایران، مسکن را به‌عنوان محلی تدارک می‌دید که بسیاری از نیازهای ذهنی و روحی انسان را نیز تامین می‌کرد. در واقع درونگرایی خانه‌های ایرانی(که ناشی از وضعیت سیاسی ـ اجتماعی روزگاران خود بود) سعی در تجمع بسیاری از عملکردها، در مسکن داشت.

جامعه امروز ایران هنوز ارزش‌های گذشته را در ذهن خود داشته و جایگزینی برای آن نیافته است. ضرب‌المثل«چار‌دیواری، اختیاری» که در تعارض نسبی با زندگی در مسکن جمعی و کوچک امروزی قرار می‌گیرد، نمودی از این نگرش است. این شیوه نگرش پیامدهایی مانند نبود رضایت همگان(اعم از صاحبان حرفه و استفاده‌کنندگان) از واحدهای مسکونی تولید شده در این روزگار، بروز تنش در رفتارهای همسایگی، بی‌ارزش دانستن اجاره نشینی، به چشم دوران‌گذار نگاه کردن به سکونت در واحدهای مسکونی جمعی، افول زیبایی شهرها و اغتشاش بصری آن، برآورده نشدن نیازهای مردم و جامعه، بروز مشکلات رفتاری، اجتماعی و...دارد.

در واقع نظام برنامه‌ریزی توجهی به این امر نداشت که سیاست‌های کوچک‌سازی‌ مسکن در کشورهایی موفق بوده که در این کشورها مسکن حکم سرپناه را داشته و بسیاری از نیازهای دیگر(که در ایران قدیم، مسکن وظیفه تامین آن را داشت) در عرصه عمومی و فضای جمعی برآورده می‌شود اما در کشورمان که از گذشته فضای جمعی و حیات شبانه فضاهای شهری محلی از اعراب نداشته و امروزه نیز با محدودیت روبه‌رو شده این شیوه نگرش کارآمد نخواهد بود؛ یعنی نظام برنامه‌ریزی عملا بخشی از نیازهای مردم را نادیده گرفته یا فضایی را برای آنها طراحی نکرده یا محدودیت‌های فرهنگی و مدیریتی این فضاها را در جامعه مورد توجه قرار نداده است.

شاهدی دیگر برای مشکلات ناشی از این شیوه برنامه‌ریزی که ناشی از اغتشاش ارزش‌ها است را می‌توان در رویکرد صاحبان حرف و متولیان امر به موضوع بافت فرسوده مشاهده کرد؛جایی که نظام برنامه‌ریزی سعی در تصاحب املاک برای نوسازی بافت‌ها دارد اما حقیقت آن‌است که نمی‌تواند ما به‌ازای هم ارزشی را به آنها ارائه کند. بر این اساس ساکنین ترجیح می‌دهند در خانه‌های فرسوده‌ای که اختیار تام و تمام آن را دارند گذران عمر کنند تا آن را با آپارتمان‌هایی تعویض کنند که برای پیشگیری از زلزله مناسب نیست.

درصورتی که نظام برنامه‌ریزی سعی در دستیابی به اهداف خود دارد ابتدای امر باید دست از مداخله‌های بخشی خود برداشته و سپس با تلاش در جهت رفع این اغتشاش ارزش‌ها، تثبیت ارزش‌های متناسب با این دوران، برداشتن دیوار حائل میان خواسته‌های خود و خواسته‌ها و نیازهای واقعی جامعه، نظریه‌پردازی و ارائه روش‌ها‌ی نوین مبتنی بر شرایط و ارزش‌های جامعه ایران، زمینه را برای مداخله‌های فضایی و نه بخشی خود فراهم آورد.

کد خبر 92551

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز